این کتاب مخل خوشبختی فعلی شماست و آرامش را از زندگی شما دور می کند.
موضوع اصلی هم همین است؛
زندگی که در امن و امان کامل است؛ نیاز روح ما نیست!
به همین خاطر هم در "نیمه دوم عمر" همه ما حس می کنیم زندگی ای که باید انجام دهیم را انجام نداده ایم.
یا حتی اگر همه چیز مهیا باشد و در نگاه بیرونی ها همه چیز خوب باشد، باز احساس می کنیم که اوضاع خوب نیست.
این کتاب حکم دینامیت را دارد. الان آن را زیر زندگی فعلی تان بگذارید وقتی کتاب به پایان رسید می بینید سمت و سوهای فکری، اولویتها و ارزشهای شما در زندگی شما ناگهان نیست می شود.
حالا شما هستید و یک ابهام بزرگ. پس از این دگرگونی چه باید کرد؟!
نگران نباشید. خانه کلنگی روان تخریب شده و زندگی هیجان انگیزی انتظار شما را می کشد.
با پاسخ به سؤالات کلیدی و سرنوشت ساز کتاب، شما مستعد ساختن زندگی می شوید که شایسته آن هستید و ممکن بود با نخواندن این کتاب تا آخر عمر از آن محروم می شدید.
این کتاب از هر یک از ما می خواهد به ارتباط با خودمان، اندیشمندانه تر بنگریم، زیرا همان چیزی است که در صحنه های گوناگون سریالی که زندگی خود می نامیم ، بروز می دهیم . من از مطالعه برخی آثار به این نتیجه دست یافتم که بالاترین قدرت ذهنی ما نه استدلال، هر چند که مفید و ضروری است، بلکه تجسم است. در بیان مشکل زندگی هایمان ، باید گفت، بینش محدود ما که سرمنشأ عقده ها، نگرشهای شرطی شده و واکنشهای انطباقی ماست، از تجسم بی بهره است. و از همین روست که در روان خود احساس ناخشنودی میکنیم و مجبور میشویم ویژگی های شخصیتی خود را مورد بازنگری قرار دهیم.
این کتاب رو دوبار خوندم،خیلی عمیق و جذابه اما موضوع اصلیش اینه که بدون آشنایی قبلی با مطالب و مطالعه ی پیش نیاز ها فکر میکنم سنگین و گنگ خواهد بود و اصلا کتاب مناسبی برای آشنایی با این مطالب نیست بلکه کتابی در عمق موضوع هستش.
وقت به خیر من یادمه وقتی به صورت حضوری رفتم انتشارات برای تهیه این کتاب &#۳۴;شخصی که ازشون راهنمایی خواستم در مورده این کتاب پیشنهاد داد که اول یافتن معنا در نیمه دوم عمر بخوانم در ادامه به سراغ این کتاب بیام که بعد از خواندنش فهمیدم چرا این پیشنهاد داد و تایید میکنم نظر ایشون رو و به صورت کلی می تونم بگم اگه قبل تر آثاری رو از یونگ نخوانده باشید سر درگم و کلافه می شید و بیشتر به کهن الگو ها و نقش پدر و مادر در نحوه شکل گیری شخصیت ما می پردازه که خیلی عمیقه .میتونم بگم شاید می شد کمی روان تر منتشر بشه.
