۳۰ خرداد ماه ۱۳۹۷ سایه شخصیت؛ بدی هایی که باید عاشقش باشیم
سطح مقاله : پیشرفته
کم نیستند افرادی که فکر می کنند همه بدی های عالم را باید از خود دور کنند. کم هم نیستند افرادی که تلاش دارند که بگویند ما آدم های خوبی هستیم از طرفی آدم هایی داریم که یکطوری برای ما صحبت می کنند که گویی در این عالم یک فرشته اند

کیسه ای که همه حملش می کنیم!

وقتی ما بدنیا می آییم، آدم کاملی هستیم ولی به مرور اطرافیان با دادن نظام های ارزشی خود، و با قیچی کردن بخش هایی از وجود ما تلاش می کنند تا به اصطلاح خودشان، از ما آدم درستی بسازند.
مثلا یادم می آید به من می گفتند بچه خوب، زیاد حرف نمی زند
یا یادم می آید در مدرسه تاکید داشتند که من بچه بازیگویشی نیستم و درس خوان هستم
یک روز پدرم می گفت اگر بچه خوبی باشی پول تو جیبی ات را بیشتر می کنم و از نظرش بچه خوب بودن، بچه ای بود که با همه مهربان بود، و حرف های پدر و مادرش را همه را مو به مو اجرا می کرد.

الان که به گذشته نگاه می کنم به قول رابرت بلای از چهره های شناخته شده روانکاوی یونگ من به مرور مجبور به حمل یک کیسه بزرگ بر پشت خودم شدم.

وقتی به من گفتند زیاد حرف نمی زند، به مرور از من آدم خجالتی ساخت.کمتر نظر می دم و کمتر در جمع ها با آدم ها گفتگو می کنم. بلد نیستم با آدم ها شوخی کنم و حتی یکجاهایی احساس می کنم به خاطر این خصلت توسط دیگران دست انداخته می شوم. من ابراز وجودم را به داخل کیسه فرستادم.
وقتی به من گفتند بچه درس خوانی هستم و بازیگوش نیستم. تو زندگی فهیمدم که تفریح، بازی، شادی و ... چیزهای بدی هستند. بنابراین الان لحظاتی که مشغول آن ها هستم، حس می کنم چه کار بدی می کنم که وقتم را دارم تلف می کنم. حتی جالبه ورزش کردن هم بعضی جاها برای من حکم وقت تلف کردن را دارد. من تفریح و سرگرمی را فرستادم تو کیسه
مهربان بودن را که سفارش اکید پدرم بود، الان که نگاه می کنم، پدرم را درآورده است. من حتی وقتی می فهمم طرف در حال سوء استفاده از مهربانی من هست، باز یکجورایی خودم را می زنم به راه دیگری. انگار که فقط تصور من بوده و همه آدم ها خوبند و لایق مهربانی را دارند. من نمی خواهم کسی از من آزرده بشود. بنابراین سعی وافر من در زندگی شده است خوشحال کردن همه! من توان خود برای حفظ حریم شخصی ام را داخل کیسه کردم.

آسیب های زیادی خوب بودن!
شما هر روز با ابراز آن چیزهایی که از نظر خودتان خوب است، باعث می شوید چیزهایی که فکر می کنید بد است به گوشه ای از روان تان تبعید شوند و به اصطلاحی که خانم دبی فورد می گوید:شما صفات بدتان را به نیمه تاریک وجودتان می فرستید.
تا اینجا کار شاید اتفاق مهمی نیفتد و به نظر برسد که این یک انتخاب است وآسیبی هم به کسی نمی رسد.
اما کار به اینجا ختم نمی شود و شما به مرور دست به کارهای عجیب و غریبی خواهید زد.
مثلا من از وقتی تصمیم گرفتم آدم مهربانی باشم به مرور متوجه شدم، رفتارم با مردم خیلی خوب است ولی درخانه نسبت به اعضاء خانواده بدرفتاری های شدیدی دارم
یا از وقتی تصمیم گرفتم بازیگوش نباشم و درسخوان باشم یکجورایی تلاش می کنم برای فرزندم با هر هزینه ای شده وسایل بازی و تفریح و عیش و لذت را فراهم کنم.کارهایی برایش می کنم که در عمرم کسی برای من نکرده . کار را به جایی رسانده ام که همه اطرافیان می گویند بچه ات را رها کردی!!!
جدیدا متوجه شدم من از خجالتی بودن به سمت پرحرف بودن میل شدیدی کردم. حس می کنم موضوعاتی را بیش از حد نیاز توضیح می دهم و آدم ها به من می گویند کلافه امان می کنی و یک حرف را صدبار می زنی

