در هم شکستن دوره جدا بودن محض است. این تجربه ای دردناک، اما فرصتی عالی برای آگاهی یافتن به خود را فراهم می کند که هرگز و در هیچ زمان دیگری در چنین موقعیت خوبی قرار نخواهید گرفت که شما یک انسان جدا از دیگران هستید و این دروازه ای به یک سطح جدید است....
- درهم شکستن چیست؟
طرد شدن آنقدر زخم عمیقی در وجود شما ایجاد میکند که احساس میکنید از این زخم خواهید مرد، اما همانگونه که متوجه شدهاید، این زخم غریزه شما برای ادامه حیات را فعال میکند. شما که بند نافتان بریده شد و تنها ماندهاید، گریه و زاری میکنید. نیاز و ترسهای آغازینتان را احساس میکنید. این نیاز و ترس آغازین، ارزشمندترین و بااهمیتترین احساساتی است که دارید. این حسها نمایانگر ابتداییترین نیازهایی است که از زمان تولد با شما بوده است. وقتی یاد میگیرید درد را مدیریت کنید، مهم است که به ترسهایتان گوش فرا دهید. ترسهایتان به شما میگویند به چه چیزهایی نیاز دارید. وقتی جرأت کرده و شهامت داشته باشید و این احساسات را بپذیرید، آماده میشوید تا التیام را آغاز کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "رهایی از غم جدایی" کلیک کنید.
در هم شکستن، یک گسستگی در بافت های محکم ارتباط عاطفی است.
در هم شکستن، احساس ویرانی و درد غیر قابل تحمل است.
در هم شکستن، ملاقات دوباره رنج است.
در هم شکستن، پراکنده شدن ابرهای طوفانی و صاف شدن دوباره آسمان است.
در هم شکستن، رسیدن به انتهاست. تحولی برآمده از اصابت کردن به کف؛ همان زمین خوردنی که طی اعصار افراد زیادی به واسطه آن نجات پیدا کرده و جبران کرده اند.
در هم شکستن، حالتی است که وقتی یک رابطه تازه به پایان رسیده است، آن را حس می کنیم.
درهم شکستن، محدود به طردشدگی نیست؛ مرحله ابتدایی تمام انواع غم هایی است که در آن از دست دادن های قابل توجهی تجربه می شود. در هم شکستن در طرد شدگی خاص تر است. تجربه ویژه ای که بخاطر مرگ یک عزیز نیست، بلکه به این خاطر است که کسی خودش اراده کرده که با شما نباشد.
در تمام عمر، بیش از حد برای در هم شکستن آماده بودیم. برای رویدادی که قادر است ما را از آنچه برایمان عزیز است، جدا کند، در حالیکه تلاش می کردیم خود را در برابر شرایطی که فراتر از کنترل مان است، حفظ کنیم. در تمام عمر انرژی زیادی را صرف این کرده ایم تا از خودمان در مقابل در هم شکستن محافظت کنیم، اما زمانی که دوباره رخ میدهد، سردرگم می شویم.
در هم شکستن، بخشی ضروری در فرآیند التیام است؛ چرا که شما را با این واقعیت روبرو می کند که رابطه شما تمام شده است. دلیل سوزش چنین دردی هم این است که این درد معرف یک شکاف و پارگی در بافت های ضخیم یک رابطه عاطفی عمیق است. برای اینکه خود جدیدتان را دوباره بسازید، مجبورید تکه تکه شوید.
فروید در یکی از کتاب هایش با نام عزاداری و غمگساری روی تفاوت سوگواری و افسردگی تأکید کرده است. عواطف شدید در هم شکستن، گاهی اوقات میتواند باعث تعجب درمانگری باشد که نتوانسته شدت تجربه را به رسمیت بشناسد.
در هم شکستن دوره جدا بودن محض است. این تجربه ای دردناک است، اما فرصتی عالی برای آگاهی یافتن به خود را فراهم می کند که هرگز و در هیچ زمان دیگری در چنین موقعیت خوبی قرار نخواهید گرفت که شما یک انسان جدا از دیگران هستید و این دروازه ای به یک سطح جدید.
علائم و نشانه هایی که نشان می دهد شما درگیر طردشدگی هستید:
- ترس شدید که باعث بی ثباتی روابط مهم شما می شود.
- تمایل به قرار دادن مکرر خود در معرض افراد یا تجربیاتی که به از دست دادن های دیگر و تجربیات ناگوار دیگر منجر می شود.
- دوباره فعال شدن تجربیات از دست دادن های قدیم که مانع و مزاح زندگی اکنون شماست.
