بلند شدن زمان امیدواری است.
بلند شدن، آرام شروع میشود و کمکم شتاب میگیرد. شما به بالای تپه رسیدهاید و میتوانید ببینید کجا بودید و کجا دارید میروید.
ما از غم و اندوه «بلند میشویم» و دوباره به زندگی برمیگردیم.
بلند شدن چیزی است که آن را مرحله پایانی مینامیم، اما ما لحظات بلند شدن را در طول فرآیند التیام تجربه کردهایم. در حالی که ما وارد مرحله آخر میشویم این مجالها یا فرصتهای لحظهای برای فاصله گرفتن از این غم و اندوه به ساعتها و سپس به روزها افزایش مییابد. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "رهایی از غم جدایی" کلیک کنید.
تفاوتی نمیکند که احساس خوب ما مقطعی باشد مجبور باشیم تلاشی آگاهانه برای تعالی داشته باشیم، در طول مرحله «بلند شدن» است که ما دوباره به زندگی برمیگردیم. گاه و بیگاه ما خود قدیمیمان را احساس میکنیم، اما در بیشتر اوقات ما یک خود کاملاً جدید را احساس میکنیم که ظاهر میشود.
بلند شدن در واقع یک زندگی جدید است؛ زمانی است که ما قلمروهای جدید را کشف میکنیم و به حیطههای جدیدی پا میگذاریم. ما در حال گوش دادن به پیامهای مهمی از درون درباره نیازها واحساساتمان بودهایم، و از تجربه دردناکمان درس گرفتهایم. ایدههای جدیدی را درباره زندگی و درباره خودمان بدست آوردهایم و آن ها را در الگوهای جدید حیات یا زندگی به هم بافتهایم. ما تشخیص دادهایم که واقعاً چه کسی میتوانیم باشیم.
ما خشممان نسبت به کسی که ما را رها کرده است را رها کردهایم و از الگوهای قدیمی رفتاریمان نجات پیدا کردهایم. میدانیم که گذشته هنوز روی زندگی ما نفوذ دارد، اما کشف کردهایم که طردشدگی ما را به مکانی جدید آورده است و این که چیزی که تجربه کردهایم برای ما خوب بوده است یا چندان هم بد نبوده است.
یکی از درکهای عمیق این مرحله این است که ما داریم دوباره برای عشق ورزیدن آماده میشویم. این عشق ورزیدن، اغلب با احساسات صمیمیت و قدردانی، نسبت به دوستان و خانوادهمان آغاز میشود، کسانی که در زمان یأس و ناامیدی در کنار ما بودند. در این مرحله است که ما راههایی را پیدا میکنیم که به دیگران بفهمانیم چقدر برای ما مهم هستند. ما عشق و قدردانی نسبت به خودمان را نیز احساس میکنیم و از چیزهایی که به دست آوردهایم، احساس غرور میکنیم و به خود میبالیم. بیشتر به خودمان تکیه میکنیم، بیشتر نسبت به خودمان آگاهی داریم و بیشتر از احساساتمان استقبال میکنیم. ظرفیتمان برای عشق ورزیدن که درون ما وجود دارد را احساس میکنیم در حالی که تلاش میکنیم ارتباطات جدیدی ایجاد کنیم.
بلند شدن یا برخاستن از طردشدگی و وارد شدن به زندگی و عشقِ برتر، هدف مرحله آخر است، اما مهم است که وقتی بلند میشوید، احساساتتان را نیز با خود همراه داشته باشید. یکی از خطاهای رایج مرحله بلند شدن، فراتر رفتن از احساسات است، این که وضعیت عاطفیتان را پشت سرتان رها کنید. باید از این اشتباه پرهیز کنید چراکه میتواند مانع از این شود که در روابط جدیدتان با دیگران صمیمی شوید، اشتباهی که میتواند باعث شود در روابط تان با دیگران از آن ها فاصله بگیرید و نتوانید صمیمی شوید.
