خودشناسی / ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۸ شرایط ویژه حضور در دورهمی آثار هالیس و زنان
سطح مقاله : پیشرفته

دوستانی که می خواهند در دورهمی آثار بنیاد فرهنگ زندگی که در 20 دی ماه برگزار می شود، شرکت کنند، این متن را تا انتها مطالعه کنند.

دوست و همراه گرامی بنیاد فرهنگ زندگی


در ابتدا از همراهی شما کمال تشکررا داریم.

لازم به ذکر است که این همراهی باعث بسی خوشوقتی برای این سازمان می باشد.

از آنجا که یکی از رسالت های اصلی بنیاد فرهنگ زندگی، برقراری پیوند مجدد بین افراد اجتماع با موضوع مهم کتاب و کتابخوانی است، بر آن شدیم تا به این بهانه اقدام به برگزاری دومین دورهمی خوانندگان کتاب های منتخب بنیاد فرهنگ زندگی نمائیم.

لذا از شما دعوت می گردد تا با درج نظرات خود درقسمت نظرات محصول خریداری شده در سایت، حضورخود را در این دورهمی قطعیت بخشید.


برای حضور در دورهمی آثار ویژه زنان:

4 کتاب از آثار زیر را تهیه کنید یا اگر قبلاً تهیه کردید، زیر سه محصول آن در سایت کامنت بگذارید.


لیست آثار ویژه زنان:

تقدیر زنان

انواع زنان

دختر بابا

شجاعت

ژرفای زن بودن

چهار قدرت مهم زنان

خرد خاص و جذاب بودن

چگونه خود باعظمتی بسازیم


برای حضور در دورهمی آثار هالیس:

4 کتاب از آثار زیر را تهیه کنید یا اگر قبلاً تهیه کردید، زیر سه محصول آن در سایت کامنت بگذارید.


لیست آثار هالیس:

راه درست

سفر زندگی

مرداب روح

بهشت رابطه

موضوع اصلی چیست؟

یافتن معنا در نیمه دوم عمر

کتاب صوتی شکستن تقدیر


اما نظرات قابل قبول دارای یکی از شرایط زیر می باشد:

- به موضوعات کلی کتاب پرداخته شود.

- مباحث قابل توجه کتاب را تشریح کنید و به بیان رزونانس های آشنا با مباحث بپردازید.

- اثری که مطالعه این کتاب برروند زندگی و آگاهی شما داشته را ذکر نمائید.

- داستان شخصی زندگی خودتان را که با آشنایی و مطالعه این آثار دستخوش دگرگونی و یا آگاهی شده، ذکرنمائید.

- خبرخوب آنکه نظرات شما توسط گروه داوران بنیاد فرهنگ زندگی بررسی خواهد شد و افراد منتخب به سخنرانی درکنار سهیل رضایی در روز دورهمی می گردند.


لینک محصولات دورهمی آثار هالیس

لینک محصولات دورهمی آثار ویژه زنان

نظرات کاربران 11 نظر ارائه شده است
صمیم ارسال در تاریخ ۰۸ اسفند ماه ۱۴۰۰

سلام. ازین دوره همی دیگه ندارید

متین ارسال در تاریخ ۱۹ آذر ماه ۱۳۹۸

سال گذشته پدر من فوت کرد و به توصیه یکی از دوستان در سمینار نقشه راه شرکت کردم. طبق توصیه ای که در سمینار شد فایل صوتی کلاس تقدیر زنان رو گوش دادم و متوجه شدم که دختر بابایی هستم که بعد از فوت پدر دچار حس بی هویتی هستم انگار بین زمین و هوا معلق بودم. کتاب انواع زنان را مانند رمانی جذاب خواندم و به شدت ذهنم را درگیر کرد متوجه شدم چقدر انرژی آتنا در من پررنگ و برخی انرژی هایی که با زنانگی ارتباط دارند مثل هرا و آفرودیت رو نزیسته ام. فایل ژرفای زن بودن رو شروع کردم و چه کار جانکاهی بود با گوش دادن به فایل حس پوست انداختن داشتم و چندبار فایل رو نیمه رها کردم . فهمیدم چقدر از زنانگی ام فاصله دارم و این موضوع چه ضربه هایی به من زده. انتخاب شغل پدرم کار در محیط مردانه پوسته سخت و مردانه ای برایم ساخته بود و هر بار تعریف اینکه تو خودت یک پا مردی این پوسته رو سخت تر و محکمتر می کرد. با گوش دادن به فایل تقدیر زنان الگویی که از مادر منفی و پدر مثبت ساخته بودم رو شناختم . با خواندن کتاب دختر بابا و انواع زنان متوجه دلایل رفتار و تصمیماتی میشدم که در ناخودآگاه می گرفتم. با خواندن کتاب ژرفای زن بودن سعی کردم با زنانگی ام آشتی کنم. ولی هنوز چیزی در درونم تغیر را برایم سخت می کرد رها کردن گذشته ای که به من حس امنیت میداد سخت بود . کتاب شجاعت رو شروع کردم و بزرگترین رزونانسش این جمله بود: دقیقا وقتی فکر می کنی نمی توانی کاری رو انجام دهی باید شروعش کنی و چقدر این موقعیت برایم آشنا بود. سفرم به سمت خودشناسی و بیدار کردن زنانگی ام رو شروع کردم اتفاقات خوبی در این مدت برایم افتاده ولی به قول استاد رضایی می دانم که تغییر ناگهانی نیست. امیدوارم بتونم در دورهمی زنان شرکت کنم تا با حضور در جمع و صحبتهای استاد رضایی انگیزه ادامه سفرم دوچندان شود

