درونی کردن، بحرانیترین و مهمترین مرحله فرآیند طرد شدن است.
وقتی که زخم عاطفی، بیش از همیشه نسبت به عفونی شدن آسیبپذیر میشود. اگر به این زخم توجه نکنید، میتواند به اعتماد به نفس شما لطمه بزند.
درونی کردن به معنی تلفیق کردن یک تجربه عاطفی و تبدیل کردن آن به بخشی از خودتان است، این که اجازه دهید این تجربه عمیقترین باورهای شما را تغییر دهد و شما معمولاً متوجه نمیشوید چقدر روی شما تأثیر میگذارد. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "رهایی از غم جدایی" کلیک کنید.
شما این تجربه را به دل گرفتهاید. با درونی کردن طردشدگی، شما به خودتان لطمه میزنید.
در طول مرحله درونی کردن، شخص از روی درماندگی و بیچارگی و ناامیدانه به دنبال عشقِ از دست رفتهاش میگردد و سپس خشم و سرخوردگی و ناکامیاش را به خودش معطوف میکند.
درونی کردن، بحرانیترین و مهمترین مرحله فرآیند طرد شدن است.
وقتی که زخم عاطفی، بیش از همیشه نسبت به عفونی شدن آسیب پذیر میشود. اگر به این زخم توجه نکنید، میتواند به اعتماد به نفس شما لطمه بزند.
وقت آن است که اعتماد به نفس پایین، احساس بیارزشی و شرمندگی که از دوران کودکی شما را اذیت کرده است را تمیز کرده و از بین ببرید. کاری که باید انجام دهید این است که کف باتلاق وجودتان را لایروبی کنید و بین گل و لای را تمیز بگردید تا آنچه که مهم است را نجات دهید. شما در این مرحله شروع به بازسازی خودتان میکنید.
فرآیند آن در کل چرخه سوگواری فعال است. درونی کردن، هر بار که شما از خودتان به خاطر عشقتان که شما را ترک کرده است عصبانی و سرخورده و ناامید میشوید، اتفاق میافتد. عصبانیتی که نسبت به خودتان دارید، افسردگی شدید مرتبط با طردشدگی را توضیح میدهد. این عصبانیت یکی از نشانههای بارز چرخه سوگواری است.
علائم آنکه طردشدگی را درونی کرده اید:
1. ایدهآل جلوه دادن فردی که شما را ترک کرده است.
2. خشم بیاثر
3. انزوا و شرمساری
4. محکوم کردن خویشتن
5. بحران هویت و نامرئی بودن
6. تمرین تصور
این تمرین یکی از قدرتمندترین منابع شما یعنی «تخیل» شما را فعال میکند. این تمرین را میتوانید در هر زمانی حتی در حال رانندگی با اتومبیلتان، یا در حالی که در باشگاه روی تردمیل کار میکنید و یا هر وقت که میتوانید چند دقیقهای روی افکارتان تمرکز کنید، انجام دهید.
دو تمرین اول در بخش در هم شکستن و ترک عشق، پایه این تمرین را ایجاد کرد. «بودن در لحظه» به شما کمک کرد از لحظه به عنوان راهی برای رویارویی با درد و تجربه شدید دنیای اطرافتان استفاده کنید. «گفت و گوی روزمره» شما را با اساسیترین نیازها و احساساتتان در تماس کرد. شما یاد گرفتهاید چگونه به نیازهای خود توجه کنید.
تمرین تصور شما را یک مرحله پیشتر میبرد. این تمرین، رابطه جدیدتان با خودتان را تقویت کرده و بهبود میبخشد. اگر درونی کردن، زمان تمرکز روی درون است، پس میتوانید از انرژی آن استفاده کنید تا هسته درونیتان را دوباره ساخته و تغییری مثبت در زندگیتان ایجاد کنید.
شما از طریق تصور کردنِ هدایتشده، قرار است انرژیتان را روی اهداف، رویاها و آرمانهایتان متمرکز کرده و پایه و اساسی را ایجاد کنید که میتوانید خود جدیدتان را بر پایه آن بنا کنید. این فرآیند مجموعهای از اصول را معرفی میکند که من آنها را «چهار سنگبنای خویشتن» میدانم.