رابرت الکس جانسون روانکاو یونگی درکتاب سایه ات را مالک شو می گوید: هیچ چیز از روان دور ریخته نمی شود. فقط شما با نادیده گرفتن موضوعی در روان خود باعث می شوید، آن موضوع به بخشی از روان شما تبعید شده و مشغول خرابکاری هایی در زندگی بیرونی شما شود. مثلا همین عصبانیتی که من به خاطر مهربانی زیاد در روان خودم آن را تبعید کرده ام.
اگر من بپذیرم که در برخی جاها عصبانی بودن نه تنها بد نیست بلکه خیلی هم کمک کننده است. می توانم حد و مرزهای لازم را به کسی که می خواهد بر من مسلط شود بدهم. می توانم راحت تر در مورد ارتقا کاریم با مدیرم صحبت کنم و دیگر از این که او ناراحت می شود هم نگرانی نخواهم داشت.

رابرت الکس جانسون در کتاب زندگی نزیسته ات را زندگی کن از قول پرفسور کارل گوستاو یونگ می گوید: بزرگترین باری که باید فرزندان ما به دوش بکشند زندگی نزیسته ماست. بله، من به خاطر اینکه خودم تفریح نداشته ام فکر می کنم باید برای تفریح بچه همه کاری بکنم. از خرج زندگی ام می گذرم تا او راحت باشد و حال کند و هر از چند گاهی هم به خاطر ناتعادلی که در روانم در این خصوص دارم، یکهو جوگیر میشوم و فرزندم را تنبیه می کنم که چرا اینقدر بازیگوش است. چرا دنبال ورزش را بیش از اندازه می گیرد و ....

سایه ات را مالک شو
پس از مطالعه نظریه سایه یونگ دریافته ام که باید همه آن چه از گذشته به عنوان بدی به من معرفی شده را به مرور بیابم و آن را دوباره به زندگی خود بیاورم و از بد بودن در برخی موارد نترسم. من الان در کنار اهل مطالعه بودن، مهربان بودن و کم حرف بودن،توانسته ام تفریح، اظهار نظر مختصر و مفید در جمع و با جمع هماهنگ بودن و عصبانیت در مواقع لزوم را به زندگی ام بیاورم.
امروز دیگر فشار کمتری را در زندگی حس می کنم و عاشق بدی هایم شده ام!!!
هر روز هم دنبال یک خوبی و در کنار آن یک بدی برای زیستن متعادل می گردم

نظرات کاربران 26 نظر ارائه شده است
شیطان فرفری? ارسال در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱

خیلی بحث جالبیه و اینکه اکثر انرژی هامون رو صرف پنهان کردن ویژگی های نیمه تاریکمون میکنیم و سخته برامون حلش کنیم

مهندس علی بهمنی علیجانوند مسجدسلیمانی ارسال در تاریخ ۰۶ تیر ماه ۱۴۰۰

من داشتم نقش روان شناسی رادرخودشناسی ونقش خودشناسی رادرخودسازی وپاکسازی ذهن ازرسوبات و سموم فرهنگی(گذشتگان ازطریق القائات و فشارهای تربیتی پدرومادروبزرگان فامیل وروحانیون درمساجدکه همه مرابه سوی برده فرمانبروغلام حلقه به گوش بودن حاکم وقت پرتاب میکند یابه زورمیکشاند)مینوشتم که اصطلاح نیمه تاریک را هنگام تماشای سریال (ضربان قلب)ترکیه ای شنیدم انگارگمشده بحث خودرایافته ام بلافاصله سرچ کردم وباسایه هاآشناشدم و فهمیدم که بیشترچیزهایی که ازنظروالدین ماایرانیان به عنوان خط قرمز ومنکرات به خوردما داده میشود تحت تاثیر آموزشهای غیرمستقیم مللاها طی قرون گذشته باعث پیدایش شخصیت های مصیبت زده وبدبخت وشکست خورده شده است ( که نتوانسته انددرطول تاریخ درخودوجامعه تغییروتحول و خودسازی آزادیخواهانه و پیشرفته پیریزی کنند).وازانجاییکه آن الانسان لحریص علی مامنع:انسان راازهرچه پیشگیری کنی وازهرچه بترسانی به سوی آنچیز کشیده میشودودرزمان آزادی که فشارازروی فنربرداشته شودبه آن سومیرود.ومادرزمان پیری که دیگر افسرده وفرسوده میشویم هوس میکنیم برای جبران ممنوعیتهای دوران نوجوانی وجوانی به صورت افراطی به سوی آن ممنوع شده های پسمانده درذهن وزندگی خودبرویم ویادرزندگی فرزندانمان به جبران بپردازیم

