کامل ترین و بهترین اثری که در دو دهه اخیر با نگاهی دقیق در حوزه روانشناسی تحلیلی تدوین و ارائه شده است، مطمئنا شکستن تقدیر جیمز هالیس است. از دو حیث این موضوع دارای اهمیت فراوان است: اولا مطالب این مجموعه که حاصل چهار دهه فعالیت متداوم و موثر جیمز هالیس، رییس انستیتو یونگ واشنگتن است. او که در 35 سالگی در زوریخ تحصیلات خود را در روانشناسی تحلیلی گذرانده است، اکنون یکی از چهره های تاثیرگذار و شناخته شده روانشناسی تحلیلی در دنیاست و به گفته خودش حاصل عمر خود را به طور خلاصه و مفید در این مجموعه ارائه کرده است. ثانیا نگاهی به سرفصل های این مجموعه نشان می دهد کلیه مفاهیم اصلی و کاربردی در حوزه یونگ در این مجموعه گردآوری شده است .
سلام ، من خارج از کشور هستم، خواستم تهیه کنم ولی فایل نیست، چکار میتونم کنم؟
بعضی کل شب را تلویزیون میبینیم وبعضی با موبایل سرگرم میشویم این کارها حواس ما را از زندگیمان و درد هایمان پرت میکنند تا بتوانیم زندگی کردن با خودمان را تحمل کنیم
درحالیکه بصورت عادی زندگی کردن با خودمان را لذت بخش وخوشایند نمی دانیم .
موضوع کلی :
سایه بخش هایی از وجودمان هستند که با ما در تضاد هستند و ما وجود آن ها را در خود انکار می کنیم. آن ها پلید نیستند، اما امکان پلیدی در صورت عدم توجه به آن ها را در خود دارند.
مباحث قابل توجه :
_ هر چه كه در خودتان نداريد، همان چيزى است كه بهخاطرش به ديگران وابسته می شوید. سایهها در صورت عدم شناخت و رسیدگی، میتوانند زندگی و دامنه انتخابهای شما را تحت کنترل در بیاورند.
_ هر چیزی كه شما در خودتان انكار كنيد يا به آن كم بها بدهيد، در ديگران می بینید، انتقاد مىكنيد و مورد شماتت قرار مىدهيد، در حالیکه باید واقعیت آن را بپذیرید. چيزى كه درون خودتان از آن مىترسيد، همان چيزى است كه در وجود ديگران با آن مىجنگيد يا از آن فرار مىكنيد و در خواب، زمانی که کنترلی روی ذهن تان ندارید، خودش را به شما نشان میدهد.
_ صبح وقتی از خواب بیدار میشویم، دو شبحِ خرابکار نيز در کنار تخت ما هستند،. اولی، "ترس" است که به ما میگوید: "من بیش از حد بزرگ هستم. و تو بیش از حد کوچکی. دومی، خستگی و رخوت است. شبحِ خستگی و رخوت میگوید: ( راحت باش. فردا هم روز خداست. فعلاً چيزي بخور و خوش باش. فردا دوباره می بینمت.)
