امروز ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۰۰۲
گذشته نگذشته موجود نیست
گذشته نگذشته مـــدرس : سهیل رضایی
پیام

برای افزودن به لیست علاقه مندی ها ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.

گذشته نگذشته
نظر کاربران 5 از 5
موجود نیست
زمان : 20 دقیقه
قابل دانلود
فرمت فایل : MP3
معرفی گذشته نگذشته

بنیاد فرهنگ زندگی در این روزها که هر شب، همه ما در سراسر کشور ساعت 9 به خانه هایمان بازمی گردیم. این فرصت را برای خودشناسی مخاطبان خود مغتنم دانست و دوره مذکور را رایگان تقدیم شما می نماید. به این موارد توجه فرمایید. از امروز تا پنجم آذر هر شب ساعت 9 یک فایل صوتی بارگزاری خواهد شد., این فایل در پروفایل شما در بخش کلاس صوتی قابل رویت خواهد بود, هر فایل 24 ساعت بر روی سیستم باقی خواهد ماند. تعداد فایل ها 5 عدد خواهد بود و فایل پنجم که آخرین فایل این دوره است، دهم آذرماه بارگزاری خواهد شد.

سوالات رایج کاربران
این دوره به چه افرادی توصیه میشه ؟
سایر آثار مرتبط مشاهده آرشیو

نظرات کاربران 138 نظر ارائه شده است
روشنِ آبی ارسال در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به روشنِ آبی

سلام.‌کی تخفیفات عقده و شفای عقده رو قرار میدید؟تا کی فرصت هست برای خرید با تخفیف؟آقای رضایی در قسمت آخر کمپین گفتن و اینکه واقعا ما به این کلاسا احتیاج داریم چون این کمپین مارو رو به رو کرد با یه سری از مسائل..ممنون از زحمت و لطفتون?

Samira ارسال در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به Samira

با سلام و ممنون از زحمات و تلاشتون برای روشن شدن راه زندگیمون، من دو تا پرسش نامه که بقیه دوستان توی پروفایلهاشون هست رو ندارم چه جوری میتونم بهشون دسترسی داشته باشم چون توی فایلهای دانلودی من از اول نبود .ممنون میشم راهنماییم کنین

Samira ارسال در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به Samira

با سلام و ممنون از زحمات و تلاشتون برای روشن شدن راه زندگیمون، من دو تا پرسش نامه که بقیه دوستان توی پروفایلهاشون هست رو ندارم چه جوری میتونم بهشون دسترسی داشته باشم چون توی فایلهای دانلودی من از اول نبود .ممنون میشم راهنماییم کنین

آیدا ارسال در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به آیدا

شب چهارم و پنجم رو هم گوش دادم
و چیزهای جدیدی درک کردم وبیرون اومد از درونم
اولی حس کمال گرایی و باز نایستادن از حرکت و مشغول کار و کلاس و یادگیری برای اینکه حس کافی بودن ندارم و از زندگیم در لحظه حال لذت نمی‌برم چون همش دارو درس میخونم و پای کتاب هام هستم ... بعلاوه اینکه دو تا از بزرگترین عقده هام رو شناختم
اولی از دست دادن والدینم
دومی ترس از دست دادن عضوی از بدنم
اولی رو چون میترسم مجبور شم مسئول زندگی بقیه بشم و نتونم به آرزوهام برسم و نتونم برای خودم زندگی کنم و از حس مسئولیت خونواده ام فراری هستم درصورتی ک دوست دارم ازدواج کنم و مستقل بشم...برای همین هم میل به مهاجرت از ایران دارم تا شاهد این جریانات نباشم و فقط فرار کرده باشم و دور باشم
دومی هم بشدت روی ظاهر و اندامم حساسم و مربی باشگاه شدنم بخاطرهمبن موضوع بود
انرژی ک از جسمم و دیده شدن و شناخته شدن به خوشتیپی میگیرم بهم اعتماد و عزت نفس میده


تقریبا تمام آیتم هایی ک تیتر کردید برای عقده رو داشتم
ولی این دو بقدری شدید بود ک نفسم تنگ شدو دندون قروچه کردم و لحظه ای اشک تو چشمام جمع شد
امیدوارم بتونم عقده ها رو گره گشایی کنم و پذیرا ی اون ها بشم