در حالی که شما را در آخرین مرحله طردشدگی راهنمایی میکنیم، به شما نشان خواهیم داد چگونه میتوانید از انرژی بلند شدن استفاده کنید تا ظرفیتتان را برای عشق و زندگی افزایش دهید. این بخش پیامهای پیروزی و هشدار را با خود دارد. ما به یک سری دستاندازها و موانع برای ایجاد روابط اشاره خواهیم کرد که در مورد بازماندگان طردشدگی رایج است و روشهایی را توصیف خواهم کرد که افراد یاد گرفتهاند تا بر این موانع غلبه کنند. در اینجا، یک سری سناریوهای دوران کودکی را مرور خواهیم کرد که به تصویری از ویژگی های شخصیتی کسانی که بلند میشوند منجر میشود و فهرستی را به شما ارائه خواهیم داد که به شما کمک میکند برخی از کارهای تمام نشده که از تجارب از دست دادن در گذشته به جا مانده است را شناسایی کنید. در نهایت، شما را با یک تمرین آشنا خواهیم کرد که طراحی شده است تا به شما کمک کند در حالی که روابط باکیفیت جدیدی را ایجاد میکنید، همچنان با احساساتتان در تماس باشید.
آنچه در زیر میآید مجموعهای از فعالیتهایی است که برنامۀ عاطفی مرحله بلند شدن را توصیف میکند: کم کردن استرس و تنش، یاد گرفتن درسهای عاطفی طرد شدن، تشخیص دادن ویژگیهای شخصیتی کسی که بلند میشود، دوباره کشف کردن امیدها و رویاهای از دست رفته، سست شدن ارتباطات عاطفی شدید و گذشتن از تعلقات گذشته، جستجوی عشق، رها کردن شرم و در نهایت، برداشتن موانع روابط جدید.
یاد گرفتن درس های عاطفی طرد شدن
بلند شدن، محقق کردن این است که شما پیروز شدهاید. یک تجربه موثر در زندگی داشتهاید که باعث تغییرات شخصی عمیقی در شما شده است. شما چیز قابل توجهی را از این بحران بدست آوردهاید. شما به این دلیل به این تجربه دست پیدا کردهاید که این بحران ضرورتاً ربطی به کسی که شما را ترک کرد، ندارد. در واقع، زخم عاطفی عمیقی دوباره سر باز کرده است، زخم انباشته شده که دربرگیرنده تمام تجربیات از دست دادن و ناکامیهایی است که در گذشته داشتید و ترسهای آغازینی که همه انسانها به طور مشترک دارند. این جراحت جدید، شما را با زخمهای قدیمی و عمومی پیوند داد.
شما نمیخواهید ارتباطتان با بینشهای عاطفی که به دست آوردهاید را از دست بدهید. با این بینشها، میتوانید در روابط جدیدتان از ناکامی و سرخوردگی پرهیز کنید. اگر بتوانید با احساساتتان در ارتباط باشید، از لحاظ عاطفی برای دیگران قابلدرک خواهید بود، خواستنیتر میشوید، صداقت بیشتری خواهید داشت و از دیگران بیشتر استقبال خواهید کرد.
بالا آمدن، زمان جمع آوری داشتههای عاطفی است، مرور کردن برخی از احساساتی که با آنها روبرو شدید در حالی که 4 مرحله پیش را پشت سر میگذاشتید. این احساسات عبارتند از: ترس و اعتماد از بین رفتهای که در مرحله «درهم شکستن» با آن روبرو شدید؛ احساسات پوچی یا بیهودگی، و تمایل زیاد به عشق که در مرحله «ترک» آن را تجربه کردید؛ تخطئه خویشتن و عزتنفس لطمه دیده مربوط به مرحله «درونی کردن»؛ و خشم و سازوکارهای دفاعی کودکِ بیرون که در فرآیند «خشم» آن را تشخیص دادیم. در هر مرحله، احساسات شما عمدتاً به تجربیات از دست دادن و طرد شدنهای گذشته مربوط بود و خاطرات بد گذشته را دوباره زنده کرد. شما توانستید درون کوله بار عاطفی که تاکنون بر پشت خود حمل میکردهاید را ببینید.
