امروز ۰۰۱ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰۹
راهبری زندگی با شهود درونی 479,000 تومان
سفارش می دهم
راهبری زندگی با شهود درونی نویسنده : رابرت‌ الکس جانسون           ترجمه : مرضیه مروتی
پیام

برای افزودن به لیست علاقه مندی ها ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.

راهبری زندگی با شهود درونی
راهبری زندگی با شهود درونی
راهبری زندگی با شهود درونی
راهبری زندگی با شهود درونی
نظر کاربران 5 از 5
اولین زمان ارسال یکشنبه ۰۰۴ آذر ۱۴۰۳
تعداد سفارش
479,000 تومان
می توانید نسخه های دیگر این کتاب را مشاهده کنید
مقدمه کتاب راهبری زندگی با شهود درونی

قلبت از حرکت می‌ایستد.
هضم و درک سخنانش برایت سنگین است.
گاهی ممکن است پیش خودت فکر کنی آدم عاقل و این کارها...
ولی وقتی که خوب عمیق می شوی، متوجه می شوی چقدر از دنیا پرتی!
وقتی سرگذشت رابرت جانسون -شاگرد برجسته پروفسور کارل گوستاو یونگ_را در این کتاب می خوانی با خود می گویی: "چقدر از دنیا پرتی که دائماً هر قدم را با محاسبه بر می داری"
وقتی در زندگی همه چیز برایت حساب و کتاب دارد یعنی
به ترس و محافظه کاری خوش آمد گفته ای
به مرور هر چه سن بالاتر رود؛ نوعی رخوت، سستی و تنبلی با ما همراه می شود که از انگیزه هایمان می کاهد
گویی به مرور فقط دست روی دست گذاشته و به تماشای مرگ تدریجی رویاهایمان می نشینیم.
این کتاب که هم یک راهنمای شخصی و هم یک شرح حال است، به ما می آموزد تا همانند جانسون نشانه های ظریف رویاها، بینش ها و حتی عمیق ترین رنج های خود را دنبال کنیم تا بتوانیم هماهنگ با خود معنوی مان زندگی کنیم و این-گونه نهایت لذت را از زندگی مان ببریم.
در دنیای امروز، اگر کسی در جستجوی ساختن زندگی پرشور و با معنا است، بهتر است فرصت خواندن این کتاب را برای لحظه ای از دست ندهد.

معرفی کتاب راهبری زندگی با شهود درونی

این کتاب سیر تکاملی خودآگاهی را از طریق بازگویی داستان یک زندگی عجیب نشان می‌دهد. رابرت الکس جانسون، همیشه نزدیک به خودآگاه جمعی زندگی کرده است که برایش هم نعمت بوده و هم نفرین. داستان او یک سفر درونی است که رؤیاها و بینشهایی قدرتمند و رویدادهای هم‌زمان آن را هدایت کرده‌اند. دیگران هم در مورد این چیزها قلم‌فرسایی کرده‌اند، اما به‌ندرت اتفاق می‌افتد کسی پیدا شود که تعهدی اخلاقی نسبت به این نیروهای قدرتمند و مرموز داشته باشد. رابرت نمونه‌ای است از اینکه چگونه در دوران پست مدرنیسم با یک نگرش مذهبی زندگی کنیم و این برای من بسیار شگفت‌انگیز است. منظورم از نگرش مذهبی تبعیت از یک راه و روش، به منظور رستگاری یا رهایی یا حتی لزوماً عضویت در یک نهاد مذهبی نیست، بلکه نگرش مذهبی به تهذیب نفس مربوط می‌شود. منظور از تهذیب نفس؛ پذیراشدن حیرت، شکوه و عظمت، با احترام به آن نیروهای اسرارآمیز مقدسی که بیرون از کنترل خودآگاه ما قرار دارند. این نیروها را گاهی تقدیر، سرنوشت یا دست خدا یا به نقل از رابرت جانسون؛ رشته‌های باریک نامیده‌اند.

