۰۰۵ آذر ماه ۱۳۹۷ قهرمان داستان زندگی خودتان باشید!
سطح مقاله : پیشرفته

ضربه هایی که از اعتماد کردن خوردید، شما را نگران کرده است؟ رقابت شما را مضطرب می کند؟ افرادی که به آن ها محبت کردید، قدرتان را ندانسته اند؟ احساس خلاء و پوچی دارید؟ در حال سوگواری برای چیزی مهم هستید؟ این متن را بخوانید

این مبحث به شما کمک می کند که ابتدا خود را محک زده و دریابید که چه میزان از سفر زندگی را درست طی نمودید و به چه شایستگی هایی نیاز دارید تا بتوانید در هدایت و راهبری دیگران موثر عمل کنید. ما با ارائه 12 کهن الگوی قهرمان (در اینجا بصورت کلی) در کشف استعدادهای حقیقی و شیوه بکارگیری صحیح آن در زندگی به شما در پیچیده ترین تصمیم گیری ها و یا ابهاماتی که در زندگی با آن روبرو هستید، یاری می رسانیم و شما را در رویارویی با بزرگ ترین ترس هایتان در زندگی آماده و مهیا می کنیم. برای کسب اطلاعات بیشتر روی عبارت "بیداری قهرمانان درون" کلیک کنید.

این مبحث را با سه فصل "آغاز سفر"، "سفر روح: یافتن مرکز وجودتان" و "بازگشت و تسهیم توانایی‌هامان با دنیا" آغاز می کنیم.

فصل 1: آغاز سفر

در بخش آغاز سفر ابتدا باید آمادگی سفر را کسب کنیم که به معنای پرورش قدرت "من" به نحوی‌ست که در نهایت ما را قادر سازد تا از وضعیت وابستگی به استقلال برسیم و این وضعیت را در طول سفر حفظ کنیم. "من" متعادل داشتن به معنی خودخواه یا خودپسند بودن نیست و باید عقاید منفی‌ای که درباره "من" شنیده‌ایم را رها کنیم. ساختن قطعات اصلی "من" با چهار کهن‌الگوی معصوم، یتیم، جنگجو و حامی شکل می‌گیرد.

"معصوم" آکنده از ایمان و خوشبینی‌ست. با این‌حال معصوم به تنهایی کافی نیست و معصوم نامتعادل به جای اعتماد کردن به خودش به دیگران اعتماد می‌کند و حقایق را نادیده می‌گیرد. معصومیت مطلق باعث می‌شود استاد را بپرستیم و بجای در پیش گرفتن راه خود، دنبال استاد بیفتیم.

نقطه مقابل معصوم "یتیم" است که همیشه احساس قربانی‌ها را دارد و وقتی کارها درست پیش نمی‌رود، دیگران را سرزنش می‌کند. احساس یتیم بودن در اثر از دست رفتن معصومیت بوجود می‌آید. یتیم به ما نشان می‌دهد که چطور به دیگران بپیوندیم و تشخیص دهیم که همه ما به نحوی زخم‌خورده، آسیب‌دیده و آسیب‌پذیر هستیم. یتیم ما را قادر می‌سازد تا هم از دیگران حمایت کنیم و هم حمایت دریافت کنیم.

کهن‌الگوی "حامی" بخشی از خودمان ودیگران را پرورش می‌دهد و از ما مراقبت می‌کند. کسی که به کهن‌الگوی حامی دست می‌یابد همچنان در پی یافتن متحدین و کسب حمایت برای خود است، اما همزمان می‌تواند برای طلب یاری به درون خویش بنگرد. حامی معرف توانایی ما برای مهر ورزیدن و مراقبت از خودمان و دیگران است. بدون این "والاترین کهن‌الگو" نژادبشر نمی‌توانست زنده بماند. اما هر چقدر هم حامی مهارت داشته باشد نمی‌تواند به تنهایی پیش برود وگرنه ما با خودمان طوری رفتار می‌کنیم که گویی بچه بی‌دفاعی هستیم که باید در برابر دنیا از او حمایت شود. به این منظور به جنگجو متوسل می‌شویم.