با وجود همه درد و آشوبی که این تجربه داشته است، این سفر عاطفی به شما کمک کرده است بفهمید چه چیزی را درونتان چال یا مخفی کردهاید. اکنون میدانید محرکهای عاطفی شما از کجا آمدهاند و نیازهای اساسیتان چه هستند. این که انتخاب کنید چگونه این احساسات را مدیریت کنید، در فرآیند التیام بسیار حیاتی و مهم است. این عواطف که در عمق وجود شما نگهداری میشوند، ممکن است درگذشته باعث تخریب شما شده باشد؛ شما نمیخواهید با قطع ارتباط با آن ها اجازه دهید بیش از این به شما لطمه بزنند.
در جریان بلند شدن، وظیفه اصلی شما این است که احساساتتان را ارج نهید.
خطرات مخفی بلندشدن
افرادی که از غم و اندوه یک رابطه از دست رفته بلند میشوند، مضطرب بوده و میخواهند خاطرات دردناک گذشته را کلاً پشت سر بگذارند. بسیاری از این افراد بیشتر ترجیه میدهند از مقولههای عاطفی حل و فصل نشده فرار کنند، به جای این که با این احساسات بمانند. آنها احتمالاً تشخیص نمیدهند که تمرکز کردن روی این عواطف میتواند مفید باشد. در عوض، آنها از درد شدید سوگواری بیرون آمده و حتی از احساساتی که اخیراً یا به تازگی کشف کردهاند، نیز فراتر میروند.
فراتر رفتن از احساساتتان، بدین معنا است که شما میخواهید چیزی بیشتر از رابطۀ از دست رفتهتان را پشت سر بگذارید. این بدین معناست که ارتباط تان را با قدیمیترین و عمیقترین و اساسیترین نیازهایتان از دست میدهید. بلند شدن فراتر از احساسات به معنی این است که شما دارید یک یا چند مورد از انواع گوناگون سیستمهای دفاعی را استفاده میکنید: احساساتتان را نادیده میگیرید، خودتان برای آن ها دارو تجویز میکنید، وجود آن ها را منکر میشوید، از موقعیتهایی که باعث آنها میشود پرهیز میکنید، یا آنقدر خودتان را مشغول کار میکنید تا اصلاً هیچ وقتی نداشته باشید که این عواطف را احساس کنید.
حقیقت ساده این است که شما واقعاً هرگز نمیتوانید کوله بار عاطفیتان را پشت سربگذارید. وقتی بلند میشوید، هر تغییری که در درون شما رخ داده باشد (چه نسبت به این تغییر آگاه باشید و چه نباشید) بخشی از طرز واکنش نشان دادن عاطفی شما میشود. نادیده گرفتن این احساسات به معنی اضافه کردن یک ردیف جدید آجر به مانع بین خود درونی و خود بیرونیتان (بین خود کوچولو و خود بزرگتان) است. در این صورت، یک بار دیگر خودآگاهیتان را از لحاظ عاطفی از دست میدهید.