ترس ،دشمن انسان و بیش از همه ترس از بزرگی و عظمت روح خودمان ،برای همین اغلب تسلیم برنامه ریزی دیگران میشویم . روح از من چه می خوهد ؟آنچه را که خواسته خدایان است می پذیرم نه چیزی که والدینتان می خواهند . کل زندگی ابهامی عظیم هر چه بیشتر درباره اش بدانیم بیشتر متوجه میشویم که چیزی نمیدانیم .با معنا بودن سفرهای فردی مستلزم تحمل کردن تردید و ابهام را بیاموزیم تا به زندگی متعالی تری دست پیدا کنیم . روان بر همه چیز آگاهی دارد و استفاده سوء ما از خود را تا ابد تحمل نخواهد کرد.همه ما در پایان زندگی باید بگوییم که در پاسخ به نداهای درونیمان چه کردیم.در این کتاب توجه بیشتر به روح و نوعی وسعت روح وجود دارد که به بهای رنج و حقارت به دست میآید اما به بزرگی ختم میشود مرگ اسطوره ما،تجربه بی معنایی ،آغاز یک مرحله جدید و مرحله بعدی سفر ماست . افسردگی به ما می گوید روان ،حاضر نیست به انتخابهای اشتباهمان همکاری کند. رویاها را جدی بگیریم رویا پدیده ای برخاسته از فرآیند خود تنظیمی روان است .هیچ انتخابی بدون هزینه هایش وجود ندارد .خودمان مسئولیت انتخابهایمان را بپذیریم این قدر این کتاب مطلب دارد که اگر بخوام تمامی نداره بخونید و لذت ببرید مخصوصا که صفحات اول ورق میزنید حس میکنید کتاب به روز و مناسب همین زمان و مکان هستش
رزونانس این کتاب به من این بود که با خوندن این جمله سه روز کبود شدم..."اگر هنوز میترسید سنگ قبرتان را تجسم کنید .در اینجا کسی خوابیده است که اینجا نبوده.?کسی که حضور نداشته.هر روز دو اهریمن از راه میرسند. یکی ترس و یکی رخوت.
هنوز فکر میکنم روزهای زندگیم رو با این دوتا تقسیم میکنم
ادامه نظر قبلی
این کتاب میتونه کمک کنه که کمتر ناخودآگاه و بر پایه گذشته و عقده رفتار کنید و زندگی آگاهانه تری تجربه کنید یا در کمترین حالت کمک میکنه که متوجه بشید باید به گذشته و چیزهایی که از اون آموخته اید بیشتر فکر کنید و احتمالا اصلاحاتی انجام بدید. همینطور کمک میکنه با موضوعاتی که در زندگیتون خیلی اهمیت دارند روبرو بشید و شاید از چیزهایی فاصله بگیرید که در زندگیتون اهمیتی ندارند و مربوط به شما نیستند و شما خیال میکردید مربوط به شماست.
برای کسانی هم که دنبال دستیابی به سلف هستن این کتاب کمک، منبع و راهنمای بزرگی هست.
همینطور اگر سوال های زیادی در حوضه ی معنا توی سرتون دارید که از نظر دیگران خسته کننده ست و خودتون هم از پیدا نکردن پاسخ خسته شدید، اگر خیلی چیزها هست که در مورد خودتون و دیگران و جامعه درک نمیکنید و این آزارتون میده، اگر اهل زندگی با معنا هستید و به دنبال معنا، بدون شک این کتاب برای شماست. البته با کمی پیش زمینه ی یونگی و روان تحلیلی.
من در حین خوندن این کتاب همش حس و حال خیلی خوب و عجیبی داشتم، همش توی ابرها بودم، یه بهشت خیلی خاص، نمیدونم چرا. واقعا نمیدونم. کلا نوشته های هالیس به من همچین حسی میده اما توی این کتاب دو چندان بود.
امیدوارم جمله جمله این کتاب رو حس کنید و مثل من یه دنیای متفاوت رو تجربه کنید.
من تا حالا کتاب های زیادی نخوندم، شاید تو کل عمرم سی تا کتاب خونده باشم که حدود بیست تا از اون ها توی همین یک سال اخیر و از کتاب های بنیاد باشه، اما این کتاب مهمترین و تاثیر گذارترین همه اونها بوده و تاثیر بزرگی در زندگی من داشته.
این کتاب به نوعی احتیاج به پیش نیاز داره، باید با مفاهیم یونگی و روان تحلیلی مانند ناخودآگاه و خود آگاه، سلف یا خود حقیقی، ایگو یا خود دروغین، عقده، پروجکشن، پرسونا و آرکتایپ تا حدودی آشنا باشید وگرنه درک حرف های نویسنده خیلی سخت میشه. کلا نوشته های جیمز هالیس در حالت عادی خیلی عمیق هست و به نظرم باید با تامل خاصی خونده بشوند.