سدت ارسال در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به سدت

با سلام خدمت همه عزیزان و جناب رضایی.من بعد از شنیدن فایلها که البته قبلاً هم شنیده بودم خیلی فکر کردم برام دو تا موضوع تا حدی روشن شد که در واقع شوک آور بود تا حدی و فکر میکنم هنوز زوده نظری در مورد ش بدم. اینکه متوجه شدم من مادر کامپلکس داشتم و نمی‌دونستم.تصمیم دارم روی این موضوع کار کنم رو خودم. بعدش سوالی که از آقای رضایی داشتم اینه که مجموعه عقده های که داریم آیا همان تفسیر آرکی تایپ ها نیست ؟ چون گاهی فکر میکنم که ما آرکی تایپمون محصول همین عقده ها می‌تونه باشه . اگر درسته من با خیال راحت ترس موضوع را دنبال میکنم . در کلاس صوتی انواع زنان یا کهن الگوی زنان بودم و خیلی کمکم کرد . وقتی خودم رو شناختم دیدم نسبت به آدمها هم عوض شد.ارکی تایپ غالب من پرسفونه بود و بعدش آرتمیس .هرا که خیلی پایین بود .به هر حال خواستم بدونم میشه با استناد به اونها الان عقده ها رو درست شناخت ؟ و سوال دوم که زیادی ذهنم رو در گیر کرده اینه که خب من رو عقده های خودم کار میکنم اما تو جامعه در شرایط مختلف با آدمهایی با عقده های مختلف در تعامل هستم آیا این باعث نمیشه روابط سردتر بشه یا تاثیر روی روابط بگذاره .ممنون که می‌خوانید..

دیبا ارسال در تاریخ ۱۰ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به دیبا

سلام به همه عزیزانی که حضور دارند و مطلب من رو میخونن . من در خانواده ای بدنیا اومدم پدرم تند و سرزنشگر سختگیر و مادری بیش از حد نگران مهر طلب و دچار تله رها شدگی البته بعد از مطالعه کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید تقریبا تله های خودم و اطرافیانم رو شناسایی کردم این کمک کرد بپذیرم والدینم تقصیر داشتن اما آگاه نبودن چون متاسفانه سواد ندارن ، بماند که چه تله هایی داشتم و دارم و هر روز روشون کار میکنم ، در خانواده من احساس تفاوت منو آزار میداد ، بعدها سعی کردم اونها رو تغییر بدم که باعث دشمنی بیشتر من و پدرم شد، بعد دچار تله ایثار شدم سعی میکردم خودمو جا بدم بینشون ، سه تا پسر که در دنیاشون جا نداشتم و خواهری که بعد از من اومد و بشدت مورد توجه بود و جامو گرفت بعد از چند سال تک دختر بودن استعدادهای هنری و ورزشیم حمایت نشد و در تحصیل هم بدلیل کم توجهی نتیجه مطلوب نگرفتم ، دایم دنبال تایید طلبی مقایسه گری و ... بودم من هم بنوعی این عقده ها درونم شکل گرفته اولین قدم پذیرش هست من پذیرفتم که خانواده آگاهانه یا نا آگاهانه این ضربه ها رو زدن ، بعد بخودم میگم خوب از الان به بعد با تمام سختی تغییر کردن خودم مسئولم الان وقت اینکه دنبال مقصر بگردم نیس بلکه بهتر با طرح سوالات و پاسخ به اونها نوع و جنس عقده رو بررسی کنم و دنبال راهکاری باشم تا تعریف درستی از خودم و موجودیتم برای خودم روایت کنم . و این جمله رو تکرار میکنم که استاد تغییر باش نه قربانی تقدیر ، مثلا من معاشرتم با افرادی که بهم انرژی بد میدادن رو کم کردم در عوض با ادمهایی معاشرت کردم که بدون توقع حس خوب و ارزشمندی بمن دادن ، برای اینکه ارزشمندی خودم رو بازیابی کنم توجهم رو بدرونم بردم کتابهای مفید در زمینه مشکلاتم خوندم اگر عشق کمی دریافت کردم خودم بخودم عشق دادم مراقبت از خودم رو شروع کردم اعم از مراقبت پوست سلامت روح رسیدگی به زیباییم سلامتیم تغذیه مدیتیشن ، در مورد مدیتیشن نکته ای رو لازمه بگم که استفاده از تکنیک یوگا نیدرا یا خواب یوگی میتونه در باز یابی درست اطلاعات عمیق ما موثر باشه اما بشرط فرا گرفتن و استفاده از استاد، اینا تنها بخش کوچکی از زندگی منه و البته ضربه های بدی هم بابتشون خوردم تنها به این دلیل اینجا تایپ کردم که بگم اغلب ادمها اینها رو دارن و خیلیا این فرصت رو پیدا نمیکنن که ازشون عبور کنند پس قدر خودتو بدون که اینجایی و داری برای بهتر شدن کیفیت زندگیت تلاش میکنی میتونی امتحان کنی به صد تا دوستت بفرست اما بنظرم اونی میاد که خدا بهش این فرصت رو داده و البته اونم از خدا راهکار طلب کرده ، چون استاد زمانی میاید که شاگرد اماده باشد امیدوارم سال بعد وقتی میای مطلبت رو مرور کنی کلی رشد کرده باشی و لبخند بزنی و بخاطر تغییراتت بخودت آفرین بگی . با آرزوی بهترینها برای تک تک دوستان . در خیر و نور باشید ??سپاسگزارم از فرصتی که خدا و واسطه های خوبش بهم دادن

