بسیاری از تحلیلگران روانشناسی تحلیلی، درمانگران و روانشناسان بالینی از این که این کتاب حیات تازهای یافته خشنود خواهند شد، زیرا ما در عصری زندگی میکنیم که درک روانشناسان بالینی از نشانههای موجود بیماری صرفا حول روابط عاشقانه میچرخد و در نتیجه معنای تحتاللفظی روابط زناشویی تقویت میشود. ما همچنان درمانگرانی داریم که روی بهبود ارتباطات، قدرت بخشیدن به نیازهای عاشقانه شخص و مطرح شدن کشمکش طرفین در وهله اول تمرکز میکنند و همه اینها هم به قیمت نادیده گرفتن قوه تخیل که در پس بسیاری از کشمکشهای زوجها نهفته است مانند خیالبافیهای مهم، تصاویر رؤیا، درونمایههای استعاری و افسانههای مربوط به روابط میشود، که میتوانند معنای تجارب ما را در رابطه با یکدیگر آشکار کنند.
چرا باید ازدواج کرد ؟ سوالی است که شاید هیچگاه به طور جدی و عمیق به آن فکر نکرده باشید .موضوعی که وقتی به آن فکر نمی کنیم زندگی بلاتکلیفی را دنبال می کنیم و چرا باید با این بی هدفی احساس رضایت از زندگی خود کنیم .همین الان به شما بگوییم که این کتاب با این اهداف در زندگی کاملا مخالف است:هدف خوشبختی،هدف بچه دار شدن،هدف رها شدن از تنهایی،هدف جدا شدن از خانوادهو شاید اهداف اولیه ای که هر کس در ذهنش به آن برسد . در این کتاب در می یابید باید چه هدفی را باید دنبال کنید. با دنبال کردن این هدف خود به خود زندگی شما علی الرغم همه مشکلاتش بهتر خواهد شد.
تو فصل ششم ازدواج برای خوشبختی رو ی خودفریبی بزرگ میدونه ،به نظرم این نقطه عطف کتاب اونم برای جامعه ما که ازدواج با خوشبختی مترادف میدونه. نگاه واقعی به ازدواج نه اون چیزی که تو تخیلات ما وجود داره
نکته ای که من متوجه شدم این هست که بالغانه فکرکردن و پذیرفتن مسئولیت زندگی فردی بعد از ازدواج و حفظ حریم همسر برای داشتن سفر زندگی فردی در دوران تاهل به پایداری زندگی د زیباتر شدن ان بسیار کمک میکند.
نکته ای که من متوجه شدم این هست که بالغانه فکرکردن و پذیرفتن مسئولیت زندگی فردی بعد از ازدواج و حفظ حریم همسر برای داشتن سفر زندگی فردی در دوران تاهل به پایداری زندگی د زیباتر شدن ان بسیار کمک میکند.
کتاب جالبی بود البته احتمالا چون من کتاب ازدواج رنج مقدس را خوانده بودم این کتاب برایم روان تر و راحت تر بود ،
با خواندن این کتاب فهمیدم تمام بحث و گفت و گو هایی که در زندگی متاهل تجربه کردیم طبیعی بوده است .
از یه جمله در انتهای کتاب خیلی لذت بردم آن جمله این بود که :
برای کسانی که در محراب ، خوشبختی را پرستش میکنند، ازدواج سبب بیماری میشود .
فهمیدم زندگی را باید با تمام بالا و پایین هاش زندگی کرد