هنگامه ارسال در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰

آیا هر خصلت ازار دهنده در شخص دیگر وجهی از شخصیت خود ماست مثلا یه قاتل یه جنایتکار هیچ کس تو جامعه تایید نمیکنه یعنی این سایه ی منه یعنی در من هم وجوهی از قتل هست راستش پذیرش بعضی از صفات خیلی سخته یا کسی که خیانت میبینه کسی که به زور خونواده با یه معتاد ازدواج میکنه آیا اون شخص معتاد سایه وجود اون شخص رو میخواد نشون بده ؟

مربی شخصیت شناسی و رفتارشناسی ارسال در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹

سلام مدتهاست که تلاش کردم خودم را بسازم و موفق شدم و ی مدتی هست که دوره شناخت سایه ها و کارکرد درست آن را اموزش میدم .حس خیلی خوبی داره این که خودم را شناختم و دیگران را هم به خودشون نشان دادم. با اقرارهای صادقانشون . با این که کمکشون کردم در طی ۱۲ قانون طلایی با تمام این صفتها اشنا شوند و خودشون را همین طور که هستن بپذیرن و دوست بدارند. الهی شکرت که خداوند انتخابم کرد دراین مسی قدمی مثبت بردارم. سپاس متن عالی بود

نگار ارسال در تاریخ ۲۸ اسفند ماه ۱۳۹۸

سلام ،تورو خدا یکم بیشتر توضیح بدین، خیییییییییلی برام جالبه ،من یک ماهی هس ک دنبال این بحث سایه ها و طلسم هامو خیلی چیزا از خودم دستگیرم شده، ولی هنوز تو بحث سایه ها موندم، بعداز پیدا کردن سایه ها باید چیکار کنیم؟

ادمین سایت بنیاد فرهنگ زندگی

با سلام

شما باید کتاب جوجه اردک زشت درون از دبی فورد رو مطالعه بفرمایید و تمرینهاش رو هم انجام بدید.
برای درک مفاهیم اولیه هم کتاب یونگ شناسی کاربردی رو مطالعه بفرمایید.

ناشناس ارسال در تاریخ ۰۲ شهریور ماه ۱۳۹۸

چون فناش از فقر پیرایه شود
او محمدوار بی‌سایه شود
فقر فخری را فنا پیرایه شد
چون زبانهٔ شمع او بی‌سایه شد
شمع جمله شد زبانه پا و سر
سایه را نبود بگرد او گذر
موم از خویش و ز سایه در گریخت
در شعاع از بهر او کی شمع ریخت
گفت او بهر فنایت ریختم
گفت من هم در فنا بگریختم
مولانا جلاالدین

ادمین سایت بنیاد فرهنگ زندگی

سپاس

ارام ارسال در تاریخ ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۷

عالی بود

حوری ارسال در تاریخ ۲۸ تیر ماه ۱۳۹۷

انگار این متن مو به مو برای من نوشته شده بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11

میترا حجتی ارسال در تاریخ ۰۶ تیر ماه ۱۳۹۷

درود . سپاس از زحمات بنیاد . بله منم موافقم و دارم سعی و تلاش میکنم تا بدی هامو یا باصطلاح سایه هامو بیارم رو و ببینمشون و خوشحالم از این موضوع , درد زیادی داره ولی لذتبخشه .

محمد قاسم آبادی ارسال در تاریخ ۰۵ تیر ماه ۱۳۹۷

فقط میتونم بگم wow