فرخنده ارسال در تاریخ ۱۹ فروردین ماه ۱۳۹۸

0 پاسخ دادن

ارسال پاسخ به فرخنده

ارسال دیدگاه

مواردی که از این کتاب یادم مونده و راهنمای من هست:
۱- من باید با مشکلم بجنگم نه با خودم ??
۲- اینکه از پیش بینی و کنترل زندگی دست بردارم و به روند زندگی و اینکه رشته های نازک هدایتگر من هستند
۳- از اینکه تا حالا هزار راه رفتم که نتیجه ای نداشته ، ناراحت نباشم و‌هرکدوم برای مسیر رشد من نیاز بوده

ادیب رضازاده ارسال در تاریخ ۱۸ فروردین ماه ۱۳۹۸

0 پاسخ دادن

ارسال پاسخ به ادیب رضازاده

ارسال دیدگاه

داستانی جذاب که خوووب عملی بودن و یکبارگی تفکری بودن خودمون رو یادمون میاره ، تعادل این دو حفظ کردن چه معجزاتی داره

الهام گنجی ارسال در تاریخ ۱۷ فروردین ماه ۱۳۹۸

0 پاسخ دادن

ارسال پاسخ به الهام گنجی

ارسال دیدگاه

نظر در مورد کتاب راهبری زندگی با شهود درونی (قسمت دوم) :

اما نکته اینجا است که انسان عصر مدرن، دیگر نمی تواند روح خود را در فرد یا چیز دیگری ساکن کند. ما باید آگاه شویم که خودمان، خانه روح خود شویم و والاترین ارزش ها را در درونمان بیابیم و اینکه همواره به خاطر داشته باشیم که ایگو به معنی مرکز خودآگاهی ما، تنها به عنوان اندام و عضو آگاهی یابی، مورد استفاده قرار می گیرد و نه عضو تصمیم گیری! در واقع ایگو، نقش چشم و گوش خدا را بازی می کند و نقش جمع آوری اطلاعات را به عهده دارد اما تصمیم گیری های ما، از خویشتن حقیقی ما ناشی می شوند که دارای هوشمندی و خردی هستند که فراتر از توانایی ایگوی پرتقلای ما است.
همانگونه که رابرت می گوید، دلتنگی های ما انسانها، زمانی اتفاق می افتد که زندگی ما، یک نیمه از یک جفت متضاد را کم دارد؛ جفتی از بودن و انجام دادن. ما اغلب به انجام دادن روزمرگی ها مشغول هستیم و برای انزوای متمرکز و تنها شدن با افکار و احساساتمان، زمان صرف نمی کنیم. ما نیاز داریم بر دنیای درونمان متمرکز شویم؛ همان دنیایی که با آن احساس راحتی کرده و خود را در آن توانمند می بینیم. همانگونه که یونگ می گوید: از تو برای زندگی درونی دعوت شده است. اگر به دنیای درون، وفادار بمانی، از تو مواظبت خواهد کرد. ما نمی توانیم منتظر بهشت بمانیم تا ما را نجات دهد. هر یک از ما باید مسئول تولد و تولد دوباره منجی درونمان باشیم و جهان طلایی را از طریق رفتارهایمان در همین دنیای زمینی تحقق بخشیم و ابزار سنجش رضایت از این تحقق، این است که یک و فقط یک رفتار درست در هر لحظه از زمان وجود دارد که اگر در حال انجام آن رفتار باشیم، خوشحال و در آرامش خواهیم بود.
به نظرم این کتاب برای شروع کار در حوزه خودشناسی تحلیلی بر پایه تفکر یونگ، کار نسبتاً سنگینی است و قبل از آن باید با این حوزه آشنایی ایجاد شود و به نظرم قبل از مطالعه این کتاب، کتابهایی نظیر یونگ شناسی کاربردی و تحلیل کاربردی خواب و رؤیا مفید هستند و پس از آن هم کتب ما همه یک معجزه ایم و کشف حکمت اتفاقات و احساس رضایت می توانند به عمیق سازی مفاهیم آن کمک کنند. با احترام. الهام گنجی. 1398/01/17 .