اگر طرد شدن یک ضربه چاقو به قلب است، در این صورت بلند شدن آخرین مرحله التیام است، زمانی که بافت جدیدی روی زخم ایجاد میشود. در مرحله درهم شکستن، شما درد شدیدی را احساس کردید در حالی که چاقو بافتهای محکم تعلق خاطرتان را پاره پاره کرد. در مرحله ترک، شما به خاطر درد آزاردهنده زخم باز و تازه، شکنجه شدید. در جریاندرونی کردن، این زخم نسبت به عفونت بسیار آسیب پذیر شد و تهدیدی بود که به عزت نفس شما لطمه زد. در مرحله خشم، شما کشیدگی و دردناک بودن گوشتی که دوباره داشت جوش میخورد را احساس کردید. و در نهایت، شما به مرحله بلند شدن رسیدهاید، زمانی که لایههای بافت جدید روی زخم ایجاد شده و از آن محافظت میکند. خطری که وجود دارد این است که ممکن است جای زخم باقی بماند و باعث شود از لحاظ عاطفی کلاً با دنیای خارج قطع رابطه کنید. همراه این پینه بستنهای عاطفی، از دست دادنِ احساس میآید.
وقتی شما تلاش کنید به جای اینکه همراه احساساتتان بلند شوید، فراتر از احساساتتان بروید، این خطر وجود دارد که نسبت به خودتان و دیگران بیاحساس شوید. کاری که باید انجام دهید این است که اجازه ندهید پینههای عاطفی شکل بگیرد. در غیر این صورت، این پینهها سپری نامرئی ایجاد میکنند که باعث میشود دیگران نتوانند به شما نزدیک شوند. افرادی که میخواهند بخش مهمی از زندگی شما شوند نمیتوانند به اساسیترین احساسات شما دسترسی پیدا کنند، احساساتی که پایه و اساس ارتباط عاطفی حقیقی را تشکیل میدهند.
ما همگی افرادی را میشناسیم که از دلشکستگیهای دردناک در حالی بیرون میآیند که شدیداً تحتتأثیر قرار گرفته و با خودشان و احساساتشان کاملاً غریبه شدهاند. آن ها تعلقشان از لحاظ احساسی از بین رفته و دسترسی به آنها از لحاظ عاطفی نسبت به قبل دشوارتر شده است. ما فقط میتوانیم احساسات حل نشدهای را که درون افراد لانه میگزینند و انرژی آن ها را میگیرند، تصور کنیم. این افراد فراتر از احساساتشان بلند شدهاند و از لحاظ احساسی نیمهزنده یا مرده متحرک هستند. آن ها در سکوت، آرام و بیصدا باورهایشان نسبت به خودشان و ارزششان را تغییر دادهاند و با این حال طوری وانمود میکنند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. در ظاهر، همه چیز به نظر خوب پیش میرود اما آن ها قلبشان را در برابر جهان عواطف مُهر و موم کردهاند. شاید از غم شدید طردشدگی نجات پیدا کرده باشند، اما بخش مهمی از وجود خود را نیز جا گذاشتهاند.
این که چگونه با احساسات قدیمی و هنوز دردناکِ گذشته برخورد میکنیم، تعیین میکند که چرا برخی از ما بعد از این که عشقمان ما را ترک میکند به طرزی مثبت متحول میشویم و چرا برخی دیگر کاملاً سرد و بیاحساس شده و احتمال ارتباط دوباره آن ها کم خواهد شد.
گذشتن از گذشته
سست کردن ارتباطات عاطفی که شما را به یار از دست رفتهتان مرتبط میکند، اصلیترین کار در آخرین مرحله سوگواری است. در این موقع است که همانگونه که هربرت وینر عنوان میکند: «شما سکه رایج عاطفیتان را جای دیگری سرمایه گذاری میکنید.» این زمانی است که شما ساختار زندگیتان را تغییر میدهید و دوباره آن را سازماندهی میکنید.
اما همزمان که ما کمکم از غم و اندوه بیرون میآییم، روی رد کردن بیرحمانه ارزشمان متمرکزمیشویم. ما میخواهیم که روح یا نفس زخمیمان نوازش شود.در حالی که از طردشدگی بیرون میآییم و روابط جدید را جستجو میکنیم، این نیازها روی انتخابهایی که میکنیم تأثیر میگذارد.
