برای تشخیص اینکه دخترباباهستید یا نه، به این آزمون جواب دهید.
آیا احساس میکنید،فرد خاصی هستید و انتظار داریددیگران هم رفتار خوبی با شما داشته باشند.
آیااز خودتون و دیگران انتظارات زیادی دارید،درک چندانی از محدودیتها نداریدوبه طور کلی هنگامی که به درخواست شما پاسخ منفی داده می شود باز هم از خواسته خود دست برنمیدارید؟
آیاهرگز نمی توانید با دیگران سازش و توافق کنید، چون دوست دارید همیشه هر کاری که میخواهید را انجام دهید .
آیابه هر قیمتی از پدر تقلید میکنید؟
آیاهدف شما این است که در جامعه فرد مفیدی باشید؟
آیادر دنیای کار فردی جاهطلب و مسئولیتپذیرهستید؟
آیا بر روی دستیابی به اهدافتان تمرکز کرده وبرای همیشه عزمتان را برای رسیدن به اهدافتان جزم میکنید؟
آیا اکثر اوقات مسئولیتی بیش از توانتان قبول میکنید؟
آیاکمالگرا هستید و قادر نیستید آسیبپذیریهای خود را تحمل کنید؟
آیا از نظر شما موفقیت چیزی است که بر اساس استانداردهای فرهنگ مردانه، هدفمحور و قدرتمدار موفقیت باشد؟
آیا مشتاق هستید که مثل پدرتان باشید؟
اگرپاسخ شما به این سوالات مثبت است ، شما یک دختر بابا هستید.
پدر «دختر بابا» در محیط خانواده ،دختر خود را به همسر ودیگران فرزندان ترجیح می دهد .این گونه است که «دختران بابا» حس می کنند شخصی خاص و منحصر به فرد هستند .این دختران چنان با پدرمانند سازی میکنند که دیگر هیچ هویت مستقلی از خود ندارند.آن ها غالبا نظری هم از خود ندارند،مگر این که با معیارهای روان بابا چک کنند تا ببینند کاری را باید انجام بدهند یا نه؟آیا شما این ویژگی ها را دارید:طرفدار مردها وقدرت مردانه هستید و دیدگاه زنان در درجه دوم اهمیت قرار دارد؟ در دوران کودکی محرم اسرارپدر بوده اید و بیش از نقش دختری ،نقش همسرش را ایفا کرده اید؟در محیط کار محرم اسرار اصحاب قدرت در سازمان هستید؟از جمله زنان ودخترانی هستید که از خود و دیگران انتظارات زیادی دارند واگر با پاسخ منفی مواجه شوید ،بازهم دست از خواسته هایتان بر نمی دارید ؟سازش با دیگران برای تان سخت است ،چون قائل به این هستید که در نهایت خواسته های شما اجرا خواهد شد؟ارزش ها واصولی که پدر در زندگی داشته برای تان مهم است وشما را برای «مفید بودن»در جامع راهبری می کند؟آیا دوست دارید مثل پدرتان باشید و او شما را دوست داشته باشد؟
من مدتها در برابر خرید این کتاب مقاومت کردم با اینکه دوساله دارم محصولات بنیاد رو دنبال می کنم اما همیشه می گفتم من دختر بابا نیستم چون پدرم هیچوقت مرا قبول نداشته و تاییدم نکرده. اما بالاخره یکی از پرسش و پاسخ های کلاسهای صوتی مرا به طرف این کتاب راهنمایی کرد و این کتاب عجیب برای من مفید بود. چون تازه کتاب را تمام کردم هنوز نمی توانم در مورد اثرات این کتاب بگویم. اما بسیار به خودآگاه من کمک کرد و به خیلی به چراهای من بخصوص در حوزه روابط بین فردی و رابطه خراب من ومامانم جواب داد. یکی از مثالهای کتاب کاملا داستان زندگی من و خواهرم بود.مسلما می دانم بعد خواندن این کتاب برداشتهایم و عکس العملهایم و تصمیم هایم در زندگی تغییر خواهد کرد و بیشتر در حوزه خودآگاه می مانم.البته خواندن این کتاب برای من تازه اول راه است و سوالات جدیدی هم بوجود آورد.یادگیری هرگز پایانی ندارد