Baran.s ارسال در تاریخ ۱۹ آذر ماه ۱۳۹۸

خودم رو وسط افکار م یخ زده و یتیم و رها شده پیدا کردم. ملاقات با سایه ها شروع تولد منه شروع رویارویی با خودِ اصیل منه. اتفاقات کودکی باعث میشد هر روز به اتاقای تاریک ذهنم اضافه بشه اما شرایط زندگی اون دوره ی من ، تمایل شدید و حتی زمان زیادی برای من ایجاد میکرد تا توی اون اتاقها زندگی کنم و برای من لذت، تجربه، جستجوگری ، کشف و هرچیزی که دلیلی به نفس کشیدنم بده . راهی بود که مثل نارنینا از طریق کمد یکی از این اتاقهای تاریک قابل دسترسی بود. من تمایلات جنسی عجیبی داشتم و برای تجربه و پاسخ دادن بهشون اتفاقات پیچیده ایی برام می افتاد مدام توی دایره ی رنج احساس گناه و و و و افتاده بودم اما بازهم تمایل زیاد برای رهایی از زندگی آغشته به بذاق افکار آدمهای دیگه تحریکم میکرد راه میرفتم میدوییدم و زخمهام رو میبوسیدم. وقی شروع به در آغوش کشیدن یکی یکی سایه هام کردم عصبی بودم پرخاش خشم ترس حتی اما تاریکی تنها چیزیه که بهم قدرت میده تاریکی بی انتهاست نیستی یعنی انرژی تمام هستی . روند جذاب تر و تاثیرگذار تر میشد احساس یگانگی با خودم داشتم و با تمام هستی، با کتابهای دیگه مثل تخیل فعال مثل شناخت کهن الگوهای زنان و در نهایت شفای زندگی پیش رفتم اتفاقات خوابها کلمه ها و سلول سلول بدنم با من یگانست با من حرف میزنه. بخشیدن همه از اینکه اونها فقط آگاهی ندارن باعث رها شدن من از گذشته بود. وقتی کتاب شفای زندگی رو میخوندم فهمیدم چطور خودم رو با زبان افکار خودم دوست نداشتم چطور فکر میکردم آزادم اما دور بدنم زنجیر گفتمانهای جامعه قدرت از طریق هر شخص یا نهادی به من وارد میشد احساس میکردم بارها و بارها بهم تجاوز شده و از اینکه توی تمام سالهای زندگیم این من بودم که اتفاقات و آدمهایی که ناکامی و رنج می آفرینن رو خودم جذب کردم و به زندگیم وارد فریاد میزدم اما همه ی اینها احساس بازشدن مفاصلم رو داشت و آزادی. گناه یا اشتباهی وجود نداره تنها تفاوت ما باهم دیگست و قدرت و منافع قدرته که گناه و مجازات رو خلق کرده. دوست داشتن و عشق قدرت رو شکست میده. آفرودیت من فعال تر از کهن الگوهای دیگه ی وجودم بود به همین خاطر زخمهای زیادی از این محبوس شدن و تازیانه خوردن به افکارم رو داشتم. توانایی تفکیک صداهای ذهن و اجازه ی حیات و زیست دادن به تک تک سایه هایی که شرایط و هرچیز از بیرون اونهارو کریه یا اگزجره کرده به زندگی عمق و ابعاد زیادی میده و در نهایت فردیت و دوست داشتن خود این دوست داشتن خود باعث بازشدن گره هاست خود رقصه . همیشه خواب میدیدم که فرار میکنم و چند یا یک مرد من رو وحشیانه تعقیب میکنن این جا فرصت بیان تحلیل ها و تجربه های من نسبت به حل کردن و فهمیدن حرفهای ناخودآگاهم از طریق این خواب نیست اما دوست دارم بگم چطور با در آغوش کشیدن سه سالگی خودم به احساس امنیت و غلبه به ترسهام رسیدم بعد از بیست و چند سال. تجربه ایی توی کودکی مفهوم و حس خانه رو از طریق پدرم برام تهدید کرده بود و من نمیدونستم منشا بیشتر اتفاقهای بعد و احساسهای زجرآورم همین بوده.با آرزوی دوست داشتن و ارزشمند و لایق دونستن خودمون.آرزوی عشق برای همه.