کهن الگوی "جنگجو" بخشی که شهامت، قدرت و قابلیت تعیین اهداف و تعیین محدوده‌ها و جنگیدن در راه خویشتن را دارد. البته وقتی به جای ابراز وجود پرخاشگری، به خصوص زمانی که نیاز شدیدی به اثبات حق داشتن در هر زمینه‌ای داریم، باید بدانیم که جنگجوی نامتعادل داریم. پیرسون می‌گوید که "بله" گفتن به خود، یعنی راهیِ سفر قهرمانی شدن. وقتی ما به خود بله می‌گوییم کهن‌الگوی جنگجو را فرا می‌خوانیم.

فصل 2: سفر روح: یافتن مرکز وجودتان

در فصل دوم که سفر روح که یافتن مرکز وجودتان نام دارد با چهار کهن‌الگوی دیگر یعنی جستجوگر، نابودگر، عاشق و آفرینش‌گر سروکار داریم. در سفر روح ما بیشتر درگیر معنای مرگ و زندگی هستیم تا مرگ و زندگی و بقاء به معنای واقعی آن ها. به محض ورود به قلمرو روح سرعت پیشرفت کند می‌شود. روح به تمایلات عمیقی مربوط می‌شود که معمولاً آن‌ها را در پس عقیده غلط پنهان کرده‌ایم که همه تمایلات به نوعی ممنوع هستند. انجام سفر و آموزش عمیق، ما را ملزم می‌سازد که زبان روح را یاد بگیریم.

سفر درونی ما با "جستجوگر" آغاز می‌شود؛ بخشی از روان که در پی چیزی متفاوت، جستجوی معنا، تحقیق و تفحص و سرگردانی است. پاسخ به جستجوگر روندی خودکار نیست. ما آن‌چه را که غلط است تحلیل نمی‌کنیم تا بعد آن را درست کنیم. در عوض در جستجوی به فعلیت رساندن و استفاده از تمامی منابع موجودمان هستیم. پاسخ به دعوت جستجوگر آغاز حرکتی آگاهانه به سمت مرحله جدیدی از زندگی است، اما در سطح روح به وقوع پیوستن یک تغییر واقعی نیاز به "مُردن خودهای گذشته‌مان" دارد.

ما باید "نابودگر" را فرا بخوانیم، با اژدها مواجه شویم و خود را از شر تمام چیزهایی که از پیشروی سفر جلوگیری می‌کنند، خلاص کنیم. همچنین کهن‌الگوی نابودگر به ما کمک می‌کند تا وظیفه ایجاد حس هویت‌مان را کامل کنیم و به فردیت برسیم. در این زمان آماده‌ایم تا کشف کنیم که کیستیم و توانایی نزدیکی و صمیمیت را بدست آوریم. اما برای اینکار باید عاشق را فرا بخوانیم.

کهن الگوی "عاشق" عشق شاعرانه، مادرانه و دوستانه همگی نیروهای قوی و قدرتمندی هستند که چرخه‌های حیات خود را دارند. ما از طرق کهن‌الگوی عاشق از آنچه تحت تأثیرمان قرار می‌دهد، آگاه می‌شویم. در ادامه سفر بعنوان آخرین رشته طراحی فرش روح، آفرینشگر را فرا می‌خوانیم؛ بخشی که می‌تواند قوه تخیل را باز کند و چیزی را که پیش از این هرگز وجود نداشته بوجود بیاورد. ما با استفاده از قوه تخیل می‌توانیم تجسم کنیم که چه چیزی در زندگی می‌خواهیم، اهداف‌مان را تعیین کنیم، بینش‌ها و چشم‌اندازها را بوجود بیاوریم و سناریوها را طراحی کنیم و در نهایت به یافتن مقصود برسیم. وقتی همگام با مقصود کار می‌کنیم، احساس رضایت خاطر می‌کنیم و از این که همان کاری را انجام می‌دهیم که قرار است انجام دهیم، خوشحالیم.


فصل 3: بازگشت و تسهیم توانایی‌هامان با دنیا

ما در بازگشت گام اصلی برای عملی کردن هدف زندگی و به ظهور رساندن طرح‌های بلندمان برای بقیه دنیا را بر می‌داریم.

