۱۴ آبان ماه ۱۳۹۷ احساسات شدید، تمنّا و درد رابطه از دست رفته را چگونه باید کنترل کرد؟
سطح مقاله : پیشرفته

کسانی که درد عظیم از دست دادن عشق را تجربه کردند و عدم اطمینان، تمنا و ترس مرتبط با از دست دادن عشق را تجربه کردند، ممکن است دوباره جرأت نکنند ایمان­شان به زندگی و توانایی­شان در عشق ورزیدن را همچنان حفظ کنند.

هر روز افراد زیادی وجود دارند که احساس می کنند زندگی آن ها را سر راه گذاشته یا دور انداخته است. طردشدگی یعنی از دست دادن عشق، احساس قطع ارتباط عاطفی با دیگران. این مفهوم اغلب با مفاهیمی همچون جدایی، خیانت و احساس تنهایی همراه است. شخص ممکن است همه این حالات را یکجا و یا جداگانه تجربه کند و یا حتی در طول ماه ها و سال ها پس از جدایی به عنوان پس لرزه تجربه کند.

این احساس تجربه ای کاملاً شخصی و منحصر به فرد است. گاهی اوقات طردشدگی، غم و اندوه به جا مانده از شکست های عاطفی در گذشته است. گاهی اوقات این احساس ناشی از ترس است. گاهی اوقات می تواند مانعی نامرئی باشد که ما را از ایجاد رابطه با دیگران و از دستیابی به استعدادهای بالقوه واقعی مان بازدارد. گاهی با خودتخریبی همراه است که در این صورت ممکن است مدام گرفتار الگوهای رفتاری طردشدگی شویم.

به مرور شما کشف خواهید کرد که درد و رنجی که به واسطه از دست دادن عشق تجربه می کنید، شروع یک دوره کامل رشد شخصی است.

ممکن است مدام به عزیز از دست رفته تان فکر کنید، در حالیکه او شما را ترک کرده و احتمالاً زندگی جدید و شاید هم رابطه جدیدی را آغاز کرده است. شما جا ماندید تا خاطرات و احساسات از دست رفته تان را مرور کنید. این درد و رنجی که هم اکنون احساس می کنید، بخشی از زندگی و مطمئناً ضروری است. این درد و رنج کاملاً قابل درک است. اینکه احساس کنید آنقدر ضربات چاقو به قلب تان وارد شده که نمی دانند ابتدا باید جلوی کدام سوراخ را بگیرند تا مانع از خونریزی بیشتر شوند. این احساسات عظیم و سنگین به هیچ وجه به این معنا نیست که شما ضعیف و وابسته هستید که شما ضعیف و وابسته هستید. با وجود شدت این احساسات فعلی تان، شما هنوز همان فرد توانمند و مسئولیت پذیری هستید که همیشه می دانستید. این جدایی با شدت بار عاطفی از ارزش شما نکاسته است. اما برای اینکه بتوانید از این احساسات رها شوید، ابتدا باید آن را به صورت کامل حس کنید. ممکن است به تردید درباره خودتان، انتقاد شدید از خودتان و مقصر دانستن خودتان منجر شود.به این ترتیب، احساس طردشدگی شبیه یک باتلاق عمل کرده و ما را در عواطفی همچون احساس بی ارزشی، یأس و ناامیدی فرو خواهد برد. به مرور باید یاد بگیرید که خودتان را به عنوان یک قربانی نبینید. این واقعیت که کسی انتخاب کرده تا با شما نباشد، چیزهای زیادی در خصوص طرف مقابل تان و نحوه عملکردتان در رابطه می گوید و چنانچه به این احساسات شدید نپردازید احتمالاً در سکوت از آن ها رنج خواهید برد یا تلاش می کنید آن را انکار کنید.

افرادی که غم سنگین شکست عاطفی را تجربه می کنند، اغلب احساس می کنند زندگی شان برای همیشه تغییر کرده است، که هرگز مانند قبل نخواهند بود، اینکه هرگز عاشق نخواهند شد. این احساس یأس و ناامیدی بخش عادی و طبیعی فرآیند سوگواری کردن و غصه داری به خاطر یک رابطه از دست رفته است. در واقع تنها با دست و پنجه نرم کردن با این احساس که زندگی تان به تعبیری پایان یافته است، می توانید زندگی تان را احیاء کرده و از نو بسازید.