- خاطرات برجسته شده جدایی های دردناک و سایر رویدادهای ناگوار
- احساسات عدم تعلق عاطفی ناشی از بحران های گذشته
- مشکل داشتن در رها کردن احساسات دردناک مربوط به طردشدگی ها و از دست دادن ها در گذشته که باعث تعارض عاطفی دائمی با پدر و مادر یا خواهر و برادر می شود.
- مشکل داشتن در تحمل اتفاقات عاطفی عادی رابطه
- مشکل داشتن با حل و فصل سطوح عادی تعارض و ناکامی های درون رابطه
- حساسیت بیش از حد به پس زده شدن
- تمایل به انفعال از لحاظ عاطفی یا جنسی و عدم تشخیص علت آن
- مشکل داشتن در عنوان دادن به احساسات مختلف
- مشکل داشتن در احساس کردن محبت و سایر راحتی های فیزیکی که یک شریط مشتاق به شما ارائه می دهد.
- نوسان داشتن بین ترس از گیر افتادن در رابطه و یا ترس از ویرانی
- نیاز شدید به کنترلگری؛ چه دیگران را کنترل کنید و چه خودتان و این بیانگر این است که نیاز شدید دارید که همه چیز بی عیب و نقص باشد.
- یا برعکس بالا؛ تمایل زیاد به هرج و مرج به دلیل نپذیرفتن مسؤولیت و به تعویق انداختن تعهد
- تمایل به بدون فکر و بر اساس احساسات لحظه ای عمل کردن و عدم توانایی ترمز گرفتن حتی با علم بر اینکه ممکن است عواقب منفی و ناگواری وجود داشته باشد.
- تمایل به ابراز خشم غیر قابل پیش بینی
تمرین مهم بودن در لحظه
این تمرین برای مدیریت درد مؤثر است. این تمرین از انرژی شکستن (احساس خام جدا بودن) استفاده می کند تا باعث تسهیل فرآیند تغییر شود. این تمرین در بقیه برنامه التیام طردشدگی، به عنوان یک پایه و اساس عمل میکند. هربار که موفق شدید بودن در لحظه را تجربه کنید، حتی چند دقیقه در روز، قدرت شخصیتان را دوباره کشف کرده و اتکای به نفس تان را بالا میبرید. ماندن در لحظه، جایگزینی برای خفه کردن احساساتتان در الکل، سوء مصرف مواد یا عمل کردن به روش خودتخریبی است. این حالت به شما امکان می دهد تا با احساسات تان در تماس باشید و اجازه دهید مانند موج دریا از شما رد شده و شما را شست و شو دهد. اکنون زمان فکر کردن نیست، زمان تجربه کردن است. وقتی به افکارتان اجازه دهید کنترل اوضاع را به دست بگیرند، مستعد این هستید که در افکار مربوط به آینده ای که در آن با ناشناخته ها سروکار خواهید داشت و یا گذشت های که در آن با غم و اندوه مواجه هستید، غرق شوید. در لحظه اکنون، آینده و گذشته بی اعتبار هستند.
دستورالعمل گام به گام برای بودن در لحظه
بیشتر افراد وقتی اندوه و غم از دست دادن را احساس میکنند، قادرند لحظه را فقط برای مدت خیلی کوتاهی نگه دارند. تمایل طبیعی بیشتر افراد این است که دوباره سُر خورده و به افکار وسواسیشان برگردند. بودن در لحظه مهارتی است که نیازمند تمرکز و تلاش است. سعی کنید این میان دورههای مختصر را حتیالمقدور طولانیتر کنید و هر بار که متوجه میشوید لحظه اکنون از دستتان سُر خورده است از نو شروع کنید. سعی کنید زیباترین مکانی که میتوانید را انتخاب کرده و آن را از صمیم قلب و به بهترین نحو با گوشهایتان، چشمهایتان، پوستتان و بینیتان احساس کنید. به موسیقی مورد علاقهتان گوش دهید. مطالب خواندنی خوب را دم دست داشته باشید، کتابهایی که هم، برایتان جذاب باشد و هم، الهامبخش. دو کتاب را من توصیه میکنم: «سکوت» (نوشته هانا مِرکرِ) و «زندگی در فاجعه» (نوشته جان کاباتزین). نوشتن خاطرات، روزنگار، نوشتن آزاد نیز به شما کمک میکند، روی لحظه اکنون تمرکز کنید. نوشتن، همچنین روشی عالی برای متمرکز کردن افکارتان، ایجاد برنامۀ کاری روزانه، یا حتی برنامهریزی برای زندگی جدیدتان است.