این کتاب سیزده فصل داره که نویسنده توی هر فصل به یک موضوع مهم میپردازه و قدم به قدم خواننده رو جلو میبره و آماده میکنه تا برسونه به اینکه چه چیزی بیشترین اهمیت رو داره و موضوع اصلی چیست. توی هر فصل سوال هایی میپرسه که باعث میشه ما برای جواب دادن به اون ها حسابی فکر کنیم، سوال هایی عمیق و دقیق که شاید مایل باشیم فکر کردن و جواب دادن به اون ها رو یک عمر به تاخیر بیاندازیم و شاید هم مدت هاست که داریم به تاخیر میاندازیم، اما در کنار این سوال ها نویسنده در مورد چیزهایی صحبت میکنه که کم کم شما رو برای پاسخ دادن به این پرسش ها آماده میکنه و آگاهی خاصی به شما میده که هر کسی میتونه پاسخ درست مخصوص خودش رو پیدا کنه. توی این سیزده فصل هر قدم که جلو تر میرید نسبت به قسمت هایی از زندگیتون آگاه تر میشید. شاید حتی با موضوعاتی برخورد کنید که تا حالا بهش فکر نکردید ولی متوجه میشید که موضوع مهمی هست و باید بهش فکر کنید و همینطور شاید قسمت هایی از کتاب برای بعضی ها تلخ باشه و این تلخی به خاطر صراحت کلام نویسنده و بی پرده صحبت کردن در مورد مسائلی مثل مادیات و الهیات، مذهب، وابستگی های ناسالم و خیلی مسائل دیگه باشه و شاید بعضی قسمت ها نامفهوم باشه، به خاطر همین فکر میکنم چند باره خوندن کتاب کمک زیادی میکنه.
با اینکه در هر فصل جداگانه به موضوع خاصی پرداخته میشه اما میشه گفت بعضی موضوع ها در سرتاسر کتاب جاری هست از جمله موضوع عقده، سلف یا خود حقیقی، ایگو یا خود دروغین، ترس، مسئولیت پذیری و رشد کردن. نویسنده بسیار کمک میکنه تا نسبت به این موضوعات در مورد خودتون آگاهی بدست بیارید و اگر با خوندن این کتاب مسئولیت خودتون رو بپذیرید و نترسید و به ندای درونتون گوش بدید این آگاهی به عملکرد تبدیل میشه.
ادامه در نظر بعدی ...
همه ی آثار جیمزهالیس ارزنده هستند وحرفی برای گفتن دارد،اماپیشنهادمن این است که کتاب مرداب روح ویافتن معنادرنیمه دوم عمر درراستای این کتاب خوانده شود..
عظیم ترین دست آوردهاازآن کسی است که خودش عظیم ترازتمام پندارهای خویش است.
هرسطر ازهرکتاب جیمز هالیس سرنخ های ارزنده ایی به مامیدهد که راهی به عمق وجودمان پیداکنیم، خودمان رانادیده نگیریم باکهن الگوی نابودگر بدنبال چیزی باشیم که خودمیخواهیم نه گذشتگان ما (والدین ) بانیروی حیاتی عشق، زندگی مان راباسوال هایی که ازخود می کنیم بسازیم. زبان قلب مان را بیاموزیم.
هرسطر ازهرکتاب جیمز هالیس سرنخ های ارزنده ایی به مامیدهد که راهی به عمق وجودمان پیداکنیم، خودمان رانادیده نگیریم باکهن الگوی نابودگر بدنبال چیزی باشیم که خودمیخواهیم نه گذشتگان ما (والدین ) بانیروی حیاتی عشق، زندگی مان راباسوال هایی که ازخود می کنیم بسازیم. زبان قلب مان را بیاموزیم.
سلام و عرض تشکر از زحمات بنیاد
کتاب های جیمز هالیس بسیار عمیق هستند و دوستانی که نسبت به ترجمه این کتاب نکته دارند باید عرض کنم که اول باید مطالعات پیش نیاز قبل از مطالعه این کتاب داشته باشند دوم اینکه باید وقتی که ظرفیت جذب مطلب شون بالاست کتاب ها رو مطالعه کنند.
زمان هایی بوده که من کتاب رو مطالعه کردم و حس کردم متوجه نمی شوم اما به فاصله دو ساعت بیشترین گیرایی رو نسبت به مطالب این کتاب داشته ام.
این کتاب رو از دست ندید.