«چهارسنگ بنای خویشتن» بر اساس استعدادهای منحصر به فرد شما بنا نمیشوند. نکته این نیست که ویژگیهای فیزیکی یا مهارتها یا موفقیتهای حرفهایتان را فهرست کنید. این چهار سنگبنا بسیار اساسیترند و به جنبههای ذاتی و جهانی وجود شما به عنوان یک انسان میپردازند. این موارد پاکنشدنی و غیر قابل تغییرند. نه سن، نه ناتوانیها و نه حتی طردشدگی نمیتوانند آنها را تضعیف کنند. اینها اصول شکستناپذیر خویشتن شما هستند که هیچ کس نمیتواند آنها را از شما بگیرد. در ادامه با این چهار سنگبنا آشنا خواهید شد.
1. روبهرو شدن و در نهایت پذیرفتن جدا بودنتان به عنوان یک فرد
هر یک از ما یک انسان کاملاً مجزا هستیم، چه در یک رابطه باشیم و چه به تازگی به رابطهای پایان داده باشیم. ما تنها وارد این جهان میشویم و تنها از آن کوچ میکنیم.
2. به رسمیت شناختن اهمیت وجودتان
شما نه بیشتر از دیگران هستید و نه کمتر از آنها. وجود هر شخص مهم است و وظیفه شما این است که به هر کسی از جمله خودتان ارزش قائل شده و احترام بگذارید. بیتوجه به سن، ویژگیها و توانمندیهای فیزیکیتان، وجود هر کس مهم است. زندگی گذرا است، هدیهای ارزشمند که باید در لحظه تشخیص داده شده و محقق شود.
3. روبرو شدن و پذیرفتن واقعیتتان
بیتوجه به این که در حال حاضر شرایط شما چه قدر ممکن است دشوار باشد، این تنها واقعیتی است که شما دارید. به خاطر داشته باشید که این واقعیت دائماً در حال تغییر است و این که شما نیرویی هستید که واقعیت زندگیتان را پیش میبرید. شما ممکن است چالشهایی که اکنون با آن روبرو هستید را انتخاب نکرده باشید و این احتمال وجود دارد که شما به خاطر موارد اشتباهی که در زندگیتان بوجود آمده، مقصر نباشید. اما شرایط فعلی، موقعیتی است که شما باید با آن روبرو شوید. شما میتوانید انتخاب کنید با آن مخالفت کنید و در مقابله با آن کاری انجام دهید یا میتوانید بهترین استفاده را از آن ببرید. مسئولیتِ مالک شدن زندگیتان و تغییر دادن آن به شما تعلق دارد.
4. تقویت ظرفیت عشق ورزیدنتان
معتقدم که بیشتر افراد تنها 5% از ظرفیت عشق ورزیدنشان را استفاده میکنند. عشق یکی از قدرتمندترین نیروهایی است که ما انسانها داریم. شما نمیتوانید عشق فرد دیگری را کنترل کنید، اما میتوانید ظرفیت خودتان برای ارائه و دریافت عشق را افزایش داده و از تمام منافعی که از آن جاری میشود بهره مند شوید.
تمرین مهم ساختن خانه رؤیاها
این تمرین ابزاری در اختیار شما قرار میدهد که از طریق آن میتوانید چهار اصل بالا را در تفکرتان و در باورهای اصلیتان بگنجانید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که چند دقیقهای وقت بگذارید.
فقط کافی است یک بار از طریق تصور هدایت شوید. پس از آن، قادر خواهید بود در عرض چند ثانیه این چیزها را تصور کنید. برخی افراد متوجه شدهاند که مهم است دستورالعملهای زیر را با صدای بلند بخوانند و صدایشان را ضبط کنند. پیشنهاد دیگر این است که یک دوست میتواند این دستورات را برای شما بخواند در حالی که شما چشمانتان را بستهاید و از دستورات پیروی میکنید.
برای شروع، چشمانتان را ببندید و تصور کنید که منابع مالی نامحدودی دارید؛ فکر کنید میلیاردها دلار در اختیار دارید. اکنون، محیط ایدهآل برای عالیترین «خانه رؤیاهایتان» را تصور کنید. تصور کنید که خانه شما آنقدر جذاب و از همه لحاظ رضایتبخش است که اگر مجبور باشید میتوانید تنها در آن زندگی کرده و احساس خوشبختی کنید.
چه آب و هوایی برای شما مناسبتر است؟ آیا در زمستان برف میبارد یا خیر؟ آیا خانهتان منطقه استوایی است؟ آیا محل قرارگیری خانهتان در بالای کوه است؟ آیا مشرف به دریا، دریاچه، رودخانه یا یک دره است؟ آیا خانهتان روی یک ساحل شنی قرار دارد؟ آیا در جنگل درختان انبوه است؟ آیا در یک منطقه کشاورزی روستایی است؟ یا این که در شهر است؟ آیا در منطقهای دوستداشتنی و دور از دسترس است؟ یا این که افراد زیادی آن را احاطه کردهاند؟ آیا یک محله گرم و صمیمی است؟ آیا یک آپارتمان با منظرهای حیرتانگیز است؟ آیا یک شهرک مسکونی با تمام امکانات رفاهی است؟ آیا نزدیک جایی است که الان زندگی میکنید؟ یا در یک ایالت یا حتی در یک کشور دیگر است؟ (مکث کنید قدری وقت بگذارید و این مورد را خیلی خوب تصور کنید.)