جست و جوی عشق
تفاوتی نمیکند موفقیتهای شما در برقراری ارتباط در گذشته چقدر بوده باشد، شما ممکن است ترسهایی درباره پیدا کردن دوباره عشق داشته باشید. آیا به اندازه قبل شاد و خوشبخت خواهید بود؟ آیا در پایان تنها خواهید ماند؟ برای پرداختن به این ترسها، لازم است سبکهای زندگی و روابط جدیدی را تجربه کنید. برخی بازماندگان طردشدگی به داخل غاری میخزند و سالها زخمهای عاطفیشان را لیس میزنند.
افرادی وجود دارند که انتخاب میکنند تنها باشند، چراکه از استقلال عاطفی جدیدی که پیدا کردهاند لذت میبرند. آنها برخی از مزایای مجرد بودن را کشف کردهاند و نمیخواهند بیخیال این امتیازها شوند.
برعکس، بعضی ها پس از گذشت مدتی احساس نیاز می کنند تا دوباره ارتباط برقرار کنند. این می تواند بدین معنا باشد که یاد گرفتیم نیازهای عاطفی مان را بپذیریم.
بسیاری از مراجعین مان متوجه شدهاند که با در نظر گرفتن پیشینه و گسترۀ لطمه عاطفی اخیرشان ترجیح میدهند بلافاصله پس از این که احساس کردند، میتوانند دوباره وارد یک رابطه شوند. به همان اندازه مهم است که فردی را پیدا کنند که میتواند مراقب آن ها باشد؛ فردی که از لحاظ عاطفی مسؤولیت پذیر است و احتمالاً یک رابطه مؤثر را ترک نخواهد کرد.
برطرف کردن موانع روابط
ناکامی بسیاری از مراجعین ما مربوط به ارتباط برقرار کردن با افراد نیست، بلکه ماندن در روابط با کیفیتی است که همراه آن ها رشد کنند. وقتی تلاش شما در یک رابطۀ جدید با شکست مواجه میشود، شما دوباره به همانجایی برمیگردید که از آن جا شروع کرده بودید: تنهایی.
شرمندگی و افزایش ترس طردشدگی، میتواند منجر به گزینههایی شود که در ایجاد روابط ماندگار اثر تخریبی دارد.
در این لینک خطاهای احتمالی آمده است که افرادی که از تجربیات از دست دادن مکرر رنج میبرند، غالباً دچار آن میشوند.
تمرین برای بلند شدن
بلند شدن، زمان وصال دوباره است، انرژی وصل شدن، نیروی حیات و لازمۀ تداوم نسل بشر است؛ این همان چیزی است که افراد را به یکدیگر و به دنیای پیرامونشان مرتبط میکند. کلیدی این است که با احساساتتان راحت باشید و از آن ها استقبال کنید؛ این که با دنیای پیرامونتان در رابطه با احساساتتان صادق باشید.
این بحثها ما را به تمرینی می رساند که سازوکارش برای رشد بر پایۀ 4 تمرین قبلی بنا شده است؛ تمرینهای مربوط به بودن در لحظه، صحبت کردن با خودِ درون، تصورکردن خانۀ رؤیاها، و دوباره نوشتن پایان داستان. در تمرین شمارۀ 5، ما عنصر عشق را به هر یک از 4 تمرین قبل اضافه میکنیم.
افزودن عشق به تمرین حضور در لحظه
لحظه جایی است که تمام قدرت شما در آن نهفته است، قدرت تجربۀ حیات از طریق حواس پنجگانه. بودن در لحظه به شما این امکان را میدهد که با مناظر و صداهایی که در جهان درون و بیرون شما وجود دارد بلافاصله ارتباط برقرار کنید. پس از این وقتی در لحظه حضور پیدا میکنید، ظرفیتتان برای عشق ورزیدن را همراه خود داشته باشید. حداقل یکبار در روز، تلاشی آگاهانه انجام دهید تا متوجه بودن و صادق و مثبت بودن را وقتی با فرد دیگری هستید تمرین کنید، چه این فرد یک غریبه باشد و چه یک خویشاوند یا یک دوست یا فرزند و یا نامزدتان.