التیام طردشدگی چیست؟

اگر منتظر یک حرف مؤثر یا بینشی فوق العاده هستید که در نهایت شما را آزاد کند، باید بدانید این فرمول پیچیده درون شماست. این فرمول انرژی بالقوه شماست که یادآوری کند چگونه آن را دوباره جهت داده و هدایت کنید. این بینش ها را حتماً در عمل بکار بگیرید.

التیام طردشدگی که به صورت مفصل در کتاب رهایی از غم جدایی به آن پرداخته شده، شامل یک برنامه متشکل از 5 تمرین است. در این برنامه اقداماتی را به منظور التیام زخم های طردشدگی گذشته و یا حال انجام می دهید. برنامه التیام طردشدگی به طرزی خاص طراحی شده است تا طردشدگی های برطرف نشده را حل و فصل کند. این برنامه شامل پذیرفتن مسؤولیت بهبود روابط عاطفی شماست.

مرحله 1: در هم شکستن

در این مرحله، شوکه می شوید، درد و نگرانی شدیدی را تجربه می کنید و ناگهان امیدتان نسبت به ارزش و معنای زندگی را از دست می دهید. با اینکه تلاش می کنید تکه تکه های وجودتان را کنار هم نگه دارید، ایمان و اعتماد شما متلاشی شده است. از دست دادن یک رابطه عاطفی مهم، باعث می شود شما احساس کنید که بدون عشق از دست رفته تان نمی توانید زندگی کنید. احساسات قدیمی بیچارگی و وابستگی در بحران عاطفی کنونی تان به شما حمله ور می شوند. ما یک تکنیک مهم مدیریت درد را به شما ارائه می کنیم که به شما کمک کند از این دوران سخت و دشوار عبور کنید، از آن نیرو بگیرید و وارد یک مرحله تولد دوباره شوید.

مرحله 2: ترک عادت عشق

ترک عشق شامل تمنای زیاد، سراسیمگی و دل آشفتگی برای بازگشتن به عشقی است که دلتنگ آن هستید. در این مرحله رنج می کشید، دردهای نبض گونه را تجربه می کنید، تمنای وصال دارید و آرزو می کنید ای کاش برگردد. در واقع از دست دادن روابط عمیق، باعث می شود این نیاز در شما تشدید شود. این گسستگی عاطفی، شامل کم خوابی، از دست دادن وزن، اضطراب و خستگی مفرط عاطفی و جسمانی است. ما به شما نشان خواهیم داد چگونه با نیاز به ارتباط عاطفی که مسؤول درد تهوع آور شماست، روبرو شوید و آن را مدیریت کنید.

مرحله 3: درونی کردن طردشدگی

طی این مرحله، زخم عاطفی شما، مستعد عفونت می شود. حالتی که باعث ایجاد زخم هایی دائمی شده و به عزت نفس تان آسیب می رساند. این مرحله زمانی است که شما خشم تان را نسبت به عزیز از دست رفته تان سرکوب کرده و خودتان را مورد انتقاد شدید قرار می دهید. شما در این دوره، هر انتقاد ضمنی یا آشکاری از سوی مقابل را به دل می گیرید. ذهن شما مدام در حال تأسف خوردن به خاطر رابطه می شود. به کارهایی فکر می کنید که باید انجام می دادید یا می توانستید انجام دهید تا جلوی از دست دادن عشق تان را بگیرید. تفاوتی ندارد که چقدر تلاش کنید با این احساس مقابله کنید، احساس تان به خودتان بهتر نمی شود. ما ابزاری را به شما ارائه می کنیم تا پنجره جدیدی در آگاهی شما ایجاد شود و به شما این امکان را بدهد تا تصمیم های جدیدی بگیرید و اهداف جدیدی را برای خود تعیین کنید.

