هرکسی دارای طلای درونی است. این طلا خلق نمیشود بلکه در درون ما نهفته است تا کشف شود. هنگامی که از طلا به این صورت صحبت میکنم، متن صحبت و کلام من درباره خدا نیز هست. هر دوی اینها راههای بیان اسرار هستند. هنگامی که در زندگی چشم ما به روی فرصتی جدید باز میشود، اغلب برای اولین بار آن را در اشخاص دیگر میبینیم. در این هنگام، بخشی از وجود ما که تاکنون پنهان و مخفی بوده در حال بروز و ظهور است اما بهصورت مستقیم از ناخودآگاه به آگاهی ما وارد نمیشود بلکه ازطریق میانجی یا میزبانی سفر میکند. هنگامی که ما طلای خود را بر کسی فرافکنی میکنیم، ناگهان مجذوب آن شخص میشویم. اولین اشاره ضمنی این امر، هنگامی است که شخص دیگر درنظر ما چنان برجسته و مهم بهنظر میرسد که در تاریکی میدرخشد. این نشانهای قطعی است از این که چیزی در درون ما در حال تغییر است و ما در حال فرافکنی طلای درون خود به شخص دیگری هستیم. وقتی ما ویژگیهایی را که به شخص دیگر نسبت میدهیم میبینیم، در حقیقت عمق و محتوای درون خود را درمییابیم. طلای ما ابتدا از ما بهسوی آنها میرود اما سرانجام بهسوی ما بازمیگردد. فرافکنی طلای درون، بهترین فرصت را برای ارتقاء آگاهی در اختیار ما قرار میدهد.
محتوای این کتاب چیزی در حد معجزه است. همه ما بخش هایی از وجودمان را که همان اعتماد به نفس مان، قدرت مان و شهامت مان هست را به دیگران می دهیم تا برای ما نگه دارند و روزی که مورد احتیاج ما شد به ما برگردانند. مثلاً من اعتماد به نفس ام برای شروع یک تجارت تازه را اول به پدرم و بعد به صاحب کارم دادم. شما می توانید هیچ وقت این طلای وجودی تان را از دیگری پس نگیرید و این امر به مرور موجب بهم ریختگی شما خواهد شد. حالا با خواندن این کتاب جسارت پیدا می کنید اول بفهمید چه طلاهایی را دست چه کسانی دادید و بعد چگونگی پس گرفتن آن را آموزش می بینید.
این کتاب برای من اینطور مفید بوده که وقتی از کسی خوشم اومد واله و شیدا و بی منطق نشم و توقعاتم رو از طرف مقابل پایین بیارم و به او همچون یک انسان نگاه کنم نه خدای خودم! از طرفی بعضی از ویژگیهای ذاتی و استعدادهایی که دارم اما بهشون توجهی نداشتم یا توسط جامعه سرکوب شده بود رو کشف کردم
همیشه یکی از بزرگترین سوال های زندگیم این بود که من چه استعدادهایی دارم؟ چطور می تونم پیشرفت کنم؟
موفقیت من در چیست؟
تا با مفهوم سایه آشنا شدم
دیدم هرآنچه که می خواستم باشم و هرآنچه فکر می کردم خوب و درست است القای دیگران بوده نه خود اصیل من. سایه را که بشکافی علاوه بر آلودگی هایی که در وجودت پنهان کرده ای کلی طلا و جواهر پیدا می کنی که مجبورت کرده اند تا در نیمه تاریک وجودت پنهان و سرکوب کنی ، تازه می فهمی که چه عظمتی داشته ای و چه ثروتی داشته ای ولی خبر نداشتی
کتاب کوچک و ساده ای است ولی اول نیاز دارید تا کتاب های ابتدایی تر سایه مثل جوجه اردک زشت درون و تاثیر سایه و سایه ات را مالک شو رو بخونید
و به نظرم هر کدام از این کتاب ها را باید چند بار خوند