يونگ معتقد بود كه سايه، يك كهن الگو است. كهن الگوي سایه در همه انسان ها در طول تاريخ تكرار و تكرار خواهد شد
معمولا هركس با تئوري پروفسور كارل گستاو يونگ آشنا ميشود، قطعا يكي از دغدغه هايش سايهه اي شخصيتي خواهد بود. چراكه ميفهمد سايه هاي دروني به شكل عجيبي روي ساختارهاي روان و تصميمگيري در حيطه ازدواج، افسردگي، شخصيت و هرنوع بعد ديگري از زندگي تاثير ميگذارد. يونگ معتقد بود كه سايه شخصیت، يك كهن الگو است. كهن الگوی سایه در همه انسانها در طول تاريخ تكرار و تكرار خواهد شد.
بنياد فرهنگ زندگي در اين باره آثاري بسيار ناب منتشر كرده است. آثاري چون: جوجه اردك زشت درون ، تاثير سايه ، اسرار سايه، طلاي درون، چرا حال انسان امروزي خوب نيست و سايه ات را مالك شو. هم اكنون شما را دعوت ميكنيم تا مقدمه كتاب "تاثير سايه" نوشته دبي فورد، دبي ماريان ويليامسون و ديپاك جاپرا را مهمان ما باشيد تا با نظریه سایه یونگ و کهن الگوی سایه بیشتر آشنا شوید
سایه شخصیتی چیست؟
سوالی که شاید به ذهن هر فردی در ابتدای کار می رسد این است که واقعا سایه شخصیت چیست؟ تعارض ميان آنچه هستيم و آنچه مىخواهيم باشيم، هسته مركزى كشمكشهاى انسان است. در حقيقت، دوگانگى مركزى ترين كانون تجربه انسانى است. زندگى و مرگ، خير و شر، اميد و تسليم، در هر انسانى همزيستى دارند و نيروىشان را در تمامى جنبههاى زندگى ما بهكار مىگيرند. اگر شجاعت را مىشناسيم به اين دليل است كه با ترس روبهرو شدهايم، اگر مىتوانيم صداقت را تشخيص دهيم به اين علت است كه با فريبكارى مواجه شدهايم و با اين همه، اغلب ما طبيعت دوگانه مان را انكار مىكنيم يا آن را ناديده مىگيريم که این طبیعت دوگانه همان سایه شخصیت ماست .
کهن الگوی سایه چه تاثیری بر زندگی ما میگذارد؟
تأثیری که کهن الگوی سایه در زندگی ما می گذارد انکارناپذیر است، اگر با اين تصور زندگى كنيم كه ما تنها در يك سوى اين دوگانگى قرار داريم ــ در طيفى محدود از ويژگىهاى انسانى ــ آنگاه ممكن است اين سؤال براىمان پيش آيد كه پس چرا بيشتر ما اكنون كاملا از زندگىمان راضى نيستيم. چرا با وجودى كه به دانش زيادى دست يافتهايم هنوز نمىتوانيم قدرت و شجاعتى داشته باشيم كه نيتهاى خيرمان را با تصميماتى قدرتمند عملى سازيم؟ و مهمترين مسئله اين است كه چرا بهطور مداوم درگير رفتارهايى مىشويم كه برخلاف سيستم ارزشى ما و تمام چيزهايى است كه بر آنها پافشارى مىكنيم؟ ما ادعا مىكنيم كه دليل چنين مسائلى، زندگى آزمون نشده، بخش تاريكتر خويشتن ما، بخش سايه های درون خويشتن ما ــ يعنى جايى كه قدرت غيرارادیمان در آن پنهان شده است ــ مىباشد. دقيقآ درهمين نامحتملترين مكان ممكن است كه کهن الگوی سایه نمود پیدا می کند و ما كليد آشكار شدن قدرت، شادمانى و توانايى زندگى بر اساس رؤياهاىمان را بيابيم.
