دکتر جیمز هالیس رییس انستیتو یونگ واشنگتن و یکی از برجستهترین روانکاوان یونگی (پیرو مکتب پروفسور کارل گوستاو یونگ) است. او در ایالت ایلینوی آمریکا متولد شد و در سال 1962 از دانشگاه منچستر فارغالتحصیل شد. جیمز هالیس پیش از آن که مجدداً بین سالهای 1977 تا 1982به عنوان یک روانکاو پیرو مکتب یونگ در انستیتو یونگ زوریخ آموزش ببیند، مدت 26 سال در کالجها و دانشگاههای متعددی به تدریس علوم انسانی پرداخت..
تمام روابط با جدایی آغاز می شوند و با جدایی پایان مییابند.
ما در حالی سفر زندگی را آغاز می کنیم که از طریق شبکه خونی با مادرمان و در نتیجه، با نبض و ضرب آهنگ کائنات متصل هستیم. سپس از مادرمان بریده می شویم و بدین ترتیب برای همیشه از کائنات جدا می شویم. سپس از طریق جدایی ای که آن را مرگ می نامیم، دفتر تمام روابط زندگی مان را می بندیم. این میهمان ناخواندهٔ نازیبا حتی بخشی از مراسم ازدواج است که به زوجین یادآوری میکند که آنها با سوگند وفاداری ناچاراً از دست دادن را نیز می پذیرند و خود را به آن متعهد می دانند.
خیلی زود یکی از زوجین دیگری را ترک میکند و من در اینجا منظورم طلاق نیست. اگر آمار حرف اول را بزند، مرد حدوداً هفت سال زودتر از زن می میرد. و اگر به شانس باشد، زن ممکن است زودتر بمیرد. و اگر اجل معلق به شکل شاخ به شاخ شدن اتومبیل در راه برگشت به خانه از رستوران محلی دخالت کند، حدس بزنید چه کسی زودتر خواهد مُرد. به هر طریق، هر یک از طرفین قرار است غم از دست دادن یک رابطه را تحمل کنند. چنانچه هواپیمای آنها سقوط کند و آنها با هم در هواپیما بوده باشند، ممکن است بگوییم که آنها با هم بودند، اما به هرحال هر یک از زوجین دیگری را از دست می دهد، و به غم از دست دادن رابطه مبتلا می شوند، یا حداقل میتوان گفت که هریک از دو طرف ممکن است حضور بامحبت و باتوجه طرف مقابل را به نحوی از دست بدهد. ما می دانیم که بدترین دشمن خودمان هستیم و هرگز از جستجو و تلاش برای دوباره وصل شدن و پیدا کردن دوباره خانه باز نمی ایستیم و در نهایت خیلی ساده زندگی را به طرزی متفاوت ترک می کنیم. شاید هیچ جایی به عنوان خانه که بخواهیم به آن برگردیم وجود نداشته باشد.
اگر به دنبال بهتر کردن روابط تان می گردید، وقت تان را با این کتاب تلف نکنید! اگر دنبال زندگی بدون دغدغه و شاد می گردید، بازهم این کتاب ناامیدتان می کند. آن را نخوانید اگر در رابطه تان خیلی سعی کردید تا طرف مقابل تان را تغییر دهید، ولی هر بار سرتان به سنگ خورده، این کتاب راه جدیدی برای حل این مسأله هم ندارد! اگر طرف مقابل تان تلاشی نمی کند که شما از زندگی لذت و حظ فراوان ببرید، این کتاب نسخه ای هم برای این موضوع ندارد. در صورتیکه اگر اقدامات زیادی در جهت موارد بالا انجام دادید و حس می کنید دیگر کاری از دست تان ساخته نیست، برای گرفتن تصمیم نهایی در مورد این که بالاخره با رابطه تان چه کنید به شما می گوییم که این کتاب کمک فکری مهمی برای شما محسوب می شود.این فقط و فقط ظاهر ماجراست که شما فکر می کنید همسر شما نقش کلیدی در خوشبختی شما دارد و چالش های رابطه به این برمی گردد که او باید چیزی را تغییر دهد.هدف ازدواج و پیوند از نگاه این کتاب این است که شما را با مسائل پیچیده، حاد و بغرنج روبرو کند تا موضوعاتی را در زندگی شخصی و فردی تان دریابید. اگر یک ایده خاص وجود داشته باشد که در کل این کتاب جاری است، آن ایده این است که کیفیت تمام روابط ما تابع مستقیمی از رابطه ما با خودمان است. چون ما رابطه خوبی با خودمان نداریم، به طور اتوماتیک زندگی مشترک خوبی را نیز تجربه نمی کنیم. "عاشقانه ترین" کاری که شما می توانید انجام دهید این است که با این کتاب به "خود بهترتان" دست یابید و آن را به زندگی تان بیاورید.