وروجک (مریم) ارسال در تاریخ ۱۹ آذر ماه ۱۳۹۸

با عرض سلام و ادب،
چیزایی که از تقدیر زنان و سفر قهرمانی زن عاید من شد : اول اینکه احساس کردم چطور جامعه بین من و بدنم و درک درستی از خودم فاصله انداخته بود و مجبور به سانسور کردن خودم شده بودم. این برام ناشناخته ای جذاب بود، بعد از اون متوجه شدم چطور ازمن و از روان من خواسته شده بود که به عنوان یک زن حدس زنده محیط اطرافم باشم و من درون خودم پر شده بودم از انتظار حالا تو هم بیا من و حدس بزن و این انتظار بی پایان برام حس بی ارزشی اورده بود، نسبت به خیلی چیزها موضعه گیری تند داشتم اما متوجه شدم اینا بخاطر ناآگاهی تزریق شده به کل جامعه است و از اینکه بخشی رو دونستم آروم شدم، توی سر کار احساس کردم چقدر شبیه مردان داشتم رفتار میکردم و جنگ سر رسیدن به جایگاهی بود که بخوام دیده بشم چون جایگاه کاری زن خالی از ارزش بود و من با یک تکنیک تکراری سعی بر رقابتی بیهوده داشتم، خیلی از مردها رفتار ی که جامعه به اونها آموخته رو تکرار میکنند و من فهمیدم از چه دریچه ای میتونم با اونها صحبت کنم، علت اینکه انقدر سعی کردم وانمود کنم قوی هستم و زره پوشیام چی بوده.....دلیل انتخاب مرد نرم یا قدرتمند توی زندگیم چی بوده، فهمیدم ازدواج یه زن خیلی تغییرات براش داره، که برای مرد نداره.....
و کلا چیزهای زیادی راجب خودم کشف کردم
میتونم بگم برای من خیلی خوب بود
اما تو این تایم نمیتونم تحلیل موضوعی بدم
چون خوندنم مال خیلی وقت پیشه
مگه دوباره مرور کنم و ببینم چیا و کجا خیلی زیاد برام تاثیر گذار بوده.

ahmadi ارسال در تاریخ ۱۹ آذر ماه ۱۳۹۸

4 سال پیش در یک سیکل نزول و سرخوردگی افتاده بودم که دست به هر کاری میزدم ،تقلا برای بیرون آمدن از این فرو پاشی که با سایت بنیاد آشنا شدم و با کتابهای نقشه راه و انواع زنان شروع کردم و با ولع شروع کردم به خوندم و از فایلهای صوتی استفاده کردم و کم کم نور امید در دلم روشن شد . با ادامه خواندن کتابهای طلای درون ، مرداب روح، جوجه اردک زشت ، کتابهای دبی فورد و زندگی برازنده من ... تونستم سایه ها رو درک کنم .. خودم و شکستام و بپزیرم و بتونم تغییر و آغاز کنم ... هنوز روند خواندن کتابها ادامه داره و دارم عمیق تر عقده ها رو پیدا میکنم و به آرامش ذهنی رسیدم ...کتابها بسیار مفید و کاربردی هستند و خیلی خوشحالم که بابنیاد آشنا شدم .امیدوارم بتونم قدمهای بیشتر ی برای درک زندگی بردارم

سحر ارسال در تاریخ ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۸

من پنج سال پیش با شروع به مطالعه کتاب زندگی برازنده من و زندگی نزیسته ات را زندگی کن فصل جدیدی در زندگی ام اتفاق افتاد. در بیست و چهار سالگی در یک تصادف پدر و دو برادرم رو همزمان از دست داده بودم. و بعد از هفت سال دوباره به سفر دعوت شدم در سن سی و یکسالگی. الان که به گذشته نگاه میکنم میتونم کتاب زندگی برازنده من رو به قلم خودم بنویسم. اینقدر که من لحظه به لحظه اون رو به معنای واقعی زندگی کردم. تمام مدتی که کلاس های صوتی و کتابهار و میخوندم اشک ریختم و خوشحال شدم که کمی تونستم عمق پیدا کنم. از از سطحی بودن و تکراری بودن دست برداشتم