آماده شدن برای درک لحظه
از همین جایی که هستید، شروع کنید. هر کاری که الان مشغول انجامش هستید، متوقف کنید و غرق در محیط اطرافتان شوید. همه چیز را درک کنید؛ تصاویر، صداها و حال و هوای اتاق
گوش دادن به صداهای پس زمینه
آیا اتاق ساکت است یا صدای گوش خراش رادیو یا تلویزیون را می شنوید؟ در صورت امکان این وسایل را خاموش کنید. هدف، برطرف کردن صداهایی است که باعث نشنیدن صداهای پس زمینه ظریف می شود. گوش دادن به صداهای پس زمینه ضعیف، یکی از مؤثرترین راه ها برای وارد شدن به لحظه اکنون است.
چشمانتان را ببندید و تمرکزتان را روی صدایی متمرکز کنید که می توانید بشنوید. در ابتدا فقط بلندترین صداها توجه شما را به خود جلب می کند. ممکن است صدای کسی در پس زمینه یا صدای افرادی که در اتاق های دیگر حرکت می کنند یا صدای خودروهای در حال عبور را بشنوید. سعی کنید تمام صداهایی که می شنوید را شناسایی کنید. همچنان ادامه دهید و هر چقدر میتوانید به ضعیف ترین صداها گوش دهید. الان با این اعمال شما توانستید از حس شنوایی استفاده کنید تا بصورت لحظه ای از افکارتان بیرون بیایید و وارد آرامش لحظه حال شوید.
از حس لامسه استفاده کنید تا لحظه اکنون را فرا بخوانید.
از حس لامسه تان به روشی ارادی و آگاهانه استفاده کنید. چشمانتان را ببندید. آیا جریان هوا را حس می کنید؟ آیا این جریان را روی صورت، گردن و دستانتان احساس می کنید؟ لباس هایتان در تماس با پوستتان چه حسی دارد؟ آیا میتوانید وزن لباس هایتان را روی شانه ها و بافت آن را روی ران هایتان احساس کنید؟ آیا وزن ساعت و یا دستبند روی مچ و سنگینی کفش ها روی پاهایتان را احساس می کنید؟ اکنون به پوست روی ران و در حالی که کم کم روی بدن بالا می آیید به تنه، دستها و بازوهایتان فکر کنید. دستان شما ظریف هستند، می توانند ظریف ترین حرکات هوا را احساس کنند. در حالیکه چشمانتان بسته هستند، دست دراز کنید و جنس چیزهایی که اطرافتان است را لمس کنید. صورت شما به جریانات هوا و دما حساس است. سنگینی موها روی پوست سرتان را احساس می کنید؟ سوزن سوزن شدن روی پوست سرتان را احساس می کنید؟
در حالیکه این ادراکات حسی را از محیط دریافت می کنید، شما وارد لحظه اکنون شدید و از افکار درونتان نجات پیدا کردید.
از حواس چشایی و بویایی تان استفاده کنید.
روی اینکه درون دهانتان چه مزه ای دارد، متمرکز شوید. خنثی است؟ نعنایی است؟ مزه دود می دهد؟ وقتی که نفس می کشید، هیچ تغییری احساس می کنید؟ وقتی نفس را داخل می کشید، بوی چوب یا ... را ردیابی می کنید؟ بوی مواد پاک کننده را چطور؟ بوی میوه چی؟ از حواس چشایی و بویایی تان استفاده کنید تا از افکارتان بیرون آمده و وارد لحظه حال شوید.
روی نفس کشیدنتان تمرکز کنید.
بالا و پایین رفتن قفسه سینه تان، هوایی که داخل شش هایتان می کنید، باز و بسته شدن دیافراگم تان و سپس رها شدن آن را احساس کنید. آیا می توانید هوایی را که از سوراخ های بینی تان خارج می شود را احساس کنید؟ روی ماهیچه هایی تمرکز کنید که داخل شش هایتان و سپس از آن خارج می شود. هرچه بیشتر این تمرین را انجام دهید، در پذیرفتن واقعیت بهترخواهید شد.این حالت، حالتی از بودن است که بوداییهای مکتب ذِن و سایر مکاتب معنوی، قرنها آرزوی دستیابی به آنرا داشتند. اگر یاد بگیرید با این نوع متوجه بودن زندگی کنید، میتوانید تغییر را بپذیرید و در لذت، عشق و غنای حیات پیرامونتان و درونتان شرکت کنید. هر بارکه از لحظه اکنون به عنوان عالیترین پناهگاه طبیعی در مقابل درد و رنج استفاده میکنید، تواناییتان در پذیرش زندگی، همانگونه که هست، تقویت میشود.
برای درک بیشتر این موضوع؛ مقاله ها و تمرین ها را به ترتیب زیر مطالعه فرمایید.
منبع: رهایی از غم جدایی
نویسنده: سوزان اندرسون
مترجم: سید مرتضی نظری
ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
عااالی بود.پیشنهاد میکنم کتاب نیروی حال اثر اکهارت تول رو بخونید دوستان ?
باز هم تشکر استاد عزیز