سیاوش سپهر ارسال در تاریخ ۱۰ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به سیاوش سپهر

باسلام خدمت استاد رضایی عزیز و سایر دست اندر کاران بنیاد فرهنگ زندگی
من سه جلسه اول رو تونستم دانلود کنم ولی جلسه چهارم رو نمیتونم دانلود کنم و اینکه تکالیف کجا بارگذاری شده چون من اصلا پیداشون نکردم.
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.

سدا ارسال در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به سدا

امکان دانلود فایل پنجم نیست ولی می‌توان آنلاین گوش کرد .در پنل کاربری شما تا ده روز قابل دسترسی است. وارد پنل کاربری بشید روی آثار دانلودی بزنید و گذشته نگذشته رو انتخاب کنید صفحه بارگذاری شده هست .موفق باشید

سارا عظیمی ارسال در تاریخ ۱۰ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به سارا عظیمی

توی خانواده ی ما پسرداشتن ارزش بود ، پدربزرگم خودش برای پسر دار شدن ازدواج مجدد کرد
وقتی مادرم منو باردار بود ارزو داشت که من پسر باشم اما دختر شدم ، حتی وقتی زایمان هم کرد این آرزو رو داشت و میخواست که جواب سونو غلط باشه .... سالها توی نقش پسر خانواده ناخوداگاه حضور داشتم تا برادرم به دنیا اومد و من هویت خودم رو از دست دادم ! و این از دست دادن هویت تا الان هم همراهمه ... و همیشه رابطه ی خرابی با برادرم داشتم چون حس میکردم جایگاه منو دزدیده
بعد از اون برای مجدد دیده شدن و محبوب شدن رو آوردم به درس خوندن ، تنها چیزی که میتونستم خودم رو توش به همه ثابت کنم ، تمام زندگیم شد درس
ولی همیشه حال ناخوبم و مشکلاتم همراهم بود
انقدر که حتی حس میکردم اسمم برام غریبه ست و به من تعلق نداره
از طرفی توی بچگیم مادر افسردگی شدید گرفت و اون مادر پرشور و با حوصله از دست رفت و من ناخوداگاه دچار عقده شدم
دنبال مادرم توی ادم های زیادی گشتم و اغلب نوع رابطم با آدما رابطه ی حمایت گری بود
ولی توی همش شکست خوردم
ولی وقتی حقیقت محکم به صورتم سیلی زد و از بهشت خودم رونده شدم بعد یه دوره ی سخت افسردگی فهمیدم باید برم دنبال کشف هویت خودم و حل مسائل درونیم
سعی کردم به کارهایی که خانم ها انجام میدن رو بیارم ، یه هنر یاد بگیرم و سعی کنم توش ظرافت داشته باشم
روابطم رو با ادما کنترل کنم و بپذیرم حمایت گر اصلی خودمم و همدلی که تمام عمرم بهش نیاز داشتم باید از درونم بجوشه
این مفاهیم رو با سختی وصف نشدنی ، با روزها گریه و رفت و آمدهای فراورانی به دست آوردم و هنوز راه طولانی در پیش دارم

رویا ارسال در تاریخ ۱۰ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به رویا

سارای عزیزم از صمیم قلب برات خوشحالم و طلب خیر میکنم تغییر سخته اما لذت بخش ، امیدوارم مصمم و پویا به راهت ادامه بدی و از زندگیت و لحظه هاش بیشتر و بهتر لذت ببری .

بی نام ارسال در تاریخ ۱۰ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به بی نام

درکتون میکنم

معصومه ارسال در تاریخ ۱۰ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به معصومه

با سلام و وقت بخیر ، جلسه دوم رو دانلود نکرده بودم از سایت هم پاک شده ، چطور میتونم فقط جلسه دوم رو داشته باشم ، چونکه بقیه جلسات رو دارم ، مطالب ناقص شده متاسفانه . راه حلی هست ؟

امامی ارسال در تاریخ ۱۰ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به امامی

من هم دقیقا این مشکل رو دارم
ممنون میشم اگر امکان دسترسی ب فایل رو برامون بزارید

بنیادی هستم ارسال در تاریخ ۱۰ آذر ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به بنیادی هستم

عقده های من از دسته تردشدگی و نادیده گرفتن ناشی میشن راستش مادر بسیار سختگیر و تند مزاج و بددهنی داشتم که با کوچکترین اشتباه یا حتی اشتباه نکرده مورد تنبیه کلامی و حتی جسمی قرار میگرفتم. حتی فحاشی. من فرزند دوم و دختر بزرگ خانواده بودم به همین خاطر همیشه باید عاقل و تحت فرمان مادرم و البته مسئولیتهایی که خارج از توانم بود می بودم هر چند توی شرایط و فرهنگ ما طبیعی بود یادمه مادربزرگم همیشه می‌گفت تو دیگه دختر بزرگی هستی اصلا مادرت تو خونه دیگه نباید کار کنه همه کارها رو تو باید انجام بدی حالا تصورش رو بکنید اگر ظرفی شسته نشده بود و مادرم به خونه می اومد چه وحشتناک بود هنوز هم که هنوزه من با اینکه خودم مادر هستم و از اینکه کارهای خونه انجام نشده باشه وجودم پر از استرس و اضطراب میشه اما من هیچ تمایلی به انجام دادن کارها ندارم و از کوچکترین کارها اجتناب میکنم با وجود این اضطراب ممکنه حتی دو روز هم ظرفهای کثیف توی ظرفشویی بمونه یا خونه رو ممکنه یک هفته جارو نکشم اما هر لحظه میگم جارو مونده جارو مونده
از رفتار های کنترل گری و خشم و توهین و سرزنش و دستوری نسبت به بچه ها دیگه نگم شدم مثل مادرم.
و اما خودسرزنشگری که مدام مثل خوره روح من رو می خوره. باعث شده از نظر جسمی و روحی خیلی خیلی ضعیف بشم احساس گناهی که همیشه با من هست و نمی دونم باهاش چکار کنم.
اما تمام جملاتی رو که امشب به عنوان تکلیف فرمودین به جز مورد شغلی وجود منو میلرزونه از دست دادن، ناتوانی جسمی، ترک کردن، مرگ فرزندانم و تجاوز همگی برای من کابوسهای وحشتناکی هستن. که بدنم رو دچار تنش می‌کنه و اشکم رو جاری

فرم ارسال دیدگاه
ارسال دیدگاه
شنبه تا چهارشنبه از ساعت 13 تا 18 مشاوره برای انتخاب محصول
پاسخگویی به سوالات آموزشی 021-88738180