عااااااالی
مخصوصا مباحث سندروم بازگشت به خانه و جستجوی عشق در محل کار.
جزو عالی ترین کتابهاییه که تا حالا خوندم.
جیمز هالیس اگرچه جمللت عمیقی داره ولی جملات مهم و چکیده ی حرفاش بسیار عمیق هست و گیرایی اون ساده
در این کتاب بسیار جملات ساده و کاربردی برای انتخاب هامون رو مشاهده میکنیم
این کتاب پس کی مونود میشه؟🧐
از کتاب فروشی تازه تهیه کردم خود سایت نداشت مشتاقم ببینم چطوری راهنمایی می کنه
سلام،این کتاب مجددا چاپ نداره؟
برای اخذ مجوز و چاپ جدید با ترجمه ی روان تر نیاز به زمان هست.
برای من نکته جالب این کتاب این بود که چقدر به دنبال دیگری غیر هستیم برای احساس خوب برای خوشبخت بودن ... اما در اشتباه بودم ... و فهمیدم که فرافکنی چی هست و چقدر سهم دارم تو ارتباطم با همسرم و نوع ارتباطمون ... و صحبت پایانی کتاب رو ۵ بار خوندم دوس داشتم بزنم رو دیوار ... بسیار قشنگ بود
با سلام و عرض ادب
سپاس از همراهی و نظر شما...!
اکثرما با انتظارات براورده نشده از گذشته های دورازدواج میکنیم درصورتیکه خودمان باید مسیول براورده کردن اون ارزوها باشیم نه همسرمان. این کتاب راهنمای یک سفراکتشافی و درونی هست تابتونیم رابطه باخودمون و اگاهانه ترکنیم و پیرو اون کیفیت تمام روابط مون بهتربشه. هرکدوم ازما تو جاده زندگی به تنهایی سفرمون واغازمیکنیم و تواین جاده گاهی باادمها بانقش همسر ویا والدین.... همسفرمیشیم، واگرمیخواهیم به بهشت برسیم باید به یک صلح درونی برسیم و ازاین همسفرها نباید خواسته کشف ارزوهای رهاشده خودمون راداشته باشیم.
عالیه ولی روان نیست
نکته این که این کتاب منو جذب کرد،نوشته پشت جلدش بود که نویسنده با اعتماد بنفس بالا نوشته اگر در پی بهبود رابطه، زندگی بدون دغدغه، و... هستید این کتاب رو نخونید
حقیقتا قلبم تیر میکشید زمانی که این کتاب رو میخوندم ، چون ما با خاطرات گذشته ناخداگاه به اشتباه تصمیم میگیریم و اگر متوجه این سیکل معیوب نشیم، این روند مجدد تکرار میشود
و مسیر رشد و خود سازی مسیر همیشگی هست و ما باید همیشه حواسمون به کارهایی که انجام میدیم باشه و اشتباهاتون رو رصد کنیم تا بتونیم به رشد برسیم
انسان ها به ویژه زنان در جهت رسیدن به یک رابطه ی خوب قبل از آن به مرور رابطه ی خودشان را با خودشان فراموش می کنند و روز به روز کیفیت این رابطه پائین می آید.