بسیاری از ازدواجها تا دوران میانسالی یا به پایان میرسند و یا دچار مشکل میشوند.انتخابهای دردناک امروزی، تبدیل به تحمل کردن ساختاری شدند که هیچ فایدهای برای طرفین رابطه ندارد.
بسیاری از ازدواجها تا دوران میانسالی یا به پایان میرسند و یا دچار مشکل میشوند. در گذشته افرادی که با دست کشیدن از انتظارات خود زندگی میکردند تحت فشار جمعی زیادی برای یافتن راههای جایگزین بودند. بعضیها به روابط عاشقانه غیرمجاز روی میآوردند و برخی هم به مصرف مواد مخدر. برخی از طریق کار و فرزندآوری حواس خود را پرت میکردند و بعضی هم دچار بیماری، میگرن و یا افسردگی میشدند. گزینههای مثبت هم معمولاً قابل دستیابی نبودند. انتخابهای دردناک امروزی، به بدی تحمل کردن ساختاری که هیچ فایدهای برای فردیت طرفین رابطه ندارد، نیستند. علیرغم نیت مثبت و اراده قوی افراد، حقیقت همیشه آشکار میشود. بررسی و زیرسوال بردن ساختاری که دربرگیرنده امیدها و نیازهای فرد بوده است شجاعت می طلبد؛ اما این شجاعت شفابخش است، تمامیت افراد را احیا میکند و سبب خلق زندگی دوباره بعد از مرگ میشود.برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "راه درست" کلیک کنید.
وقتی افراد این تصورات و انتظارات پنهانی که در روابط خود از شخص مقابل انتظار دارند، کنار میگذارند، تفاوت طرف مقابل شان سبب بزرگ شدن آنها میشود. یک به اضافه یک برخلاف مدل همجوشی برابر با یک نیست، بلکه برابر با سه است؛ زیرا دو فرد مجزا رابطهای با هم برقرار میکنند که سبب ایجاد موجودیت سومی میشود که آنها را وادار به فراتر رفتن از حدود خود میکند. بهعلاوه فرد با دست کشیدن از انتظارات و توهمات خود و تمرکز بر رشد درونی، شروع به مواجهه با بزرگی روح خود میکند. طرف مقابل به گسترش قابلیتهای روان این فرد کمک میکند.
«ریلکه» این روابط را بهعنوان شریک شدن تنهایی خود با دیگری تعریف میکند. این تعریف به واقعیت نزدیک است، زیرا همه ما در نهایت تنهاییم. باید این موضوع را پذیرفت که این تصورات از بین خواهند رفت، اما شاید تصورات و انتظاراتی غنیتر جای آنها را بگیرند. از آنجایی که تصورات و انتظارات به صورت ناخودآگاه شکل میگیرند، نمیتوان همیشه مطمئن بود که رابطهای اصیل و واقعی با طرف مقابل داریم؛ اما اگر مسؤولیت اولیه زندگی خود را بپذیریم، احتمال انعکاس وابستگیها و انتظارات غیرواقع بینانه بسیار کمتر میشود.
ازاینرو رابطه واقعی، از نوعی میل آگاهانه به شریک شدن مسیر زندگی خود با دیگری، کشف رمز و راز زندگی از طریق پُلِ گفتگو، میل جنسی و همدلی زاده میشود. به گفته نیچه: "ازدواج یک مکالمه و گفتگوی مهم است." اگر فردی آماده شرکت در این گفتگوی طولانی نباشد، آماده تجربه صمیمیت طولانیمدت نیز نخواهد بود. بسیاری از زوجهای مُسن، مدتها قبل از این گفتگو خسته شدهاند و رشد فردی آنها نیز متوقف شده است. وقتی بر رشد فردی تمرکز میکنیم، هر فرد شریک جالبی دارد که میتواند با او صحبت کند. جلوگیری از رشد فردی خود (حتی اگر در ظاهر به نفع طرف مقابل هم باشد) به معنای تضمین عصبانیت و افسردگی طرف مقابل در رابطه است. جلوگیری از رشد فردیِ طرفِ مقابل هم به همین میزان غیرقابلقبول است. در این حالت، یا باید مرحله جدیدی در این ازدواج آغاز شود و یا توجیهی برای ادامه این رابطه وجود ندارد. در ازدواجهای پخته با پایان باز و همراه با گفتمان، افراد میتوانند رویارویی دو روح را تجربه کنند.
جیمز هالیس، نویسنده این کتاب رییس انستیتو یونگ واشنگتن و یکی از برجستهترین روانکاوان یونگی (پیرو مکتب پروفسور کارل گوستاو یونگ) است. او در ایالت ایلینوی آمریکا متولد شد و در سال ۱۹۶۲ از دانشگاه منچستر فارغالتحصیل شد. جیمز هالیس پیش از آن که مجدداً بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۲به عنوان یک روانکاو پیرو مکتب یونگ در انستیتو یونگ زوریخ آموزش ببیند، مدت ۲۶ سال در کالجها و دانشگاههای متعددی به تدریس علوم انسانی پرداخت. او کتاب های فوق العاده ای در زمینه روانکاوی عمقی دارد که از جمله کتاب های بی نظیر او که در ایران به استقبال قابل توجهی رسیده است، می توان به یافتن معنا در نیمه دوم عمر، مرداب روح، سفر زندگی، موضوع اصلی چیست، بهشت رابطه و شکستن تقدیر اشاره کرد.
منبع: راه درست
نویسنده: جیمز هالیس
مترجم: زهره محمدی
ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی
در پایان اضافه میکنم که اگر تمایل به مطالعه مطالب جذابی در خصوص عقده، سایه و روند پیشرفت جلسات روان درمانی دارید، مقاله "یک روان درمانی خوب چگونه پیش میرود؟" را به هیچ وجه از دست ندهید.