خیلی راحت ممکن است حواستان به واسطۀ افکار جانبی پرت شود یا بیش از حد درگیر محتوای مکالمه شوید، به جای این که روی فرآیند ماندن در لحظه متمرکز باشید. این حالت ممکن است فقط چند لحظه طول بکشد، اما فرصتی برای شماست تا استقبال کردن از احساسات خودتان و دیگران را تمرین کنید.
میتوانید بودن در لحظه را در مورد فردی که برای شما مهم است انجام دهید. به جای اینکه اجازه دهید درگیر نیازهای عاطفیتان شوید یا به واسطۀ چیزهایی که پیرامونتان رُخ میدهد یا در جریان است حواستان پرت شود، کل ظرفیت عشق را در مورد یارتان تجربه کنید. تصور کنید چه اتفاقی میافتاد اگر شما این تمرین را با هم انجام میدادید؛ در این صورت، هر یک از شما روی طول موج مربوط به همۀ چیزهایی که دربارۀ طرف مقابل وجود دارد متمرکز میشدید و بودن در لحظه را با هم تجربه میکردید.
اضافه کردن عشق به گفتوگوی روزانه با کوچولو
تنها کاری که باید انجام دهید تا عنصر عشق را به مکالمۀ روزمرهتان با کوچولو اضافه کنید این است که از کوچولو بپرسید: «از افراد دیگری که در زندگی تو هستند چه انتظاری داری؟» «آیا به اندازه کافی عشق دریافت میکنی؟» «چه کاری میتوانم انجام دهم تا عشق را در زندگی تو بیشتر کنم؟» «دوست داری نسبت به کسی که برای تو خاص است چه احساسی داشته باشی؟» «چه نوع افراد عاشقی باعث میشوند احساس امنیت کنی؟»
مقولۀ عشق موضوع خوبی برای گفتگوهای اثربخش بین بزرگ و کوچولو است؛ چراکه باعث ایجاد بینشهای جدید میشود و به شما انگیزه میدهد تا اقدامات مثبتی صورت دهید.
اضافه کردن عشق در خانۀ رؤیاهایتان
شما میتوانید تمرین عشق را در تصور رؤیاهایتان اضافه کنید؛ میتوانید خیال کنید که خانۀ رؤیاهایتان همین الان دربرگیرندۀ تمام عشقی است که شما نیاز دارید. تصور کنید 2 سال بعد از این است و همۀ روابطی که آرزو داشتهاید را دارید و از این بابت خوشحال و مطمئن هستید.
درون خانۀ رؤیاهایتان، تصور کنید که شما به واسطۀ اینکه میدانید کیفیت زندگیتان دائماً در حال بهتر شدن است به هیجان آمدهاید.
به گذشته برگردید و به سؤالاتی همچون سؤالات زیر پاسخ دهید: «چه موانعی درونی وجود داشته است که لازم بود برطرف کنم تا به این مکان عشق برسم؟» «من چه کار انجام دادم تا بر این مشکلات غلبه کردم؟» بیش تر افراد با این چشمانداز مربوط به آینده به پاسخهایی میرسند که به طرزی اعجاببرانگیز مفید است.
