امروز ۰۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ساعت ۰۷:۰۰۲
شجاعت 299,000 254,150 تومان 15%
سفارش می دهم
شجاعت نویسنده : دبی فورد           ترجمه : ناهید سپهرپور
پیام

برای افزودن به لیست علاقه مندی ها ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.

شجاعت
شجاعت
شجاعت
شجاعت
نظر کاربران 5 از 5
اولین زمان ارسال پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
تعداد سفارش
299,000 تومان
این کتاب برای چه افرادی مفید است؟
می توانید نسخه های دیگر این کتاب را مشاهده کنید
مقدمه کتاب شجاعت

چند بار احساس کرده اید که تمایل به انجام کاری ندارید؟
چند بار حد خود را پایین آورده اید تا نقشی را ایفا کنید که هیچ بخشی از آن را دوست ندارید؟
چند بار درست همان موقع که می خواستید با صدای بلند فریاد بکشید، دهان خود را بسته اید، یا قدرت خود را به کسی بخشیده اید که از صمیم قلب حامی منافع شما نبوده است؟
چند بار به جای انتخابی آگاهانه، تسلیم رفتاری ناگهانی یا از روی عادت شده اید؟
چند بار به خودتان گفته اید: «نمی توانم. من به قدر کافی قوی نیستم. من آنقدر شجاع یا با اعتماد به نفس نیستم که بتوانم به تمام آرزوهایم برسم.»

برای اینکه اعتماد به نفس داشته باشیم، با تمام قوای خود زندگی کنیم و در مورد خودمان احساس خوبی داشته باشیم، چه باید بکنیم؟ باید اعتماد به نفس خود را بازسازی کنیم؛ و این کار را با بهبود بخشیدن عزت نفس مان آغاز کنیم. باید یاد بگیریم هر آنچه هستیم؛ اعم از گذشته مان، اشتباهاتمان، بدگمانی های مان، ضعف هایمان و ترس هایمان را دوست بداریم. حتی بیش از آنکه یاد بگیریم خودمان را دوست داشته باشیم، باید به عشق همچون یک آرمان بنگریم. باید جنگجویان عشق باشیم. باید برای خودمان بجنگیم و پای آنچه هستیم و آنچه می خواهیم که باشیم، بایستیم. باید به جای قربانی بودن، جنگجو باشیم، و به جای دنباله روی، مبارزه کنیم.

معرفی کتاب شجاعت

قدرتمندترین و کاربردی‌ترین اثر دبی فورد امروز در دستان شماست. این اثر روشی به اثبات رسیده برای غلبه بر احساس ناامنی و ترس و آشکار ساختن شجاعتی است که در درون‌مان نهفته و همه ما باید آن را کشف و وارد عرصه زندگی کنیم. وقتی خالی از اعتماد به نفس باشیم، احساس می‌کنیم شایستگی رسیدن به خواسته‌هایمان را نداریم. وقتی احساس ضعف، بیچارگی یا ناتوانی بر ما چیره می‌شود، قادر نخواهیم بود افکار مبتنی بر شکست، منفی‌گرایی و ترس که در ذهن ما جا خوش کرده و ما را از پیشروی در مسیر زندگی و گام برداشتن در راستای عمیق‌ترین خواسته‌هایمان باز می‌دارند را از خود دور کنیم.

سرفصل های کتاب شجاعت
مشخصات فیزیکی
وزن کتاب
313 گرم
قطع کتاب
رقعی
تعداد صفحات
272 صفحه
شابک
978-600-6268-17-0
مشخصات فنی
نویسنده
دبی فورد
مترجم
ناهید سپهرپور
نوبت چاپ
17

نظرات کاربران 164 نظر ارائه شده است
عالیپور ارسال در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به عالیپور

با سلام
هرکدوم از چیزهایی که به عنوان ندای ترسفته شده میتونه احساس واقعی یه شخص باشه ومجموع همین احساسها فکر انسان رو میسازه آیا اینها نباید باشه؟این احساسها ممکنه واقعی باشن وبه خاطر برداشت نادرست از گذشته نباشه.
سوال بعد اینکه من معنی این جمله رو نمیفهمم(احساسی مفید که درعین حال میتواند به طور جدی از مسیر خود منحرف شود)
واینکه گفته شده سعی کنید ترس هایتان رابپذیرید به جای اینکه به آن ها اجازه دهید زندگیتان را تحت کنترل داشته باشند.یعنی چطور؟
دیگه اینکه گفته شده راه بازستانی این قدرت نه شکست دادن آن ها بلکه گشودن قلب و دیدن بخش زخمی وجودتان است چطور میشه این کاررو کرد