اکنون که درباره «محل قرارگیری» ایدهآل برای خانه رؤیاهایتان تصمیمگیری کردهاید، در مورد خود خانه فکر کنید.
به خاطر داشته باشید که پول هدف نیست. اگر یک سوئیت گرم و کوچک مناسب شما است، چه ایرادی دارد؟ اگر چیزی که در ذهن دارید یک خانه اربابی است، خُب، همین را تصور کنید. ایده این است که فضایی را خلق کنید که به طرزی ایدهآل مناسب نیازهای شماست و در آن قادرید «جدا بودنتان» به عنوان یک انسان را جشن بگیرید. این خانه همه چیز دارد تا رضایت خودِ بزرگسالتان و خودِ کودکتان را جلب کند. اگر یک کانال پر از آب دور منزل یا نردههای آهنی، چیزی است که باعث میشود شما و کوچولو احساس امنیت کنید، این مورد را نیز در طرح خودتان بگنجانید. شما میتوانید این خانه را طوری شکل داده و تزیین کنید که مناسب نظر خودتان باشد. میتوانید آن را همانگونه که دوست دارید طراحی کنید. شما ممکن است انتخاب کنید که ملکی وسیع داشته باشید که درونش جاده خصوصی داشته باشد، یا این که خانهتان را در خیابان اصلی شهر محبوبتان تصور کنید. (مکث)
اکنون به نمای داخلی خانه فکر کنید. چه فضایی نیاز خواهید داشت؟ آشپزخانه کجاست؟ اتاق نشیمن کجاست؟ آیا کتابخانه، دفتر کار و اتاقی برای تلسکوپ خواهید داشت؟ بالکن، بهارخواب، اتاق ناهارخوری چطور؟ در مورد بالکنها، نورگیرها، راهپلهها، کنجها و اتاقکهای مخفی خانه چطور؟ چند دقیقهای وقت بگذارید تا درباره کیفیت فضایی که دوست دارید در خانه رؤیاهایتان داشته باشید، فکر کنید.
کدام اتاق، اتاق محبوب شما است؟ بیشتر وقتتان را کجا سپری خواهید کرد؟ خودتان را در این اتاق تصور کنید. (مکث)
برای طراحی این اتاق، تصور کنید که این نقطه «قلب و روح» خانه است. تمام بقیه اتاقها از همین اتاق گرفته شده است. آیا اتاق محبوب شما آشپزخانه است؟ آیا در گوشهای از خانه نشستهاید و منظره محبوبتان را از پنجره تماشا میکنید؟ آیا در اتاق نشیمن هستید و در کنار یک شومینه سنگی بزرگ روی راحتترین صندلی دنیا نشستهاید؟ آیا روی یک صندلی بزرگ چوبی در بیرون ولو شدهاید؟ درباره نقطه محبوبتان درون اتاقتان تصمیم بگیرید و همانجا بنشینید. (مکث)
تصور کنید که در نقطه محبوبتان در خانه رؤیاهایتان کاملاً راحت نشستهاید. از جایی که نشستهاید، چه چیزهایی را میتوانید ببینید؟ یک منظره چشمگیر را که به شما لذت فراوان میدهد و باعث میشود حیات را کاملاً احساس کنید، تصور کنید. در حالی که به این منظره نگاه میکنید، اهمیت وجود خودتان را تصور کنید. چه چیزی توجه شما را به خود جلب و شما را مجذوب خود میکند؟ آیا این مورد یک جویبار است؟ یک آبشار است؟ یک کوه؟ یک جنگل؟ یا یک ساحل شنی؟ منظرهای را تصور کنید که شما را با خود زندگی در ارتباط میکند و به شما کمک میکند در لحظه اکنون زندگی کنید. (مکث)