سحر ارسال در تاریخ ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۸

من قبلا دوازده گام رو کار کردم . کتاب مرداب روح دوباره مثل گام چهارم برنامه ، منو به درون و بازنگری وجوهی از شخصیتم دعوت میکنه که مدام میخوام نادیده بگیرم. و من برای هزارمین بار میترسم با خودم روبرو شم.
فکر میکنم به قول آقای رضایی باید یاد بگیرم سطل سطل این لجن ها رو بریزم بیرون . دوباره با دعوت بنیاد فکر میکنم در مسیر روشن قرار گرفته ام

محمد حسين ارسال در تاریخ ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۸

کتاب سفر زندگی و یافتن معنای زندگی در نیمه دوم عمر بیشترین اثر رو زمانی میتونه بذاره که تو زندگی، آدم به این نتیجه میرسه که نظام ارزش گذاری و تصمیم گیری هاش دیگه موثر نیست و باید برای جلوگیری از این سیکل معیوب کاری بکنه، تا زمانی که شخص در گیر عقده های وجودش قراره داره، حتی ممکنه متوجه اشتباهش نشه و اسم های زیبا روی رفتار اشتباهش بذاره، مثلا شخص مهر طلب ادعای مهربون بودن بکنه ولی این رفتار باعث سرخوردگی و طرد شدن فرد می‌شود
انسان ها بدنبال شادی هستن ولی صرفا پرداختن به تفریح و لذت های دنیوی باعث تحقق یافتن این هدف نمی‌شود و انسان به این نتیجه میرسه که باید به روحش بپردازه
به عنوان نمونه: کسی که بچه بزرگ میکنه و یا همراه کار کردن، به دانشگاه جهت تحصیل هم می‌پردازه
زندگی راحتی نداره ولی چون این موارد باعث معنا در زندگی فرد می‌شود، فرد احساس خوشبختی بیشتری می‌کند نسبت به فرد خوش گذاران

سحر ارسال در تاریخ ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۸

با کتاب تقدیر زنان خیلی همزاد پنداری کردم . من دقیقا تونستم درون خودم عقده مادر مثبت رو ببینم. دوست دارم کتاب رو دوباره بخونم .
کتاب ژرفای زن بودن شدید من رو به چالش کشیده و هنوز درگیری هستم. اون احساس بی ارزشی که از زن بودن به ما تلقین شده و من در آستانه سی و.پنج سالگی و با موفقیت های زیادی در دنیای مردانه شدید احساس نیاز میکنم که آرام بگیرم. وقتی خط خط کتاب رو میخوندم تمام مدت حرف‌های مادرم در گوشم زنگ میزد که شما مثله من نباشید . درس بخونین کار کنین. از شوهرتان تمام حقوق رو بگیرید. توی خونه کار نکنید کا ر گر بگیرید. میتونم بگم وقتی کتاب رو میخوندم تپش قلبم خیلی زیاد بود.

خرد خاص و.جذاب بودن منو مثل منجنیق پرت کرد به کودکی ام. به به احساس ڑرف طرد شده. بوی کهنگی حس هام رو کاملا درک میکردم. دوست دارم سطر سطر کتاب رو طی بکشم تا چیزی از قلم نیافته
وقتی کتابها و.میخوندم احساس درماندگی و پوچی ام بیشتر هم میشه. چون وسط راهی هستم که نه. آه پس دارم نه پیش. من کتاب تقدیر زنان و ارکیتایپ زنان رو برای دوتا دوستم هدیه خریدم

گندم ارسال در تاریخ ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۸

حرف برای گفتن راجع به کتاب ها بسیار، هرکدوم از کتاب ها خودش یک دانشگاه و بخش کالبدشکافی هست برای من، بیشترین نزدیکی در کتاب راهبری زندگی با شهود درونی برای من اتفاق افتاد، من پروسه اغمای کبدی رفتنم رو برای استاد رضایی قبلا کامل تشریح کردم و ویس فرستادم، با ژرفای زن بودن دوباره یاد گرفتم جنسیتم رو بپذیرم میشه هم بیرون کار کرد هم با آقایون همکار بود و هم به معنای واقعی زن بود
یکسری تجربیات رو دوست ندارم به اشتراک بزارم ولی همینقدر بدونید نشر این کتاب ها، هم شفا دهنده بوده هم شخم زننده بوده امید است که برسیم به آنجایی که باید. موفق و موید باشید