مشخصات فیزیکی
وزن کتاب
556 گرم
قطع کتاب
رقعی
تعداد صفحات
503 صفحه
شابک
978-600-626888-0
مشخصات فنی
نویسنده
رابرت‌ الکس جانسون
مترجم
مرضیه مروتی
نوبت چاپ
7

نظرات کاربران 173 نظر ارائه شده است
کاربر گرامی تنها نظرات افرادی که دارای پنل کاربری هستند، نمایش داده می شود
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
سعید فدائی ارسال در تاریخ ۰۰۶ فروردین ماه ۱۳۹۸
ارسال پاسخ به سعید فدائی

خوندن این کتاب برای شخص من زیاد سخت نبود چون بسیاری از حرف هایی که در اون زده شده رو در زندگی تجربه کردم. اما فکر می کنم بهتره کسانی که زیاد در گذشته به مسائل مهم زندگی فکر نکرده اند، قبل از خوندن این کتاب، چند تا از کتاب های ساده تر رو بخونند تا ذهنشون بتونه پذیرای مسائل مطرح شده باشه. ممکنه عده ای اصلا به شهود و یا راهنمایی های که در مسیر زندگی به انسان می شه اعتقاد نداشته باشن؛ احتمالا این کتاب می تونه یه تلنگری به این افراد باشه چون داستان زندگی یک انسانه و خبری از ادعا و تئوری پردازی توی این کتاب نیست. داستان پر از فراز و نشیب هاییه که همه ما در مسیر زندگی بهش بر می خوریم. مثلا وقتی که در بهترین نقطه از شرایط کاری هستیم ناگهان همه چیز از هم می پاشه یا وقتی که در قعر فلاکت قرار می گیریم ناگهان همه چیز رنگ عوض می کنه و خوب پیش میره. بخش هایی از این کتاب منو به یاد این داستان انداخت که می گن روزی پادشاهی به فزرندش 2 تا نامه داد. گفت اولی رو وقتی باز کن که خیلی اوضاعت به هم ریخته بود و هیچ راه نجاتی نداشتی و دومی رو وقتی باز کن که اونقدر خوشحال بودی که در پوست خودت نمی گنجیدی. پسر راهی دریا شد و در کشتی مجهزی که داشت گرفتار طوفان شد. خدمه هر کاری که کردند دیدند نمی تونن کشتی رو کنترل کنن و شاهزاده فهمید به انتهای زندگی خود رسیده است. ناگهان به یاد نامه پدر افتاد. نامه رو پیدا کرد و خواند. نوشته بود این نیز بگذرد. دل شاهزاده پر از امید شد و در درون احساس کرد که خدا پشتیبان او خواهد بود. ناگهان دید طوفان آرام گرفت و ابرها کنار رفتند و آسمان آبی پیدا شد. شاهزاده خوشحال و مسرور از این که در آستانه مرگ قرار داشت و از آن گذشته بود دستور داد جشنی بر پا کنند. تمام اسباب جشن در کشتی آماده شد و همه شاد و خوشحال به رقص و پایکوبی مشغول شدند. شاهزاده دوباره به یاد حرف پدر افتاد که گفته بود نامه دوم را در اوج شادی و سرمستی بخوان. نامه را خواند. باز هم نوشته بود این نیز بگذرد. غم و شادی تنها واکنش ما نسبت به اتفاقات و مسائلی است که در زندگیمان رخ می دهد. هر دو گذرا هستند و نباید به چیزی دل بست.
در مورد روند کتاب، نیمه اول اون رو بیشتر می پسندم. حس می کنم وقتی نویسنده وارد بخش هند می شه دامن از کف میده. مسائلی رو می گه که شاید برای ما ایرانی ها زیاد جدید و یا عجیب و حتی آموزنده نیست چون نمونه هاش رو فراوان شنیده ایم. برای همین نیمه دوم کتاب که نویسنده در هند گیر می کنه برای من خسته کننده بود و مطلب خاصی نداشت. در این بخش حتی نویسنده اسم درشکه چی خودش و ساعت های رفت و آمدش رو هم می گه که به نظر من اضافیه چون این کتاب یک کتاب کلیه نه یک سفرنامه.
جالب ترین بخش این کتاب برای من جاها، کارها و لحظاتیه که آقای جانسون از اونها فرار می کنه و نمی دونه در اون کارها و لحظات، کلیدهای رشدش نهفته است. با خوندن کتاب می بینید که کم کم با این راهنمایی ها آشنا می شه و به جایی می رسه که منتظر راهنمایی می مونه تا قدم مهم بعدی رو در زندگیش برداره. دیگه با اتفاقاتی که در زندگیش میفته نمی جنگه. اونها رو می پذیره و می دونه که اگر در مسیر اونها حرکت کنه، به دلیلشون پی می بره و رشد می کنه. این مسیر انگار یه مسیریه که دقیقا برنامه ریزی شده و اصلا تصادفی نیست.
تشخیص این که نشانه ها چه چیزی به ما می گن و یا این که فلان اتفاق یک نشانه است یا نه واقعا کار آسونی نیست. بسیار زمان می خواد تا بشه تحلیل نسبتا درستی از اتفاقات زندگی ارائه داد.

مریم قدیانی ارسال در تاریخ ۰۰۱ فروردین ماه ۱۳۹۸
ارسال پاسخ به مریم قدیانی

اینکه سرگذشت بزرگان وافرادی که اندیشه های راستین دارند به همه کمک میکنه تا زودتر به مقصد برسیم واین تجربه ها از اشنباهات در مسیرهای نادرست جلوگیری میکنه .پیشنهاد خواندن این کتاب به پدرم دادم چون پبدا کردن راه درست تو هر سنی ممکنه واز نظر من دیر نیست شاید باعث بشه بسیاری از فرصتها از بین بره ولی خوبه که قبل از سفر اخر به معنا برسیم

سعیده قاضی ارسال در تاریخ ۲۶ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به سعیده قاضی

و اما ترس روبرویی با عدم آرامشی که در تناقض شدید با انتظارات فرد در نتیجه ی تلاشهای زمینی اش برای دستیابی به خوشبختی ست، چنان بزرگ است که فرد را به فرار وامی دارد. رابرت الکس جانسون در همین کتاب می نویسد: ˮهمانطور که می دانیم وقتی اوضاع خوب پیش نمی رود، اولین کاری که باید کرد این است که به دوستان و همسایگان بگوییم که چقدر اوضاع خوب است“- (ص٤۹٣). این واکنش مداوم فردی ست که هرگز روبروی این سئوال نایستاده است و پیش از آنکه غرق وهم درونی شود خود را به آغوشی بیرونی می سپارد. غافل ازینکه ما وقتی در درون گم می شویم، دیر یا زود در بیرون نیز سرگردان خواهیم شد.
به تعبیر رابرت الکس جانسون دست یافتن به جهان طلایی از قوانین زمینی پیروی نمیکند و روشن بینی و "خود شناسی" پروژه ی تحصیلی و یا کاری نیست.ما قادر به انتخاب تجربه ای "خلسه آور" نیستیم، بلکه برای این تجربه مورد فیض و برکت الهی قرار می گیریم. تنها کاری که می توانیم انجام دهیم، اینست که با انجام کار درونی خود را برای پذیرایی از چنین تجربه ای آماده کنیم. کار درونی و یا کار با روح زمانی در حال انجام است که چیزی از ناخودآگاه، یعنی خاستگاه اصلی فرد، به خودآگاه می آید. و وظیفه ی ما در زندگی، رفتن از کمال ناخودآگاه به نقص خودآگاه و سپس به کمال خودآگاه است.
روبرویی انسان با جهان طلایی زمانی اتفاق می افتد که جهان زمینی پاسخگوی نیازهای روحی فرد نیست. در این شرایط ایگوی فرد روشن بینی را اغلب با تجربه ی غم یا مصیبت درک میکند. رابرت الکس جانسون دراین باره می نویسد:ˮممکن است ارتباط با الوهیت در لحظه، احساسی همچون رنج تمام داشته باشد و من گاهی با خود می گویم شاید تمام رنجها بینش و الهامی از سوی خدا هستند که چون بسیار عظیمند قابل تحمل نیستند“- (ص.٣۵). جری رول به نقل از وی می گوید:ˮ[...] یکی دیگر از رفتارهای خدایی شدن، صرفا شاد بودن است“. (ص.۹)
با این وصف رنج و شادی هر دو جلوه ای از "الوهیت" اند. احساس عشق الهی همراه با رنج است، که این عشق ناشناخته تر و دست نیافتنی تر از تمام عشقهای زمینی می نماید. انسان را در طول سفر خویش برای جستجوی شادی و آرامش گریزی ازتحمل سختی ها و رنجهای زندگی نیست، چرا که مصیبت تنها حادثه ای ست که ایگو را از پا می اندازد و زمینه ساز حضور قدرتی برتر می شود که زاده ی خویشتن حقیقی فرد است. آنجا که ایگو از تحلیل زندگی وامانده و از روی درماندگی به سکوت می رسد، ندای درون مجال شنیده شدن می یابد. ایگو با تجربه ی رنج آرام آرام مرزهایش را خواهد شناخت و بدون مبارزه قدرت و اختیار در میدان زندگی را به رشته های نازک خواهد سپرد. به بیانی دیگر فرد "اعتماد کردن" به رشته های نازک را می آموزد. و این اعتماد چیزی نیست جز نطفه ی تولد "شادی" و "آرامش". و حالا "الوهیت" نامیراست.

ˮاگر شخص آهسته و پیوسته روی وظیفه ی برقراری تعادل بین آسمان و زمین کار کند، نهایتا ممکن است حتی چیزی شگفت انگیزتر را دریابد و آن این است که این دو دنیا در واقع یکی هستند“. (ص.۱۵)

سعیده قاضی ارسال در تاریخ ۲۶ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به سعیده قاضی

نقدی بر کتاب راهبری زندگی با شهود درونی
نویسنده: رابرت الکس جانسون/ جری رول
مترجم: مرضیه مروتی

- بخش اول، محتوا

"راز این است که در هر لحظه یک کاردرست و فقط یک کار درست است که وجود دارد. ما می توانیم یا این رشته های نازک را دنبال کنیم، یا در برابرشان مقاومت کنیم". (راهبری زندگی با شهود درونی، ص. ۱٤)
همانگونه که از نام کتاب برمی آید داستان به گسترش خود آگاهی در درون فرد با تکیه بر نیروی شهود درونی می پردازد که نویسنده از آن با عنوان "رشته های باریک" یاد می کند. رابرت الکس جانسون با شرح تجربه ی زندگی خود موفق به پاسخگویی به پرسشهای معنوی انسانی میشود که ذهن وی را در میان همهمه ی زندگی مادی مشغول می کند. در همین راستا او به نوعی جزییات کامل کارکرد صحیح مذهب در زندگی اجتماعی را توصیف می کند، بی آنکه این مهم هدف اصلی وی در روایت داستان زندگی اش باشد. این مذهب مرزهای گنگ پرسش و پاسخ ذهن را گذرانده و به "تهذیب نفس" رسیده است. به معنای دقیق تر در کنار او به تماشای حادثه ی زندگی می نشینیم و می آموزیم چگونه در دل ناملایمات زندگی از تلاش برای دلخواه کردن آن مطابق با خواسته های ایگودست برداریم و جریان زندگی را به نیروهای اسرارآمیز مقدسی که خارج از کنترل خودآکاه ما هستند، بسپاریم.
تنها تجربه ی خود زندگی ست که ایمان به رشته های نازک را به فرد می آموزد. تجربه ی نگرانیها، رویارویی با ترسها، افسردگی، احساس بیگانگی و تنهایی، و تولد یک نیازجایی در میانه ی زندگی. نیاز به شناخت ارزشهای واقعی و درک معنای "خود" و زندگی.
"من شیفته ی واژه ی "خلسه" هستم که معنای اصلی اش، بیرون ایستادن از خود است". (ص.٣٣)
شرح فراق روح از معشوق ازلی - ابدی محتوای بنیادین ادبیات عرفانی مشرق زمین ازجمله ایران زمین است. شرح این هجران با بیان رابرت الکس جانسون از خواندنی ترین بخشهای کتاب است.
انسان در بدو تولد بر جدایی خود ازعالم معنا می گرید و این عشق را با معصومیتی کودکانه زندگی میکند تا زمانیکه در تعامل با زندگی اجتماعی آرام آرام به "واقعیت زندگی" – به تعبیر والدین و جامعه- فراخوانده میشود و آرزوی دستیابی به تمامیت فردی را به فراموشی می سپارد. اما زمانی فرا می رسد که این عطش در قالب روان پریشی نمود میکند؛ ناخودآگاهی که در قالب نقص خودآگاه محصور شده سر به بیابان می گذارد و در جستجوی "خویشتن" ی ست که از آن دور افتاده است. دستاوردهای ایگو دیگر پاسخگوی نیاز روح نیستند و پریشانی فرد منجر به طرح پرسشی میشود که یافتن پاسخش خود نیمی ازسفر زندگی ست. آرامش کجاست؟

مهدیه ارسال در تاریخ ۲۳ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به مهدیه

بهترین کتابی که خوندم و انقدر حس و حال کتاب به خودم و بحران اخیرم شباهت داشت که اگه اغراق نکرده باشم اکثر موقعیت های طول مطالعه خودم رو در غالب شخصیت رابرت میدیم فوق العاده حس شهود درونی رو به زیبایی به تصویر کشیده و توصیف وصف ناپذیری از روح و بخش ناخودآگاه کرده وقتی خودت رو بجاش قرار میدی و همزاد پنداری با شخصیت اصلی داستان میکنی متوجه میشی کاملا این حسها حقیقی هستند و اگه بخوای در وجودت میتونی خود واقعیت رو به همین زیبایی کشف کنی مسیری که رابرت رفت به نظرم مسیری بود که در عین اینکه پیچیده بود و به دنبال حقیقت ولی ساده و روان بود طوری که خداوند این نوع نگاه و شهود رو برای هرکسی و در دسترس قرار داره فقط باید خودت بخوای و چشمهات رو جلا بدی تا بتونی اون جهان طلایی رو ببینی(بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا)به نظرم اونچه که این کتاب میخواد به خواننده القا کنه همون خود درونی یا خدا هست که به معنای حقیقی اگه بخوای میتونی به خودت بیای و بعدش دیگه راه برات هموار میشه و خدا رو هم این به بعد به زیبایی هرچه تمام تر خواهی دید....ممنون از ارائه و نشر چنین کتاب پرمفهوم و با معنایی موفق و پاینده باشید در پناه حق

اردوان ارسال در تاریخ ۲۲ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به اردوان