اتاق شما چه شکلی است؟ آیا فضای زیادی دارد و نورانی است؟ آیا به شما خلوت کامل میدهد؟ آیا نسبت به بقیه خانه حالت اُپن دارد؟ چه چیزهای دیگری در این اتاق وجود دارد؟ آیا یک شومینه بزرگ قدیمی در اتاقتان است؟ قالیهای شرقی چطور؟ آیا کف اتاق چوبی است؟ آیا پیانو دارید؟ راحتی و لذتی که شما را فرا گرفته است را تصور کنید. محیط پیرامون شما باید آنقدر کامل باشد که این اتاق جایی باشد که در آن قادرید با هر واقعیتی روبهرو شوید و آن را بپذیرید، بیتوجه به این که این واقعیت چقدر دشوار است، حتی واقعیتی که هماکنون با آن سر و کار دارید. چه چیزهایی در این اتاق توجه شما را به روشی دوستداشتنی جلب کرده و از افکار دردناک دور میکند؟ یک پرنده بیرون پنجره؟ یک دسته گل زیبا؟ صدای دریا؟ یا یک تصویر خاص؟ یا یک نقاشی زیبا؟ این اتاق آیتمهای خاصی را در خود گنجانده است، و منظره بیرون از آن دربرگیرنده عناصر حیرتانگیز طبیعت است. تمام اینها به شما کمک میکند که واقعیتتان را بپذیرید بیتوجه به این که این واقعیت چقدر چالشبرانگیز است. (مکث)
خودتان را دو سال پس از این تصور کنید. شما در زندگی جدیدتان در این خانه رویاییتان به چه کاری مشغول هستید؟ چه فعالیت معناداری بیشترین وقت شما را به خود مشغول میکند؟ آیا از زندگی سراسر لذت یا یک کار جدید و جذاب لذت میبرید؟ آیا کتاب مینویسید؟ نقاشی میکنید؟ آشپزی میکنید؟ یا این که گردهمایی فامیلی را ترجیح میدهید؟ آیا در حال گرفتن یک مدرک دانشگاهی هستید؟ آیا حرفه جدیدی ایجاد کردهاید؟ کسب و کار جدیدی راه انداختهاید؟ چه کسب و کاری؟ آیا از لحاظ بدنی خود را پرورش میدهید؟ و برای یک سفر کوهنوردی آماده میشوید؟ یا این که دارید استراحت میکنید؟ آیا وقت زیادی را خارج از خانه در فضای آزاد سپری میکنید؟ آیا به دیدن دوستان و آشنایان میروید؟ آیا در مسافرت هستید؟ تصور کنید چه کاری در زندگی جدیدتان انجام میدهید که به شما لذت و رضایت میدهد. (مکث)
دوست دارید کدام یک از دوستان و خانوادهتان در جهانتان حضور داشته باشد؟ آیا دوست دارید رابطه جدیدی را شروع کنید؟ آیا با فرزندانتان هستید؟ یا تنها زندگی میکنید؟ آیا بخشی از خانه را با کسی شریک هستید؟ آن فرد یا افراد دیگر کجا اقامت میکنند؟ در کدام اتاق با آنها تعامل خواهید داشت؟ (مکث)
تصور کنید ظرفیتتان برای عشق ورزیدن هر روز افزایش مییابد. همه افراد در زندگی شما عشقتان را احساس میکنند. این حالت یک جایگاه به خصوص درون هر یک از آنها ایجاد کرده است که شما را به روشهایی عمیق و معنادار به آنها مرتبط کرده است. شما این ارتباط را با افرادی که در اتاق کناری قرار دارند و با آنهایی که خیلی دور هستند احساس میکنید. این روحیه بخشندگی از پذیرش خودتان به عنوان یک فرد جدا نشأت گرفته است. این بدین دلیل است که شما میتوانید اهمیت وجود خودتان را قدر دانسته و واقعیتتان که ظرفیت شما را برای عشقورزی را افزایش داده است، در آغوش بگیرید. این افراد در حال حاضر کجا هستند؟ آیا میتوانید آنها را تصور کنید و صدای آنها را در طبقه بالا بشنوید؟ آیا همین الان یک اتومبیل بیرون خانه در حال پارک کردن است؟ (مکث)
اکنون کل خانه، افرادی که در پسزمینه حضور دارند، شغل و فعالیت جدیدتان (یا فکر لذتبخش هیچ کاری نکردن)، فضای پیرامونتان، و آب و هوای منطقه را در نظر بیاورید. کل این اطلاعات را حتیالمقدور در یک تصویر بگنجانید. این خانه شما هستید؛ شمایی که دارید به آن تبدیل میشوید. معماری و تزئینات آن معرف جوهره وجودی شما است، نشاندهنده نیازهای فیزیکی و عاطفی شما به عنوان یک انسان، عمیقترین آرزوها و اهدافی که درونتان احساس میکنید. این تصور جهتی است که زندگی شما قرار است طی کند.