با "حاکم" قابلیت استفاده از تمام منابع‌مان برای قبول مسؤولیت در قبال خودمان و دیگران را فراهم می‌کنیم. کهن‌الگوی حاکم مجموعه وسیعی از ویژگی‌هایی است که به طور مشخص به مسؤولیت‌های حرفه‌ای ما بعنوان مربی یا راهنما ربط دارند.

در قسمت قواعد راه در می‌یابیم که "مربی‌گری چیست؟" و چگونه حاکم از درمان‌گر به مربی تبدیل می‌شود.

سپس با کهن‌الگوی "فرزانه" توانایی کسب خرد، جستجوی حقیقت و تحمل ابهام و دوگانگی می‌رسیم. فرزانه به واقعیت و توانایی ما برای گوش دادن به چیزهای ورای ظاهر و نقاب‌هایی علاقه‌مند است که دامنه دید ما را تنگ می‌کنند. وظایف پرورشی بازگشت، درستکاری و باروری هستند. در این سفر با بررسی از "پیری تا فرزانگی" چشم‌انداز جدیدی در باب پیری خواهیم رسید. کهن‌الگوی فرزانه مسؤول یادگیری مادام‌العمر است.

حال به کهن‌الگوی "جادوگر" می‌رسیم که ترکیبی از دو کهن‌الگوی قدرتمند یعنی آفرینشگر و نابودگر است. در زندگی شخصی جادوگر قادرمان می‌سازد تا به جای انکار ترس‌هامان با آن‌ها روبه‌رو شویم. ما حقایق را نمی‌توانیم تغییر دهیم اما همیشه می‌توانیم چشم‌انداز را تغییر دهیم.

در نهایت با کهن‌الگوی "دلقک" که توانایی تجربه کردن و لذت بردن کامل از زندگی و بیان حقیقت با احساس مصونیت کامل را در ما ایجاد می‌کند، به متعادل کردن همه کهن‌الگوها و کمک به هماهنگی درونی می‌رسیم. دلقک در حقیقت سایه راهنمای ما در زندگی شخصی است. یونگ سایه را یکی از کهن‌الگوهای بزرگ در ضمیر ناخودآگاه شخصی می‌دانست و باید از حضور سایه در مربی و مراجع آگاه باشیم، لذا در حالیکه بیشترین کاری که در بازگشت انجام می‌دهیم به ملاحظات رفتاری و ذهنی ربط دارد، بخش عمیقی از کار ما هم پرتو افکندن بر سایه است. سایه‌ها نشانگر کهن‌الگوهای نامتعادل‌اند. ما برای متعادل کردن انسان، کهن‌الگوها را متعادل می‌کنیم.

در نهایت با علم به اینکه سفر قهرمان هرگز به پایان نمی‌رسد، با فراخواندن و متعادل کردن منابع کهن‌الگویی درونی و نهفته‌مان، تک‌تک وظایف پرورشی و اساسی انسان را به سرانجام برسانیم. زندگی بر اساس ارزش‌های کلیدی یعنی زندگی کردن با درستکاری‌. ما در بازگشت از سفر نقش‌های فردی‌مان را به بهترین نحو ممکن ایفا می‌کنیم و می‌دانیم که این فقط یک نقش است. در آخر در می‌یابیم سفر هرگز پایان نمی‌پذیرد و یادگیری مادام‌العمر می‌طلبد.


منبع: بیداری قهرمانان درون

نویسنده: پاتریشیا آدسون

مترجم: سیمین موحد

ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی

نظرات کاربران 2 نظر ارائه شده است
کاربر گرامی تنها نظرات افرادی که دارای پنل کاربری هستند، نمایش داده می شود
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
مریم ارسال در تاریخ ۱۳ بهمن ماه ۱۴۰۰

با سلام و تشکر از مطالب عالی . الگوی معصوم در من بسیار ضعیف و پایین است لطفا راهنمایی بفرمایید برای تقویت آن چکار باید انجام دهم . با تشکر

آرمین ارسال در تاریخ ۱۴ آذر ماه ۱۳۹۷

خیلی برام جالب بود