ادامه از کامنت قبلی......
البته در برخی موارد ، ترجمه کتاب کمی تخصصی بوده و مخاطب خودش را دارای اطلاعات متوسط در حوزه روان درمانی میداند. همچنین بخشی از این کتاب خلاصه می شود به اصطلاحات مذهبی و موسیقی چرا که خود رابرت جانسون فردی مذهبی بوده و به موسیقی علاقه داشته. بنا براین ممکن است این بخش از کتاب نیز برای برخی افراد کمی گیج کننده به نظر برسد. همچنین در دو بخش از کتاب راجع به سفر به هندوستان صحبت کرده و در اینجا با اسامی و وقایعی مواجه می شوید که شاید جذابیتی نداشته باشه اما حداقل خواندن اجمالی آن توصیه میشود به خصوص افسانه ناندا و شاندرمن وسیتا که واقعا آموزنده است. اما سفرهای هندوستان و ملاقات های آن می توانست کمی خلاصه تر باشد.
به نظر من با مطالعه دقیق و مفهومی آن متوجه می شوید برای شما هم اتفاقات مشابهی افتاده و چقدر ساده و بی تفاوت از کنار آنها عبور کرده اید و یا مشکلاتی برای شما پیش آمده که رابرت جانسون بزرگ هم با آن ها دست و پنجه نرم کرده و برای حل آنها تلاش کرده مطالعه کرده و به خدای خودش اعتماد داشته که قطعا راه درست را جلوی پای او گذاشته است. قدرت اراده خداوند را در جایی از زندگی او می توان با قطعیت مشاهده کرد و آن جایی است که فردی کلاهبردار به واسطه آشنایی قبلی با رابرت جانسون ، کاملا اتفاقی (البته با اراده خداوند ) بر سر راه رابرت قرار میگیرد و هزینه تحصیل او در یک موسسه یونگ شناسی را پرداخت می کند و از اینجا رابرت جانسون بزرگ متولد شده و شروع به رشد و تغییر و تحول می کند . در مجموع ، این کتاب سبک جالبی از زندگی را به شما معرفی می کند که کاربردی نیز هست و حتی در پایان کتاب ، می توانید آقای جانسون را در مواجهه با مشکلات و رسیدن به اهداف و آرزوهای شخصی، به عنوان یک الگو یا قهرمان انتخاب کنید .
در پناه خدا

اردوان ارسال در تاریخ ۲۲ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به اردوان

نسخه ویرایش شده نقد در تاریخ :
1397-10-20 12:55
به نام خدا
دوستان عزیز لطفا در مورد خواندن این نقد حوصله کنید و تا انتها بخوانید.
کتاب راهبری زندگی با شهود درونی ، زندگی نامه یکی از شاگرادان برجسته پرفسور یونگ به نام رابرت الکس جانسون است. جالبه بدانید که خود دکتر یونگ از دوستان فروید بوده و به نوعی جانشین فروید هم به حساب می آید. از طرفی تالیف این کتاب زمانی که رابرت جانسون ، هفتاد و شش ساله بوده کلید خورده بنا بر این با جهان بینی یک استاد روانشناسی در اوج پختگی و تجربه نیز آشنا خواهید شد. پس خودتونو آماده کنید برای ورود به زندگی یکی از مشاهیر حوزه روانشناسی و روان درمانی و آشنایی با نظرات و دیدگاه های او .
به طور کل شهود درونی به معنی الهام گرفتن از درون خود بوده و لازمه این امر خودشناسی است. در این کتاب به مرور متوجه خواهید شد که رابرت جانسون چگونه به خودشناسی می پردازد و همانطور که از اسم این کتاب هم بر میاد محوریت کتاب هم همین شهود درونی است . آقای جانسون در یازده سالگی در اثر سانحه یک پای خود را از دست می دهد و همین موضوع نقطه عطف اول زندگی او می شود. او در طول زندگی خود با مشکلات متعددی مواجه می شود که برای درمان آنها با افراد بزرگی ملاقات می کند و برجسته ترین آنها دکتر یونگ بوده است. با مطالعه کتاب متوجه خواهید شد که رابرت چگونه زندگی خود را با توجه به الهامات درونی خود و تعبیر خواب هایش به پیش می برد . او معتقد است برای رسیدن به اهدافتان باید به نشانه ها توجه کنید و خداوند راه هر کاری که قصد انجامش دارید را برای شما باز می کند ( همان قسمت و تقدیر خودمان ) و این شما هستید که به باید به اختیار خودتان انتخاب کنید و طی طریق نمایید.
در طول مطالعه کتاب ممکن است با اصطلاحاتی مواجه شوید که برای شما نا آشنا باشد. خب در دنیای امروز به راحتی می توانید با یک جستجوی ساده در فضای مجازی با مفهوم این اصطلاحات آشنا شده و این کار برای درک بهتر مطالب لازم است . ممکن است گاهی چند ده صفحه را در عرض یک ساعت مطالعه کنید و یا گاهی برای یک لغت یا اصطلاح ، چند روز تفکر و تحقیق نمایید. در کل مطمئن باشید بعد از مطالعه این کتاب دیدگاه شما نسبت به زندگی عوض خواهد شد و یا حداقل متوجه می شوید که جور دیگری هم می شود دید و به زندگی امیدوار بود .

شهره خشنودیان ارسال در تاریخ ۲۲ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به شهره خشنودیان

دلایلی که باعث شد این کتاب را خیلی باعلاقه و پیگیری در بک زمان خاص که کار داشتم بخوانم علاقه ام به عنوان کتاب و کلا مطالب مربوط له شهود و دیگر دلم میخواد جزو سه نفر اول باشم برای ملاقات با استاد رضای واینهم بهم خیلی انگیزه داد در همه حال لذت بردم از خواندنش

کوثر ارسال در تاریخ ۲۲ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به کوثر

موضوع کتاب داستان پذیرش این امر است که سرنوشت هر انسانی نویسنده ی دیگری هم دارد و ما تنها نویسنده ی این داستان نیستیم. این طراح سرنوشت برای هر کس طرح و نقشه ای منحصر به فرد ترسیم می کند و تقلید از دیگران و راه دیگران، مغایر با آن طرح منحصر زندگیمان است. همواره در زندگی ما زمان هایی وجود دارد که باید تسلیم جریان هستی باشیم و زمان هایی که مبارزه و تلاش کنیم . اگر بخواهیم هماهنگی و هارمونی با جهان را در درون خود احساس کنیم باید بتوانیم بین بودن و عمل کردن تعادل ایجاد کنیم که البته نیازمند خردی ژرف است. سرنوشت رابرت جانسون شاید یک کهن الگوی جهانی باشد و افراد زیادی در تاریخ به شکل های مختلفی از طرف امر متعالی برای زندگی معنوی فراخوان شده اند. فردی مانند مولانا که فقیهی بسیار مورد احترام در اوج دانش و جایگاه اجتماعی، که یکباره شمس درویشی دوره گرد بر او ظاهر می شود و بعد دیگر هستی را به او نشان می دهد و یک عاشق شوریده و حیران از پیله ی مولانای عالم و فقیه بیرون می آید و مولانای عارف و خالق مثنوی متولد می شود و این باز هم حکایت آن رشته ی باریک است که به شکلی مرموز و رازگونه برای تمامی انسان ها در زمان لازمش وارد عمل می شود.

ماهک کشمیریپور ارسال در تاریخ ۲۲ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به ماهک کشمیریپور

چیزی که با شروع کتاب لمس کردم پذیرش زندگی و رنج به عنوان جریان پیوسته و دروازه ای برای ورود به مرحله جدید از رشد تحول بود هرچند انتخاب ورود به این دروازه ممکن است برای ایگوچندان جذاب هم نباشد در نهایت تسلیم به آنچه که هست و پذیرش پیشامدها ما را به رهایی و اصالت می رساند و رقصی جاودانه و یکپارچه با هستی را به ارمغان می آورد جان گرفتن کلمات توسط رابرت الکس جانسون که با توصیف جزئیات و به تصویر کشیدن لحظاتی است زندگی حسی سرشار از حیرانی و قدرشناسی درمن ایجاد کرد جریان آگاهی عمیق که در کتاب هست را با باز کردن کتاب تجربه کردند در مسیر سفر با این کتاب توانستم جریان مواج آگاهی را به عنوان هدایتگر نزدیکتر ببینم .شاید به نظر برسد برای درک مفاهیم روانشناختی این کتاب نیاز به پیش نیازهای باشد چیزی که دریافتم این است که اصالت همواره کار خودش را به عنوان راهنمای درونی درست و به موقع انجام می دهد.

فرم ارسال دیدگاه لطفا برای ثبت نظر ابتدا وارد سایت شوید
ارسال دیدگاه
شنبه تا چهارشنبه از ساعت 13 تا 18 مشاوره برای انتخاب محصول
پاسخگویی به سوالات آموزشی 021-88738180