ادمین سایت بنیاد فرهنگ زندگی

دوست من سئوال شما ز چند منظر جواب داره:
- پذیرش ترس یعنی مواجه شدن تدریجی با ترس به طوریکه من ببینم از ترسهایم بزرگتر شدم و میتونم به اونها غلبه کنم. مثل اتفاقی که در کودکی برا راه رفتن برای ما افتاد. ما ترسیدیم که زمین بخوریم و همچنان حرکت کردیم و به راه رفتن ادامه دادیم تا جائیکه به خودمون برای راه رفتن اعتماد پیدا کردیم و الان که بزرگ شدیم برای راه رفتن وحشتی نداریم. اما اگر در کودکی ما میل به راه رفتن رو در خودمون سرکوب می کردیم و قدمی بر نمیداشتیم الان هم راه رفتن برای ما مشکل بود. پس راه پذیرش ترس، ارزیابی ابعاد مختلف ترس هست که ما بتونیم اون رو ببینیم ولی براش اقدامی کنیم و حرکت کنیم.
- راه بازیابی قدرت، برداشتن کلیه نقابهایی هست که من برای مطلوبیت و محبوبیت به صورتم زدم و در واقع هرگز اونقدر توانا نبودم. به طور مثال من میدونم که در موردی ناتوانم برای همین قبل از اینکه این موضوع به بحث و بررسی گذاشته بشه با پرخاش و قهر سعی میکنم موضوع رو از اون بحث منحرف کنم. در حالیکه من باید به خود آگاهیی برسم و ببینم در مورد موضوعی توانمدی کافی ندارم و برای ارتقا ضعف و ناتوانی خودم تلاش کنم. عموما ما برای عدم پذیرش ناتوانی خودمون به اون ناتوانی برچسب های مختلف میزنیم تا ضعف ما مشخص نباشه. در حالیکه من باید با خودم صادق باشم و از خودم بپرسم چرا انجامش نمیدهم؟ جوابی که در پاسخ به این سئوال به خودم میدهم عموما راهبر و راهگشای من خواهد شد.
- پذیرش ترس یعنی پذیرش ضعف. به طور مثال من قدرت هدایت مالی زندگی خودمو ندارم بنابر این میگم پول که مهم نیست. در واقع من ترس از بی پولی دارم و عدم مهارت تصمیم پیری های مناسب مالی. پس باید با ناتوانی خودم و ترس خودم مواجه بشم. اما من صورت مسئله رو با بی ارزش جلوه دادن پول تغییر می دهم و میگم پول که مهم نیست. پس من برای رهایی خودم باید قبول کنم پول مهم هست و من مهارت کافی برای تصمیم های مناسب مالی نداشتم و حالا برای یاد گیری تصمیم سازی های مناسب تلاش کنم .

كتايون ارسال در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به كتايون

چند روز قبل مينى سريالِ پاتريك ملروز رو ديدم، داستان مردى كه در كودكى توسط پدرش آزار جنسى ميديده، در قسمتى از فيلم اين كودك كه به شدت از پدرش ميترسيد با سختى به ترسش غلبه ميكنه و وقتى پدرش با غضب ازش ميخواد كه بياد پيشش پسر ميگه "نه" و جالبه كه پدرِ به اون ترسناكى با شنيدن نه از پسر كارِ ترسناكى نميكنه، خودش به گريه مى آفته و ماجراى آزار جنسى براى بچه تموم ميشه
اين صحنه از اين فيلم خيييييييلى براى من رزونانس داشت اين كه چطور يه پسر بچه چنين شجاعتى به خرج داد رو به ترسش فائق اومد پسرى كه از ترس پدر حتى مادرش رو از اين قضيه مطلع نميكرد.
خيييلى اين صحنه رو دوست داشتم و فكر ميكردم اين بچه ميتونه در برابر اين پدر ديو صيرت قد علم كنه من چرا نميتونم حرفها و حقوق حقه و اعتراضات خودم رو در ٤٥ سالگى إبراز كنم؟ از چى ميترسم؟ چرا ؟

ادمین سایت بنیاد فرهنگ زندگی

عزیزم ممنونم از رزونانسی که برای ما نوشتید.
شما هم حتما دلایلی برای ترسیدن دارید. همه ما ترسهایی داریم حالا چه با دلیل و چه بی دلیل.سعی کنید با خودتون شفاف باشید. امتیازاتی که از ترسهاتون میگیرید و فکر میکنید اگر بقیه آدمها اونو بفهمن چه خواهد شد رو شناسایی کنید و اجازه بدید اون خود دروغین محبوب و تحت فشار، تبدیل به واقعیتی بشه که ممکنه محبوب و مطلوب نباشه.
جز مواجه شدن راهی برای رهایی نیست. ترسهاتون رو لیست کنید. و از ترسهاتون دوباره نترسید. با اقدامات کوچک اجازه بدید اون حجم ترسناک نا امنی برای خود شما هم کاهش پیدا کنه.