مرحله 4: خشم

گاهی شما می ترسید خشم تان را نسبت به یار از دست رفته تان ابراز کنید، چرا که می ترسید او را بیش از آنچه از دست دادید، از دست بدهید. در عوض این خشم را نسبت به نزدیک ترین کسان تان ابراز می کنید. ممکن است از دیگران انتظارات غیرمنطقی داشته باشید؛ از آن ها انتظار دارید عشق و حمایتی که شدیداً نیازمند آن هستید را فراهم کنند و وقتی این انتظار را برآورده نمی کنند، عکس العمل شدیدی نشان می دهید. خیال پردازی درباره تلافی کردن و انتقام گرفتن از کسی که شما را طرد کرده است، رایج و مرسوم است.

در این مرحله، شما آگاه هستید که خشم شما در واقع خشم و ناراحتی نسبت به خودتان به عنوان یک قربانی است و انجام کارهایی همچون تکان دادن سر و دست در هوا، حمله کردن به بالش یا ضربه زدن به آن در حد مرگ، طبیعت این مرحله محسوب می شود. خشم انرژی لازمی که برای درک جدیدتان از خودتان برای بقاء را امکانپذیر می کند. برخی افراد در ابراز خشم مشکل دارند و برای اینکه مانع از معطوف کردن خشم شان به درون و در نتیجه افسردگی و سراسیمگی شوند، نیاز به کمک دارند. ما به شما کمک می کنیم تا تجربه طردشدگی را به یک تجربه موفق در زمینه رشد شخصی تبدیل کنید.

مرحله 5: بلند شدن

زندگی پس از طردشدگی ادامه خواهد داشت؛ غنی، کامل و لبریز از احساسات، اما برای رسیدن به آن باید تلاش کنید. یک دست راهنما در طول مسیر همراه شما خواهد بود تا به شما کمک کند از میان درد و رنج عبور کنید، از آن درس بگیرید و ارتباط قوی تری ایجاد کنید. وقتی اصول ارائه شده را در زندگی روزمره تان بگنجانید، به خودآگاهی، سرزندگی و نشاطی دست خواهید یافت که پیش از این تجربه نکرده بودید.


برای درک بیشتر این موضوع؛ مقاله ها و تمرین ها را به ترتیب زیر مطالعه فرمایید.

مرحله 1: در هم شکستن

مرحله 2: ترک عادت عشق

مرحله 3: درونی کردن طردشدگی

مرحله 4: خشم

مرحله 5: بلند شدن


نظرات کاربران 4 نظر ارائه شده است
مصطفی ارسال در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲

سلام دوستان.واقعااین حسهاخیلی حس عجیب وغریبیه.توصیف کردنش وگفتنش برای دیگران خیلی سخت ومشکله.چون نه آنهامتوجه میشوند.نه کاری ازدستشان برمیاید.یه سوال برایمان پیش میایدکه چرااین اتفاق برای من بایدبیفتد؟یامن خیلی قوی وپراراده هستم که خدااین اتفاق سخت ودلشکن رابرایم رقم زده وخداخیلی دوستم داره.یااینکه من خیلی ضعیف وبی اراده هستم که این اتفاق برایم افتاده وخداشایددوستم نداشته.شایدمن آدم درست وخوبی نبودم واین اتفاق تاوان کارهای زشت وزننده وبیهوده ای بوده که تاالان کرده ام.فقط دعامیکنم هم برای خودم هم برای شمادوستان که بتونیم بااین حسوحال غریب کناربیاییم.ومن هم نظرم اینه که بانشستن وفکرکردن وغصه خوردن وتنهاماندن هیچی درست وعوض نمیشه وبایدبلندشدوحرکت کردوادامه داد.تااینکه یه روزی دوباره یه شخص جدیدتوی زندگیمون پیدابشه وهمه چیزتغیرکنه.به امیداون روزیکه حال دلمون خوب بشه.مصطفی۳۸ساله