الهام گنجی ارسال در تاریخ ۱۷ فروردین ماه ۱۳۹۸

0 پاسخ دادن

ارسال پاسخ به الهام گنجی

ارسال دیدگاه

نظر در مورد کتاب راهبری زندگی با شهود درونی (قسمت اول) :
به چند دلیل این کتاب را برای مطالعه انتخاب کردم : از جمله اینکه نام کتاب برای من بسیار محرک بود به خصوص اینکه خودم در زندگی شخصی، به دید خودم، دریافتهای درونی زیادی داشته ام ولی برای اعتماد به تمامی آنها دچار تردید بودم و همیشه دلم می خواست تعریف دقیقتری از شهود یا الهام درونی و چگونگی اطمینان به آن به دست بیاورم و از قضا در آن برهه از زندگی شخصی ام هم نیاز بیشتری به آن حس می کردم که با معرفی این کتاب، آن هم از طرف بنیاد فرهنگ زندگی که مدتی بود در حال مطالعه کتابهایش بودم، همزمان شد و جالبتر هم اینکه نوشته رابرت جانسون بود که در کتابهای قبلی، کمی با نوشته ها و تفکرشان آشنا شده بودم و اینکه استاد سهیل رضایی هم در معرفی کتاب، با دانش تحلیلی و البته با حوصله خوبشان، معرف خوبی برایم بودند. بدون هرگونه تعارف و ابراز هیجان می گویم که در حین مطالعه کتاب، بارها اشک ریختم و برخی جملاتی که رابرت می گفت، دقیقاً همان هایی بودند که یکی باید همانها را به الهام گنجی می گفت. چون خودم از بچگی کم نبوده اند خوابهایی که دیده ام و البته بیشتر پیش بینی کننده بوده اند و به وقوع نیز پیوسته اند و نیز غالبشان شامل نمادهایی خاص بوده اند، لذا تأکیدی که رابرت بر خوابهایش داشت و تحلیل نمادین آنها (که البته در این کتاب مجال بسط بیشتر آنها نبود)، باز هم نمود همزمانی و همراستایی دیگری بود که برای من قابل تأمل و تفکر بود.
در پاسخ به اینکه چگونه در دوران پست مدرنیسم، بامعنا زندگی کنیم و لنگری داشته باشیم تا امنیت روانی و آرامش را تجربه کنیم، کتاب فوق، راهنمای خوبی بود که باید هنر پذیرش حیرت، شکوه و عظمت و احترام به قدرت اسرارآمیزی که بیرون از کنترل خودآگاه ما قرار دارد را پرورش دهیم. رابرت جانسون آموخت که واقعیت بیرونی را دستکاری نکند تا به دلخواهش تغییر یابد، بلکه او منتظر رشته های نازک یا همان دستان خدا ماند، دیده بانی کرد، با دقت گوش سپرد، در اعماق خود با ناخودآگاه گفتگو کرد و صرفا زمانی دست به عمل می زد که یک الگوی بزرگتر، آشکار شده باشد. او از سفر درونی اش گفت که باوری را همچون دانه ای در مخاطب می کارد و نمو می دهد؛ اینکه تو دارای چیزی با ارزش و پایدار در درون خود هستی. این سفر درونی را رویاها و بینش هایی قدرتمند و رویدادهایی همزمان، راهبری و هدایت خواهند کرد تا مسیر تکاملی خودآگاهی طی شود. ما نیازمند یافتن راهی در زندگی هستیم که با توجه به تجربه ها و نیازهای خاص ما، برایمان مناسب باشد و احتمالا افراد بسیاری هستند که در این راه، قادر به کمک ما هستند ولی لزوما در رابطه قراردادی و یا نسبت خویشاوندی همچون پدر یا مادر نسبت به ما نیستند. لذاحقیقت این است که باید به سرنوشت اعتماد کنیم و شیوه جاری شدن انرژی خود را تماشا کرده و به آن احترام بگذاریم و مشاهده کنیم که چگونه تمایلات طبیعی مان به سمت افراد خاصی کشیده می شوند تا آنها برای ما در حکم پدرخواندگی و مادرخواندگی، ایفای نقش کنند. با احترام. الهام گنجی. 1398/01/17 .