اکنون تصور کنید که قدرتی جادویی دارید. کدام هدیههای عشق و محبت را میخواهید به افراد دیگر در زندگیتان هدیه کنید؟ اگر قدرتتان نامحدود بود و ظرفیت عشق ورزیدنتان حد و حصری نداشت، این قدرت جادویی چه منابع و منافعی برای مردم در جامعۀ محلیتان میداشت؟ چه هدایایی را میتوانید به افرادی که در جهان بزرگتر و به کسانی در نسلهای آینده هدیه دهید؟
اکنون به این فکر کنید که چه جاهایی درون خانۀ رؤیاهایتان برای تفکر کردن در مورد این سؤالات مناسب است؟ آیا لازم است تغییراتی در معماری انجام دهید تا محیطی خلق کنید که بیشتر به عشق منجر میشود؟ هر گونه تغییری در اندازه و محل قرارگیری که لازم است انجام دهید تا به شما کمک کند فاکتور عشق را در زندگیتان بیاورید. افرادی که برایتان معنای خاص دارند را به عنوان مهمان یا به عنوان مونس زندگی در خانۀ رؤیاهایتان بیاورید.
غلبه بر موانع عشق در مورد دوباره نوشتن پایان داستان برای حفظ کودک بیرون تان
کودکِ بیرونتان معمولاً مخالف توانایی شما برای افزایش عشق است. در واقع، کودکِ بیرون در روابط صمیمیتان یک خرابکار است. کاری که باید انجام دهید، این است که رفتارها و نگرشهای کودکِ بیرون را که مزاحم تلاشهای شما برای آوردن عشق در زندگیتان است تشخیص دهید.
کودکِ بیرونتان میتواند بخصوص موقعی که شما دارید سعی میکنید رابطۀ جدیدی را آغاز کنید و وقتی بخصوص احساس ضعف میکنید، برای شما مشکلآفرین شود. در حالیکه آبهای قلمروی یک رابطۀ جدید را کشف میکنید، کودکِ بیرون ممکن است تا سر حد امکان طرف مقابلتان را امتحان کند: بیش از حد حساسیت نشان میدهد و سروصدا راه میاندازد، سکوت میکند یا در حالی که احساس میکنید که آن فرد مناسب شما نیست، آن فرد را قبضه میکند.
بسیاری از افرادی که برای گرفتن کمک نزد من میآیند توصیف میکنند که تحمل احساس دوگانۀ عاطفی که در هر رابطۀ جدیدی عادی و معمول است، برایشان دشوار است.
ظرفیتتان را برای عشق افزایش دهید
با اضافه کردن عشق به هر یک از 4 تمرین قبل، شما دارید یک برنامۀ منسجم را خلق میکنید: یک برنامۀ زندگی برای افزایش دادن ظرفیت عشقورزیدن.
ثبت کردن پیشرفت روزانهتان باعث میشود انگیزهتان برای انجام این تمرینات بر اساس یک برنامۀ روزانه افزایش یابد. اینکه هر روز وقت بگذارید و پیشرفتتان را ثبت کنید، تمرکز شما را بیشتر میکند و به شما این امکان را میدهد که اقدامات مثبتی را در برنامۀ هر روزتان برنامهریزی کنید.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که قدری وقت بگذارید تا در سکوت افکارتان را روی کاغذ بیاورید. گزارش مستمر اوقاتی که توانستهاید در لحظه بودن با فرد دیگری را تجربه کنید، ارائه دهید. وقتی توانستید به نیاز کوچولو به عشق، پاسخ دهید، به خودتان امتیاز دهید؛ اقداماتی که برنامهریزی کرده بودید در آن روز برای کوچولو کار مثبتی انجام دهید را فهرست کنید. در حالیکه کمکم زندگیتان شبیه چشماندازی میشود که درون خانۀ رؤیاهایتان داشته اید، پیشرفتتان را مستندسازی کنید. مواردی که با کودکِ بیرونتان برخورد میکنید را ثبت کنید، بخصوص مواردی که میتواند باعث میشود روابطتان تخریب شود؛ برنامهای را برای تغییر رفتارتان و داشتن کنترل روی رفتارتان در آن روز خلق کنید.
برای درک بیشتر این موضوع؛ مقاله ها و تمرین ها را به ترتیب زیر مطالعه فرمایید.
منبع: رهایی از غم جدایی
نویسنده: سوزان اندرسون
مترجم: سید مرتضی نظری
ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی