اگر کاربر خارج کشور هستید با کلیک بر روی دکمه زیر می توانید این محصول رو به صورت ارزی سفارش دهید
خرید ارزیسهیل رضایی در این کلاس به بررسی و ریشه یابی عقده های ما می پردازد و به ما می گوید که ریشه همه مشکلات ما در گذشته نهفته است؛ در کودکی ما، در حوادثی که در زندگی تجربه کرده ایم یا برای ما پیش آمده است. عقده یعنی گذشته. هیچ آدمی نداریم که گذشته نداشته باشد. بنابراین همه ما بلا استثناء عقده داریم.شاید برایتان جالب باشد که تصمیم گیری های کلان شما در کار، ازدواج، رابطه زناشویی، رابطه با فرزندان و دیگر روابط تان از عقده های شما نشات می گیرد.بنابراین اگر دوست دارید بدانید ریشه گرفتاری ها و مسائل تکراری که برایتان بوجود می آید و از زندگیتان رخت نمی بندد چیست این مجموعه را حتما گوش دهید.
ریشه ی بسیاری از انتخاب ها و حس بی ارزشیم رو کشف کردم. این حس ها و انتخاب ها همیشه باهام هستن. ولی دارم یاد میگیرم که هروقت این حس ها میان با یه تلنگر به خودم یادآوری کنم که واقعی نیستن...
هرروز توی این یادآوری قوی تر میشم و حس ارزشمندیم درونی تر میشه
این کلاس خیلی بنیادی هست و تقریبا همه کلاسها وابسته به دونستن مفهوم عقده ست. من در روند کلاس وقتی خواسته شد که خاطرات دردناک گذشته م رو بنویسم، اولش گفتم من که مساله ای نداشتم ولی چون نیمه شب بود و همه جا سکوت بود با ارامش شروع به فکر کردن کردم و کم کم مسائل زیادی رو روی کاغذ اوردم و تنگی نفس و یه حال بدی بهم دست داد شروع به گریه کردم بخاطر مسائلی که فکر میکردم برام مهم نیست اما بود و خود این نوشتن باعث شد با بعضیاش به مرور خیلی راحت تر کنار بیام و بهترین تجربه من ازین کلاس شاید این بخش نوشتن برای خودم بود و خیلی جالب بود
به عنوان کسی که در طراحی دوره شرکت داشتم، به شما می گویم حس شبیه شما داشتم و مطمئنم همه کسانی که به این اثر گوش داده اند همین حس همراهشان بوده است.
ولی باید تلاش کرد حال و حس خوب بعد از شنیدن این اثر را برای همیشه در خود نگه داریم.
ادامه نظر قبلی.......
من با عقده ام دست دوستی دادم و از خودِ عقده ام برای بی اثر کردنش کمک خواستم.....
من با عقده ام به گفتگو نشستم، من به عقده ام گفتم با اینکه در تمام این سالها دوستت نداشتم ولی تو بی وقفه و با تمام وجود از من مراقبت کردی ، در تمام این سالها نیتت محافظت از من بوده، با اینکه من بارها و بارها از دست تو کلافه شدم و فشار زیادی رو متحمل شدم ولی تو در هر لحظه مراقب من بودی و وجود تو بارها و بارها به من خیر رسونده....به عقده ام گفتم که چقدر دوستش دارم چون در تمام این سالها بدون کوچکترین منتی و خالصانه از من دفاع و محافظت کرده، بهش گفتم که دیگه نگران من نباشه ، من دیگه بزرگ شدم و دارم بالغ میشم و من اینک برای زندگی خودم کافی هستم و ازاین به بعد من در لحظه لحظه زندگیم با تمام قدرتهام در کنار خودم خواهم بود....."
نحوه عملکرد کاوش در عقده ها از نظر من شبیه به تردستی و شعبده بازی است، به این صورت که وقتی راز حقه و روند انجام تردستی برای ما روشن می شود ، ذهن ما متوجه میشود که همه این شعبده ها یک بازی بیش نبوده، در روانکاوی نیز وقتی ما روند و نحوه عملکرد عقده رو در اثر هوشیارانه زیستن مشاهده میکنیم، خودآگاه ما میفهمد که همه این رفتارها بازی و حقه ای بیش نبوده که روان ما بدلیل کوچک بودنش در درک اون واقعه، مدتهاست که این حقه را خورده و سالهاست که این حقه را واقعیت پنداشته، باور کرده و زندگیش میکند ،در نهایت وقتی دست عقده برای خودآگاهِ ما رو میشود و حقه اش برملا میشود، اینجاست که سِحر عقده باطل میشود و گشایش از عقده آغاز میشود....این تعبیری بود که من از بازی عقده ها داشتم، نه به این صراحت و شدت ولی همینقدر تاثیرگذار و واقعی.....
عالی
آنچه گفته اید نشان می دهد که کار به عمق جان شما نشسته است.
تاثیراتی که هوشیارانه در لحظه حال زیستن، برای من داشت، این بود که من نحوه عملکرد عقده و بازی ای که با روانم انجام میداد رو بدون قضاوت به نظاره نشستم، وقتی سعی کردم عقده ام رو بدون قضاوت از دور ببینم و تنها نظاره گر آن باشم، باعث شد تا من متوجه شوم که درک من از موقعیتی که در آن، عقده ام فعال میشود، اغراق آمیز است و خیلی ازین برداشتهای ناشی از اون موقعیت که باعث حالِ بد من و فعال شدن عقده میشه، واقعی نیست و در واقع این حجم از حس بد برای اون لحظه و اون موقعیتی که توش قرار دارم نیست، بلکه این برداشتها در واقعه ی فعلی، پیش نویسی است که روانم از واقعه ای در سالهای دور برداشت کرده و این پیش نویس رو در موقعیتهای مشابه بازنویسی میکند و به موقعیتهای جدید نیز تعمیم می دهد....
این غیرواقعی و اغراق آمیز بودن برداشتِ من از وقایع، برای من خیلی راهگشا بود و به من کمک کرد تا برداشتها و کنترل رفتارهام رو بتونم به مرور از دست عقده خارج کنم، من سعی کردم که در هر موقعیت بجای واکنش نشون دادن، متناسب با موقعیتی که در آن قرار میگیرم پاسخ بدهم نه واکنش.... واکنش عکس العملیست غیرارادی که توسط عقده انجام و اداره میشود در صورتیکه در "پاسخ دادن" ما با توجه به شرایط و موقعیتی که در آن قرار میگیریم تصمیم میگیریم و رفتار متناسب با موقعیت را انتخاب میکنیم....،
من بعد ازینکه متوجه شدم عقده من در اینهمه سال برای مراقبت از من تشکیل شده و هدفش مراقبت کردن از من بوده، همیشه کنارم بوده و با وجودیکه من هیچوقت عقده یا گذشته ام رو دوست نداشتم ولی این عقده ها حتی یک لحظه هم برای محافظت از من، کوتاهی نکردن و من رو تنها نگذاشتن و در هر لحظه مراقب من بوده اند، منتهی با روشی که بلد بوده اند ولی این روش ها موثر نبوده اند، این موضوع باعث شد که من عقده ام رو دوست داشته باشم
ای وای از این دوره. چه دوره سختی بود پر از مطلب جدید و پر از چالش. منو برد به گذشته، منو به تفکر واداشت. دلیل خیلی از تصمیمات زندگیم رو فهمیدم. روزی که فهمیدم دلیل بزرگترین تصمیم اشتباه زندگیم که هنوز که هنوزه ترکش هاش توی زندگیم هست از روی عقده بوده چه شب و روزایی برمن گذشت.از حسرت از ناآگاهی به پذیرش خودم رسیدم. عقده هام رو کم و بیش شناسایی کردم ولی هنوز که هنوزه از عقده های منفیم ضربه می خورم ولی فقط خوبیش اینکه که بعدش میفهمم از کجا خوردم.
این دوره را بعد از گذراندن دوره نقشه راه تهیه کردم و گوش کردن آن خیلی خوب و کاربردی بود و دقیقا تاثیر عقده درزندگی برایم واضح شد ،شاید هنوز کنترل قابل قبولی روی آن ها نداشته باشم و گیرکار برایم کامل واضح است .
خيلي سنگينه ولي فوق العاده است
خيلي عميق بايد باشي و بيشتر به خودت فكر كني و علت كارهايي كه ميكني اين كلاس به من تو كارم خيلي كمك كرد من معمولا توي كار عصبي ميشدم و آدما رو با حرفام ناراحت ميكردم بعد پشيمون ميشدم ولي بعد از گوش دادن اين كلاس فهميدم من با خودم درگير ميشدم و چون خودم از كاري كه كردم راضي نبودم سعي ميكردم به ديگران ايراد بگيرم تا درون خودم رو راضي كنم كه ديگران از تو بدترن و تو خودت بهتري ، الان همينكه عصبي ميشم زير پنج ثانيه متوجه ميشم و اكثر اوقات خنده ام ميگيره كه الان تو از كاري كه خودت نكردي ناراحتي و ميخواي الكي به ديگران ايراد بگيري
والبته خيلي چيزهاي ديگه هم ياد گرفتم
با شنيدن اين درس متوجه شدم منشا بسياري از رفتارها و اضطرابهام ذهنيت و رفتارهاي پدر مادرمه كه در مواردي حتي اگاهانه هم باهاشون موافق نيستم؛ اين درس اشاره ي خوبي بود به اينكه در اغوش گرفتن و پذيرش پدر و مادر جسماني ريشه ي حل بسياري از تصميمات و رفتارهام هست و به ايجاد سبك جديدي در زندگيم كمك مي كنه
این کلاس بی نظیر و به نظرم بی قیمت منو با خود دروغینم آشنا کرد.فهمیدم من تمام زندگیم در تسخیر عقده هام بودم و تصمیماتم ،انتخاب هام و همه و همه تحت کنترل عقده هام بوده و فکر میکردم منم که دارم زندگی میکنم .راستش فهمیدن این موضوع خیلی دردناک بود خیلی ولی شوق فهمیدنش بزرگتر شدن از عقده ها از دردم خیلی کم کرد و اینکه حالا عقده هام وقتی بالا میاد و من دستگیرشون میکنم بهم حس زندگی میده که تاحالا نداشتم.آگاهی از عقده ها مخصوصا عقده ی مادرخواهی یکی از بزرگترین دستاوردهای زندگی منه که مدیون تدریس ساده ،خالص و حرفه ای استاد رضایی هستم .ازتون بینهایت ممنونم
آیا خیلی از انتخاب های ما ریشه در عقده هامون ندارن. انتخاب ساده تر اینه که از روی شرطی شدگی و بدون اضطراب باشه که مسئولیتی هم برامون نداشته باشه و بهایی هم نپردازیم. آیا حاضریم به عقده حقارت خود بنگریم و رنج ببریم و اعتراف کنیم و در انتها شفا بگیریم. قطعا با پیگیری آموزه های سهیل عزیز امکان پذیره . پس بجنبیم و به صدای ذهن که میخواد مسئله رو به تاخیر بندازه گوش ندیم بلکه به ندای قلبمون گوش داده و شروع کنیم . ببینیم خیلی جاها برای خواستمون قدم برداشتیم یا برای اثبات حقارتمون . دیدنش دردناکه و لازمه. سپاس