فایزه ارسال در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به فایزه

سلام یسری ابهاماتی برام پیش اومده از صفحه۴۷تا۱۰۵ ممنون میشم راهنماییم کنین?
۱_اون قسمت ک میگن متکی ب من نباشید وازطرفی اعتماد ب نفس ینی ب مهارت بیرونی وخاص متکی نباشین بلکه ب خودتون!فرق من کاذب و منی از اعتماد ب نفس وتواناییهای خودمونه چیه؟آیامنظورش فرامن؟
۲_برا مقابله با ترس "باید کاری انجام بدم ک فکرمیکنم نمیتونم"راه درست انجام دادن اون کار چیه؟مبادا مسیری ک میرم اشتباه باشه وتوچرخه ناآگاهی بمونم
۳_اگه اطمینان الهی ماروخودآگاه نگه میداره پس تکلیف ناخودآگاه ک خارج از اراده تاثیر میذاره چیه؟باگذشته چیکارکنیم فراموشش کنیم؟انکار؟سرکوب؟ک تاثیرگذار ب شکلی نباشه ک هربار یادش میفتیم تنش ایجاد کنه

مریم ارسال در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به مریم

رزونانس اصلی من با بخشی بود که درباره صدای ترس هامون نوشته بود، جایی که اشتباهی صورت گرفته باشه از خودم میپرسم «نکنه تقصیر من بود؟!»، یا اینکه «اگه اینکار اشتباه باشه چی؟»، «اگه خرابکاری کنم چی؟» در واقع صداهایی که بیشتر ریشه در تردیدهای وجودیم دارن، یکی دیگه از فریادهای وجودیم اینه که «نمیدونم چی میخوام».
سعی کردم ترس هام و ریشه هاشون رو تا اونجایی که بهشون رسیدم لیست کنم، برای خودم نامه نوشتم که اینها رو درون خودت بپذیر ولی هنوز پذیرش چندانی در خودم احساس نمیکنم و مفهوم موهبتی که دبی فورد در ترس ها میبینه رو درست متوجه نمیشم.

نسترن ارسال در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به نسترن

سلام عرض میکنم به همه دوستان و سرکار خانم دکتر قفلی.
توی قسمتی که مشخص کرده بودی تأکید بر روی شناخت ترس ها و پذیرش اونهاست.این پذیرش چطوری اتفاق می افته؟شاید یک کلمه باشه ولی من واقعاً نمیدونم که چطور میشه به پذیرش ترس رسید.من فکر میکردم که باید بپذیری یعنی اینکه از خودت حمایت کنی و شاید مرحله اول حمایت کردن غمخواری ردن با خودمون باشه ولی خانم دبی فورد گفتن وقتی برای خود ترسویم غمخواری میکنم گرفتار چرخه ای نزولی و منفی میشوم؟

نسترن ارسال در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به نسترن

اشتباه تایپی بود،مشخص کرده بودید.

بهناز ارسال در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به بهناز

رزونانس هایی که من با کتاب تا صفحه 105 داشتم شامل دوران کودکی و صفات مثل لاغر مردنی ، جوجه اردک زشت، گرگعلی که پدرم روی ما میذاشت . ترس تاریکی که تا به الان هم دارم و نمیتونم تنها بخوابم. همیشه چیزی باشم که دیگران میخوان از نظر اخلاق ، حجاب، عقیده ، در دوران مدرسه از بچه های شرور دور باشم تا حرف یا تمسخر نکنن. همیشه در فکر پولدار شدن و لوکس زندگی کردن و تیپ مارک زدن تا جاییگاه اجتماعیم و دید دیگران رو تغییر بدم... در 18 سالگی بهم خوردن نامزدی و از اون به بعد هر کسی رو پذیرفتن و ترس طرد شدن توسط جنس مخالف.... و انتخاب های امن داشتن و پایینتر از خودم مثل ازدواج ، ورزش ، ترس از رانندگی و کار بیرون ، شنا ، و از ترس حتی سراغ علایقم نرفتم و فقط همیشه جز لیست کارهام مینویسم

عکس کاربری
محمد حسين ارسال در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به محمد حسين

کتابی که به سادگی و استادانه به رشته تحریر درآمده، و درباره این می‌پردازند که چطور انسان می‌بایست سفر زندگی خود را بررسی کنه و بموقع برای آن بجنگد.

جلیلیان ارسال در تاریخ ۰۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به جلیلیان

جنون یعنی انجام کارهای تکراری و انتظار نتایج متفاوت

عکس کاربری
مریم کرمانیان ارسال در تاریخ ۰۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به مریم کرمانیان

وقتی تمامیت وجود خود را به طور کامل پذیرفته باشید ،دیگر نیازی به جنگیدن نخواهید داشت.

هما ارسال در تاریخ ۰۶ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به هما

سلام ، این کتاب رو حضوری خریدم و مایلم در گروه کتابخوانی شرکت کنم، متشکرم.

مریم قفلی- مدیر آموزش بنیاد فرهنگ زندگی ارسال در تاریخ ۰۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
ارسال پاسخ به مریم قفلی- مدیر آموزش بنیاد فرهنگ زندگی

با سایت بنیاد مراجعه کنید در قسمن ثبت کتاب این کتاب را وارد کنید.شرط حضور در دوره کتابخوانی، داشتن این کتاب به همراه کتاب جوجه اردک زشت درون می باشد.

فرم ارسال دیدگاه
ارسال دیدگاه
شنبه تا چهارشنبه از ساعت 13 تا 18 مشاوره برای انتخاب محصول
پاسخگویی به سوالات آموزشی 021-88738180