فراموش شده ارسال در تاریخ ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۹

این کتابو خوندم وصف حال ادم رو خوب شرح میده..ولی راه حلش بدردی نمخوره... من سالها پیش یک رابطه رو از دست دادم ۲۵ سالم بود ...بعد از سالها تو ۳۱دوسالگی به شدت زخمش سر باز کرده و همه چی مث نوار تکرار میشه انگار هر روز از نو قلبم میشکنه و دوایی وجود نداره ...این کتابم کاری برام نکرد یعنی ازبن حرفا خارجه...توصیه ای که دارم بعد از مدت کوتاهی از ی رابطه ناموفق یه جایگزین پیدا کنید ...چون اگ پیدا نکنید ذهن بیکار نمیمونه میره نبش قبر گذشته میکنه...ادم نیاز به همدم داره یکی که فکرشو پر کنه..درد تنهایی رو نمشه با تنهایی و مراقبه و این اراجیف پر کرد..ولی در کل حافظ خوب میگه،
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

ندا ارسال در تاریخ ۲۰ آبان ماه ۱۳۹۷

من نمیتونم تشخیص بدم تو کدوم مرحله هستم چون طوری رابطم تموم شد که به خیال خودم پرونده ی اون شخص رو همون یکسال پیش طی دو روز بعد از رابطه بستم و کنار گذاشتم! حالم خیلی خوب بود و فقط گهگاهی به یادش میوفتادم اما الان میبینم تمام علایمی که در مورد طردشدگی رو داشتم تغییر وزن شدید، از شب تا صبح خوابم نمیبرد و بسیار خسته و اذیت میشدم، پوست بدنم حساسیت زیادی به یه عامل ناشناخته داشت که شب تا صبح فعال میشد و کلا زخم شده بود، احساس بی لیاقتی شدید و اینکه نمیتونم رابطه ای رو حفظ کنم داشتم و دارم اما همزمان با شروع کمپین رهایی از غم جدایی متوجه شدم اون شخص ازدواج کرده و تازه زخمم سر باز کرد و متوجه شدم این یکسال از اون موضوع ناراحت بودم اما سعی داشتم خودمو قوی نشون بدم! الان نمیدونم واقعا تو چه مرحله ای هستم اما خشم ندارم تو وجود خودم دنبال عیب و ایراد میگردم و گاهی هم فکر میکنم روزای خوبی که با اون آدم داشتم شاید بخاطر این بود که همدیگه رو خوب نمیشناختیم و کلا وجود روزای خوب بخاطر یه سوء تفاهم بوده! احساس بی کفایتی دارم و اینکه شاید نمیدونم با مردها یا کلا با مردم چطور رفتار کنم

المیرا ارسال در تاریخ ۲۳ آبان ماه ۱۳۹۷

ممنون که دوستان مشارکت می کنند

عاطفه ارسال در تاریخ ۲۰ آبان ماه ۱۳۹۷

سلام
من بارها و بارها طردشدگی را تجربه کردم. و همین باعث شد که خودم را لایق طرد شدن بدانم و به کلی در ارزشمند بودنم تردید کنم. علاوه براین حس های طبیعی که برشمردید تعالیم مذهبی که با آنها بزرگ شدم مزید بر علت لودند که علاوه بر بی ارزشی، بارگناهکار بودن را هم بدوش بکشم. در زندگی خیلی برای قوی شدن تلاش کردم اما نتیجه اش فقط پوست کلفتی ظاهری بود...مثل درخت تنومندی که اگر شکافی در پوسته اش بوجود ببابد خواهیم دید که از درون پوک شده.
من عموما خشم خودم را معطوف به اطرافیان نمیکنم و حتی با کسی که طردم کرده کاری ندارم فقط تیشه بر خویش میزنم.
خیلی تلاش کردم و از وسط این گنداب ها گوهر ارزشمندی ام را دوباره پیدا کردم. آن را شستم و تمیز کردم و سعی میکنم با بهتر است بگویم امیدوارک که باز هم گمش نکنم. با این حال تلخکامی ناشی از دردهای گذشته مانع لذت بردن من در حوزه هایی است که به روابط انسانی بر میگردد. همچنان در تلاشم امیدم را از دست نداده ام اما به شدت خسته ام...
بابت همه دریهای صوتی و مقالاتی که در این زمینه در سایت شما خواندم متشکرم
از خداوند برای شما و خودم و همه کسانی که در راه رشد خودشان و دیگران تلاش میکنند آرزوی توفیق دارم