چرا از روبه رو شدن با سایه درون خود میترسیم؟
بسیاری از افراد از رو به رو شدن با سایه درون خود می ترسند. ما شرطى شدهايم تا از بخش سايه زندگى و از بخش سايه شخصيت یا سایه درون خودمان بترسيم. وقتى در حال انديشيدن به افكار تاريك و منفى يا بروز رفتارى كه احساس مىكنيم غيرقابلقبول است، مچ خودمان را مىگيريم مانند يك موشخرما فرار مىكنيم، به سوراخ خود برمىگرديم و مخفى مىشويم و اميدوارانه دعا مىكنيم قبل از اينكه از سوراخمان بيرون آييم آن خطر ناپديد شده باشد. چرا چنين مىكنيم؟ چون مىترسيم كه هر چقدر تلاش كنيم هرگز نتوانيم از اين بخش وجودمان فرار كنيم و با وجود اينكه انكار كردن يا سركوب كردن نيمه تاريكمان هنجار محسوب مىشود، حقيقت صريح اين است كه فرار از سايه فقط باعث تشديد قدرت آن مىشود. انكار فقط باعث رنج، عذاب، پشيمانى و تسليم بيشتر مىشود. اگر نتوانيم مسئوليت استخراج خرد پنهان در زير سطح خودآگاه ذهنمان را بپذيريم، سايه وجودمان را تسخير مىكند و بهجاى اينكه ماكنترل آن را بهدست بگيريم، سايه شروع به كنترل ما مىكند و موجب اثر سايهاى مىشود. سپس بخش تاريك وجودمان شروع به تصميمگيرى براى ما مىكند و ما را از حق تصميمگيرى آگاهانه محروم مىكند، چه اين حق در مورد اين باشد كه چه غذايى بخوريم يا چقدر پول خرج كنيم و چه در مورد اين باشد كه با چه اعتيادى از پا درآييم. سايه، ما را تحريك مىكند رفتارهايى از ما سر بزند كه هرگز تصورش را نمىكرديم و باعث مىشود انرژى حياتىمان را با عاداتى بد و رفتارهايى تكرارى زايل كنيم. سايه ما، ما را از بيان كامل خويشتن، سخن گفتن از حقيقتمان و از يك زندگى اصيل بازمىدارد. فقط با پذيرش دوگانگىمان است كه مىتوانيم خود را از قيد رفتارهايى كه بهطور بالقوه مىتواند موجب سقوطمان شوند، رها كنيم. اگر ما تمام آنچه هستيم را نپذيريم، مطمئنآ اثر سايه ما را غافلگير خواهد كرد.
رابطه سایه در روانشناسی و کابوسهای شبانه چیست؟
اثر کهن الگوی سايه همه جا هست. شواهد تأثير فراگير سايه در هر بخش زندگىمان قابلمشاهده است. ما در اينترنت مطالبى در مورد آن مىخوانيم، آن را در اخبار شبانگاهى تماشا مىكنيم و مىتوانيم آن را در دوستان، خانواده و غريبههايى كه در خيابان مىبينيم، مشاهده كنيم. شايد چشمگيرترين تأثير آن را بتوانيم در افكارمان تشخيص دهيم، در رفتارهاىمان مشاهده كنيم و در تعاملاتمان با ديگران احساس كنيم. ما اين نگرانى را داريم كه اگر بخش تاريك ما آشكار شود، اين تاريكى موجب احساس شرمسارى عظيمى در ما شود يا حتى بدتر از آن، يعنى بدترين كابوسهاىمان جان بگيرند. ما مىترسيم به درونمان بنگريم، چون نمىدانيم با نگريستن به آن چه چيزى پيدا خواهيم كرد. پس بهجاى آن، سرمان را زير برف پنهان مىكنيم و از روبهرو شدن با بخش سايهمان اجتناب مىكنيم.