اونقد بازخورد مثبت و قشنگ نوشتید که آدم یفش میاد از این کتاب بگذره
شاید با دیدن عکس بامزه ی روی جلد یاد بچگی خودتون بیفتید و فکر کنید دختر بابا بودن که خیلی هم جالب و شیرینه،چه ایرادی ممکنه داشته باشه که راجب اون کتاب روانشناسی نوشته بشه؟
دختر بابا دختریه که به دلایلی مثل افسردگی،عدم حضور،اعتیاد،عصبانیت،کمال گرایی مادر ازش دلسرد شده و بعد به این نتیجه رسیده که پدرش شخصیت منطقی تر،مهربون تر ،محکم تر و در کل قابل قبول تری نسبت به مادر داره.حتی شاید بدون اینکه خودتون بفهمین از زنانگی و دنیای زنانه رویگردان شدین و ناخودآگاه تلاش کردین شبیه مادرتون نشین و حتی با مردان بهتر از خانومها کنار میاین.این موضوع یه جاهایی هم کمکتون کرده،مثلا نسبت به همسناتون موفقیت تحصیلی و کاری بیشتری به دست آوردین و ازین بابت حس خوبی دارین ولی مسئله اصلی اینه که با یه تیغ دولبه طرفین که به شکلهای مختلف بهتون آسیب میزنه خصوصا در کار،پیدا کردن هویت خودتون و ازدواج.
همه دختر باباها شبیه هم نیستن(در کتاب انواعش توضیح داده شده)اما به طور کلی بین شما و پدرتون پیمان نانوشته ای وجود داره که طبق اون شما دختر محبوب بابا هستین،با رعایت شرایطی که فقط موقع شکستنش ازش خبردار میشین!اما در نهایت زندگی شما رو تو شرایطی قرار میده که یکی از طرفین ، پیمان رو خواسته یا ناخواسته میشکنه(مواردی مثل مستقل شدن و ازدواج دختر یا بیماری و فوت پدر) و هر دوی شما وارد پروسه سختی میشین اما بلاخره روزی میرسه که شما مشتاقانه از مزایای این پیمان صرفنظر میکنین و در مسیر ساختن هویت منحصر به فردتون و کشف ابعاد جدیدی از وجودتون قدم میذارین
کتاب دختر بابا را در اردیبهشت سال پیش آغا ز کردم در کشاکش بحرانهای روحی خودم در ارتباطاتم و یکی از کمپین های شما فکر کنم سایه ها بود .سوالهای زیادی در سرم بود و این کتاب ازانجایی که خودم هم جز دختران بابا بودم مسایل زیادی را به همراه سوالهای زیادتر مطرح کرد .همیشه متوجه شباهت همسرم به پدرم بودم اما تصورم این بود که اتفاقی است اما با خواندن این کتاب و البته علم براینکه هیچ چی اتفاقی نیست دلیل ان را فهمیدم .اما درس تجربه ؟شاید همچنان سوال من این باشد .که چه مطلبی است که من همچنان در درک ان اشکال دارم که داستان تکرار میشود .در اثنای خواندن کتاب بارها شگفت زده شدم ازینکه میدیم مسله ای که مربوط به من بوده در کتاب مطرح میشد و بعضاحس راحتی و هیجان را در من بر می انگیخت .خواندن این کتاب را به تمام دختران بابای بالای ۳۵ سال توصیه میکنم .هر چند به نظرم درک این تیپ کتب اصولا نیازمند تجربه زندگی است تا بتوان به مفهوم عمیق انها دست پیدا کرد.
برای درک بهتر این کتاب شاید اشنایی با مفاهیم سایه ها عقده ها و ارکیتایپ های زنان به خصوص اتنا مفید باشد.
از آنجا که نویسنده این کتاب و ژرفای زن بودن هردو یکی بودن و با توجه به اینکه تجربه خواندن ژرفای زن بودن برای من مثل حس برق گرفتگی بود بسیار مشتاق شدم تا آثار دیگر ایشون رو هم بخونم. نگاه تحلیلگر این نویسنده به روابط زنان و مردان و ناخوشنودی زنان امروزی باوجود دستاوردهای فراوان در زندگی دقیقاً مشکلی بود که من مدتها درگیرش بودم.
این کتاب و همچنین ژرفای زن بودن به خیلی سوالات و ابهامات زندگی من جواب داد از جمله اینکه چرا رابطهی ناخوشایندی با مادرم دارم؟ چرا شیوهی زندگی اون همیشه به نظرم تحقیرآمیز و بیارزش میومده؟ و چرا همیشه اون رو ته دلم ملامت میکردم؟ دختر بابا بودن موهبتهایی داره اما مصیبتهایی هم داره که شاید ما به ندرت متوجه میشیم یا اصلأ نادیده میگیریم یا حتی به اشتباه خیال میکنیم مقصر این مصیبتها هم مادرانمان هستند. خواندن این کتاب رو به تمام دخترانی که دستاوردهای اجتماعی کلان دارند اما همچنان ناخشنودند و تمام مردانی که دخترانی دارند یا خواهند داشت توصیه میکنم.
چه جالب که من اولین نفری هستم که برای این کتاب در سایت نظر مینویسم چون چک کردم و دیدم هیچ نظری در بخش نظرات کاربران نبود !!
باید به جرات اعتراف کنم فوق العاده ترین و تاثیر گذار ترین کتابی بود که در ۵ سال گذشته خوانده ام ، با خط به خطش زندگی کردم با خیلی از مطالبش گریه کردم اشک ریختم و گاهی برای دختر کوچولوی درون خودم شیون هم کردم گاهی بعضی از بخش های کتاب به حدی درست و دقیق بود و واقعیت زندگی منو با صریح ترین حالت ممکن بیان میکرد و راه حل میداد که من از شدت خشم روانی درون خودم، کتاب را به گوشه ی از اتاق پرت میکردم و بعد چند ساعت و گاهی دو سه روز باز میرفتم کتاب را بر میداشتم و دوباره میخواندم من با این کتاب پوست انداختم من با این کتاب زندگی خودم را زیر و رو کردم من یک دختر بابای واقعی واقعی بودم پدر و خودم سال ها با این موضوع درگیر بودیم اما نمی دانستیم ، من و پدرم عااااااشششق هم بودیم ولی افراطی بودنمان در این عاشقی پدر و دختری دقیقا از زمان ازدواج من که حدود یک سال و نیم پیش بود به روح هر دوی ما آسیب زد . حتی زندگی مادر و برادر و همسرم هم متاثر از دختر بابا بودن من شد ، بابت گذشته ام متاسفم اما تصمیم گرفتم خودم را ببخشم و زندگی متعادل تری را برای خودم به وجود بیارم .
خدارو شکر به گفته همسرم گویا بعد از خواندن کتاب تغییرات خیلی خوبی در ۶ ماهه گذشته داشتم اما فعلا نگرانی اصلی ام پدرم هست و دوست دارم کمکم کنید تا بفهمم چه جوری میتونم به پدرم در این زمینه کمک کنم؟!
از جناب سید سهیل رضایی و تک تک عزیزانی که به ترجمه و چاپ و انتشار این کتاب ارزشمند کمک کردند بی نهایت ممنونم امیدوارم خدای بزرگ برکتش را به زندگی همه شما عزیزان جاری کند.
مهتاب عزیزم
سپاس از انرژی مثبتی که در متن قشنگت بود .. منم در طی ویراستاری این کتاب فوق العاده، با کلمه به کلمه ش همذات پنداری کردم .. متنی گویا، کاربردی و حاصل تجربیات عملی و کاربردی، که حتی با این که با فرهنگ جامعه ما متفاوت بود، اما ملموس و زنده بود ..
از این که به این زیبایی تجربه قشنگت رو با دوستان در میان گذاشتی ازت متشکرم ..
خیلی ممنونم از لطف شما،
کتاب بی نظیری بود ممنونم ازتون که با ویراستاری خوبتون لذت بیشتری به ما هدیه کردید
ممنون از توجه و بازخورد مناسب شما