_ هر یک از این دو شبح ميخواهند زندگی شما را ببلعند. ترس و خستگی دشمن هستند. آنها در دنیای بیرون نیستند، بلکه درون ما هستند، درون اتاق خواب ما هستند، درون زندگی ما هستند
ممنونم ک بیان کردی تجربه ات رو برام مفید بود همون نکته ای بود ک امروز بهش نیاز داشتم
زمانی این مجموعه رو پیدا کردم کِ دقیقا واردِ بیابونِ برهوتِ روانم شده بودم! جایی کِ هویتِ ساخته شده یِ سالها رو با تمامِ قوا با یه تلنگر، ریختم! هر چی ساخته بودم و نساخته بودم رو زیر سوال بردم... اون زمان این کتاب صوتی تو انتشارات برای خریداری نبود و من اونو بعد از خوندنِ مرداب روح پیدا کردم و با عطشِ بیشتری دنبالش رفتم تا پیدا کردم! بارها و بارها گوشش دادم... جیمز هالیس حقیقتا آموزگارِ من برایِ ورود به دنیای درونم بود! بهترین آموزشی کِ بهم داد این بود کِ یاد گرفتم با خودم دیالوگ داشته باشم! من ارتباطم با خودن رو کامل از دست داده بودم و سرگردون بودن! یاد گرفتم از خودم سوالهایِ محرک بپرسم بجایِ اینکه خودم رو بازخواست کنم! سوالهایی کِ جواب دادن بهش، عملکردی رشدی رو ازم من میخواست و میفهمیدم انتخاب کردن یا نکردنِ عمل -مسیولیتش-با منه!!!!! منو از منطقه یِ توهمی امن در می آورد، نع که منجر به رفتار واپسگرا بشع و بقیه رو مسببِ بدبختیش بدونه! یاد گرفتم با پرسیدنِ سوالهایِ درست، چطوری فرافکنی هام رو از هرجایی که میدیدمش پس بگیرم! و اما اینکه شناختنِ فرافکنی ها و گاهی علائمِ نمادینِ اونها رو چطوری شناسایی کنم رو، بخشی از تجربیاتِ خودم و با راهنمایی هایِ عمیقی ک از خوندنِ کتابِ طلای درون و سایه ات رو مالک شو رابرت جانسون، فرا گرفتم! من کتابهای دبی فورد رو هم میخوندم، اما نمیتونستم سایه ها و فرافکنی هام رو عمیقتر پس بگیرم اما با کلام جانسون میتونستم و این باعث شد بفهمم من قدرتِ مردانه درونم رو بواسطه یِ تعریف اشتباهِ مادرم در خودم کُشته بودم! و شفایِ من نع صرفا استفاده از روح زنانه بود نع قدرتِ مردانه، بلکه با حمایتِ کهن الگویِ مادرِ درونم(نع مادر) بود! من روحِ مادرانه ای میخواستم که قدرتِ مردانه منو شفا بده! روراستیِ کلامِ جانسون و آموزشهایِ عمیقی ک از هالیس گرفتم مرد درونم رو از جاش بلند کرد! هنوز راه زیادی هست تا پیدا شدن تیکه تیکه هایِ وجودم ک جا گذاشتم! اما توصیه میکنم بارها و بارها، گوش بدیم، چ این کتاب رو چه خواهشهایِ درونمونو برای بزرگتر شدن! هرج و مرج ها و تمام نظم موجود در خودمون و اطرافمون و طبیعت با ما حرف میزنن، برای رسیدن ب وحدتِ وجودیمونِ اگر به آنچه کِ خویشتن از ما میخواد زیست کنیم رو گوش بدیم و فعالانه اون رو زیست کنیم...
حرف زیادِ اما عملکردی کِ پاسخ به اون ندایِ خویشتنِ مهمِ...
سوالهای درست بپرسیم تا بتونیم با پس گرفتن فرافکنی هامون سوختِ لازم برایِ رشدمون رو از درونمون بگیریم????
پایدار باشید.
چقدر دقیق و زیبا و دلنشین؛ و با اشاره به هریک از موارد مورد بررسی شرح داده بودید. ممنونم که این تجارب رو با ما به اشتراک گذاشتین. در واقع منم بعضی از این آثار رو مورد استفاده قرار دادم؛ و گاهی همین نکات رو باهاشون داشتم. و الان متوجه شدم که احتمالا موضوع فقط شخص من نیستم. و شکل اثر، و موقعیت هر فرد در زمان مواجهه با این مطالب هستن که تعیین کننده دامنه اثر اون خواهند بود. و در واقع تا کسی این زخم ها، یا بهتر بگم آمادگی لازم برای دریافت مطالب رو نداشته باشه، احتمالا دریافت حداکثری از این مطالب و محتوا رو نخواهد داشت. (همونطور که جناب رضایی به خانمی اشاره داشتند، که در مورد ترجمه کتاب ژرفای زن بودن انتقاد داشته اند)
ممنون از توجه و بازخورد مناسب شما