برای افزایش دادن منافع این تمرین، آن را به طور مرتب و همیشگی انجام دهید. از آنجایی که هیچ نیازی نیست که هر بار که تصویر خانه را در ذهنتان میآورید دوباره آن را از نو بسازید، این کار فقط چند ثانیه وقت میگیرد. لازم نیست چهار سنگبنای وجودتان را هر بار از حفظ بدانید. فقط اطمینان حاصل کنید روشی که خانه را تصور کردهاید هر یک از این چهار سنگبنا را در نظر میگیرد. صرفاً با حضور داشتن در خانه باید قادر باشید جدا بودنتان، اهمیت وجودتان، و تواناییتان را در پذیرفتن واقعیت و ظرفیت عشقیتان را جشن بگیرید. فقط کافی است تصویر خانه را در ذهنتان مجسم کنید تا این اصول را تقویت کنید چرا که این اصول در ساختار خانه گنجانده شدهاند.
توصیه میکنم این تمرین را حداقل سه بار در روز و هر بار به مدت چند ثانیه یا چند دقیقه انجام دهید. هیچ نیازی نیست که چشمانتان را ببندید؛ میتوانید این تصویر را حتی زمانی که در قطار هستید یا وقتی در صف اتوبوس ایستادهاید، دوباره ملاقات کنید.
در حالی که اهداف جدیدی را شناسایی میکنید، خانۀ رویاهایتان را بر طبق آن نوسازی کنید تا با امیدها و رویاهایتان همخوان (یا بالاتر از آن) باشد. به عنوان یک فرد، شما مدام در حال رشد هستید؛ نیازهایتان مدام در حال تغییر هستند. شما اهدافتان را دقیقتر و دقیقتر میکنید. ممکن است تصمیم بگیرید خانه رویاییتان را به مکان دیگری نقل مکان کنید، یا ممکن است آن را کوچکتر یا بزرگتر کنید. ممکن است تصمیم بگیرید اتاقی را اضافه کنید یا اتاقی را تخریب کنید. ممکن است محل مورد علاقهتان را از اتاقی به اتاق دیگر تغییر دهید.
همچنان که ادامه میدهید، به یک معمار فضای مجازی تبدیل میشوید، یاد میگیرد مشکلاتی عملی را حل کنید؛ مثلاً این که بهترین جا برای یک کمد دیواری یا پلکان کجاست. هرچه تصویری که از خانه رویاهایتان دارید واضحتر باشد، منافع این کار بیشتر خواهد بود. نقشه طبقات را روی کاغذ ترسیم کنید. بسیاری از مراجعین من نموداری از طرح کلی خانه را همیشه همراهشان دارند. نکته مهم این است که هر روز حداقل سه بار به خانه رویاهایتان سری بزنید.
این تکنیک تصور کردن، یکی از عظیمترین منابع وجودتان، یعنی قدرت تخیلتان را فعال میکند. از طریق این تکنیک شما تبدیل به مهندس یا معمار زندگی خودتان میشوید. همانند یک استاد طراحی، شما فضایی درونی برای خودتان ایجاد میکنید که مناسب عالیترین نیازها، اهداف و آرزوهای شما است. این خانه نمایانگر یا معرف خود حقیقی شما است و در عین حال به شما جایی برای رشد کردن میدهد.
این «خویشتن» این همه سال کجا بوده است؟ وقتی تازه راه رفتن یاد گرفته بودیم، وقتی تازه استفاده کردن از دست و پا و سایر اعضایمان را کشف کرده بودیم، از این اعضا استفاده میکردیم تا از مادرانمان دور شده و جهان پیرامونمان را کشف کنیم. تصور کردن بخش مخفی وجودمان، بخش دیگری از ما را تقویت میکند که میخواهد کشف کند، استقلالش را اِعمال کند، رهایی از محدودیتهای روابط گذشته را تجربه کند و آینده را جشن بگیرد.
برای درک بیشتر این موضوع؛ مقاله ها و تمرین ها را به ترتیب زیر مطالعه فرمایید.
منبع: رهایی از غم جدایی
نویسنده: سوزان اندرسون
مترجم: سید مرتضی نظری
ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
ممنون از این سلسله مباحث و تمریناتی که برای ما ارائه دادید.
قبل از شروع این تمرین گفته شده دو تمرین قبلی یعنی «بودن در لحظه» و «گفتگوی روزمره» رو انجام دادیم و حالا تمرین «تخیل» آموزش داده شده، اما من تمرین گفتگوی روزمره رو پیدا نمیکنم لطفا راهنمایی کنید.