عباس جندقی ارسال در تاریخ ۱۷ فروردین ماه ۱۳۹۸

0 پاسخ دادن

ارسال پاسخ به عباس جندقی

ارسال دیدگاه

به نظر من این کتاب میتونست بهتر از این نوشته بشه.چون مطالبی که نیاز به عمیق شدن داشت سطحس بیان شده بود. مثلا در مورد اقامت در جنگلبانی و این که بعضی همکارنش خود کشی کرده بودند نشون میداد که محتوای درونی زیادی در اون موقعیت ایجاد می شود که اتفاقا در تنهایی های ما هم زیاد اتفاق می افتد و لی راه حل خوبی ارایه نشده بود و فقط به چند نظر ککوتاه بسنده شده بود. از طرفی در مورد هند خوب مراحل سلوک و افکار مردم بومی تحلیل و نوشته شده بود و خوب تونستم باهاش ارتباط برقرا کنم. از طرفی اینکه در کودکی به سختی زیادی به علت از دست دادن پاهاش مواجه شده بود و درده ای بیشماری متحمل شده بود این حس رو که شاید برای بعضی مردم مشکلات بیشتر است در ذهن ادم میاره و من با این موافق نیستم ولی حس کردم در کتاب این گونه پیام منتقل شده است
شاعرانه بودن سبک زنگیش رو دوست داشتم و احساس مینم خیلی میتونه در افکار آدمها اثر گذار باشه ولی شاید برای اونهایی که شهوددی نیستند قابل لمس نباشه. و از طرفی نگاه و توجهش به خواب و رویا برای من خیلی موثر بود چون من از کودکی با این موضوع به شده ارتباط داشتم و دارم و زمانهایی که من رو برای این افکار تمسخر میکردن باعث شده بود که دیگه با دیگران مطرح نکنم ولی این کتاب جرات بیان بیشتر این موضوع و افزایش راحتی من در برخورد و تفکر در این موضوع رو افزایش داد.
حس و نگاهش به مذهب برام جالب بود و در من تاثیر گذاشت.زیرا یه جورایی من هم همین نوع نگاه رو داشتم.البته برام سخت بود که بپذیرم جزییات مطالبی که در این زمینه بیان کرده بود . ولی به هرحال خوب تونستم باهاش تعامل بگیرم

افسانه حلاجی ارسال در تاریخ ۱۷ فروردین ماه ۱۳۹۸

0 پاسخ دادن

ارسال پاسخ به افسانه حلاجی

ارسال دیدگاه

سلام . کتاب با اسم رابرت جانسون خریدم . اتفاقا به دوستی هم هدیه دادم . انتظارمو برآورده نکرد . انتظار داشتم درباره تخیل فعال یا همزمانی و شهود باشه درحالیکه زندگینامه رابرت جانسون بود . به کسی خوندن کتاب توصیه نمیکنم . دو ماه پیش کتاب خوندم و اثر خاصی روم نذاشت . انونس های کتاب خیلی گیرا بود اما خود کتاب نه ...

مهناز مجیدی ارسال در تاریخ ۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۸

0 پاسخ دادن

ارسال پاسخ به مهناز مجیدی

ارسال دیدگاه

و نکته دیگر، دوست دارم به افرادی که این اثر را می خواهند تهیه کنند بگویم،
توصیه میکنم قبل از خواندن "راهبری با شهود درونی" ، چند اثر از این استاد، مخصوصا" کتابهای "تخیل فعال "و "تحلیل کاربردی خواب و رویا " را بخوانند.چون وقتی در مورد تجاربش از این موضوع ها حرف میزند، بهتر درک کنند.

مهناز مجیدی ارسال در تاریخ ۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۸

0 پاسخ دادن

ارسال پاسخ به مهناز مجیدی

ارسال دیدگاه

اصولا من زندگینامه های بزرگان رو خیلی دوست دارم بخونم.چون احساس میکنم واقعی هستند و من می تونم ازشون درس بگیرم و اونها رو توی زندگیم بکار بگیرم.وقتی آقای سهیل رضایی این کتاب رو معرفی کرد،زمانی بود که اقای جانسون فوت کرده بود و ایشان فرمودند زندگینامه این استاد، به عنوان یکی از اساتید یونگین ،در دست ترجمه میباشد و به زودی رونمایی خواهد شد.با اینکه کتابهای" مرداب روح" ، "تخیل فعال" و" تحلیل کاربردی خواب و رویا " را از این استاد خوانده بودم اما به اسم نویسنده ش توجهی نداشتم . وقتی متوجه شدم که نویسنده ی کتابهایی که خوندم تا الان زنده بود،احساس خوشحالی و ناراحتی داشتم.احساس خوشحالی من از این بود که در زمان این استاد زندگی میکردم ، مثل یک شاگرد که معلمش را در صف نانوایی میبیند و احساس میکند چه خوب که معلمم مثل ما نون می خورد(البته این احساس مربوط به دهه ۵۰ و ۶۰ میباشد) و ناراحت از اینکه چرا اینقدر سواد و اطلاعات من باید کم باشد که اساتید به این خوبی را نشناسم.
از این مقدمه طولانی که بگذریم،تمام فصلهاش برای من درس زندگی بود.اولین باری که استاد رضایی مسابقه ای در مورد خواندن این کتاب برگزار کردند،انگار مواردی را که من در هنگام خوندش بهشون توجه کرده بودم و منو جذب کرده بود، مورد سوال قرار داده بودند.
یکی از جذابترین قسمت آن،حسی که آقای جانسون نسبت به مردم شرق و غرب و تفاوتهای انها داشت.احساس خوشحالی کردم که در شرق به دنیا اومدم و فهمیدم اگر در غرب زندگی میکردم،همین حسهای آقای جانسون رو پیدا میکردم و حتما در هر سال ،مدتی به شرق مسافرت میکردم.
اخرین فصل این کتاب عالی بود.احساس میکنم هر چی رو وقت نکرد به صورت داستان زندگیش به آن بپردازد،در این فصل بیان کرد.

لیلی راستگو ارسال در تاریخ ۱۲ فروردین ماه ۱۳۹۸

0 پاسخ دادن

ارسال پاسخ به لیلی راستگو

ارسال دیدگاه

اولین کتابی بود که من از بنیاد خریداری کردم و خواندم و آنقدر این کتاب برای من جذاب بود که تا آنرا تمام نکردم زمین نگذاشتم تجربیات رابرت جانسون در تخیل فعال و برخورد با افراد مختلف و رشته های نازک و نقطه تعادل در صلیب خاطرات هند و رویاهایش همگی روح تازه ای در من دمید و همان‌موقع این کتاب را دوباره خریداری کرده و به دوستم هدیه دادم

شیوا نقوی ارسال در تاریخ ۰۰۸ فروردین ماه ۱۳۹۸

0 پاسخ دادن

ارسال پاسخ به شیوا نقوی

ارسال دیدگاه

یکی از بزرگترین و مهمترین ویژگی این کتاب اینکه رابرت الکس جانسون تقریبا تمام اصطلاحات و آموزه های یونگی مثل آنیما و آنیموس، تحلیل کاربردی رویاها، تخیل فعال، معلم معنوی، فرافکنی، طلای درون، کار درونی، ایگو، سفر قهرمانی، معنای زندگی، کشف حکمت اتفاقات، سایه، زندگی نزیسته و .... را با اتفاقات زندگیش تلفیق داده بگونه ای که شخصی که برای اولین بار میخواد وارد این مباحث برای خودشناسی بشه بسیار ساده و زیبا آشنا میشه. و میتوان گفت استارت خیلی خوبی میتونه برای شما در کنار کتاب یونگ شناسی کاربردی باشه.