چرا شناخت و مالک شدن سایه شخصیتی بزرگترین موهبت زندگی است؟
اما اين كتاب با در ميان گذاشتن سه ديدگاهى كه تغييردهنده زندگى هستند، حقيقتى تازه را آشكار مىكند؛ آنچه كه حقيقتآ رخ مىدهد مغاير با آن چيزى است كه از آن واهمه داريم. بهجاى شرم احساس شفقت مىكنيم، بهجاى خجالتزدگى شجاعت بهدست مىآوريم و بهجاى محدوديت آزادى را تجربه مىكنيم. اگر سايه ناگشوده باقى بماند، مانند جعبه پاندورا انباشته از رازهايى است كه مىترسيم همه چيزهايى را كه دوست داريم و براىمان اهميت دارد، نابود كند. ولى اگر جعبه را بگشاييم، متوجه مىشويم كه آنچه درون آن است قدرتى دارد كه زندگىمان را بهطور بنيادين و مثبت تغيير مىدهد. سپس از اين توهم درمىآييم كه بخش تاريك وجودمان بر ما چيره خواهد شد و بهجاى آن، دنيا را از منظرى تازه خواهيم ديد. احساس شفقتى كه نسبت به خودمان پيدا مىكنيم، اعتماد بهنفس و شجاعتمان را برمىانگيزد؛ بهطورى كه قلبهاىمان را به روى اطرافيانمان مىگشاييم. قدرتى كه بهدست مىآوريم به ماكمك مىكند بر آن ترسى كه ما را عقب نگاه مىداشت، غلبه كنيم و ما را بر آن مىدارد كه با قدرت بهسوى بالاترين استعدادهاىمان حركت كنيم. پذيرش سايه به ما اجازه مىدهد كه با دور شدن از ترس و شرمسارى، كامل و حقيقى باشيم و قدرتمان را بازپس بگيريم، عواطفمان را از اسارت رهايى بخشيم و رؤياهاىمان را محقق كنيم. اين كتاب از اين اشتياق متولد شده كه استعداد سايه براى تغيير زندگى را آشكار كند. در صفحات پيش رو، هر كدام از ما ــ بهعنوان يك معلم ــ از ديدگاه خاص خودمان به موضوع مىپردازيم. قصد ما اين است كه دركى جامع و چند كانونى از چگونگى تولد سايه در وجودمان و چگونگى عملكرد آن در زندگىمان بهدست آوريم و مهمتر آنكه، چه كارى انجام دهيم تا استعدادهاى طبيعت حقيقىمان راكشف كنيم. ما قول مىدهيم كه پس از مطالعه اين كتاب، هرگز مانند گذشته در مورد سايه خويشتنتان فكر نكنيد.
همچنین، توصیه میکنیم در صورتی که علاقمند به دانستن مباحث بیشتری درمورد عقده و سایه هستید، مطالعه مقاله "یک روان درمانی خوب چگونه پیش میرود؟" را از دست ندهید.
شناخت سایه درون و کمک به رفع احساس عقب ماندگی
در بخش اول، من با استفاده از پانزده سال تجربه تدريس و هدايت فرايند سايه كه در پيرامون دنيا داشتهام، يك بررسى قابلفهم و در عين حال ژرف درمورد تولد و نقش سايه در زندگى روزمرهمان ارائه مىدهم و چگونگى هدايت قدرت و هوش سرشار ذات حقيقىمان را بيان مىكنم.
شناخت سایه شخصیت یعنی تبدیل ترسها به عشق و شهامت
در بخش دوم، ماريان ويليامسون با يافته بحثانگيز پيوند بين سايه و روح، قلبو ذهن ما را لمس مىكند. ماريان ــ استاد معنوى بينالمللى و معروف ــ دست ما را مىگيرد و ما را در سرزمين ناهموار نبرد ميان عشق و ترس هدايت مىكند.
بازگشت به یکپارچگی با مالک شدن کهن الگوی سایه
در بخش سوم، ديپاك چوپرا مرورى همهجانبه در مورد طبيعت دوگانهمان و دستورالعملى براى بازگشت به يكپارچگى ارائه مىدهد. ديپاك چوپرا ــپيشكسوت در زمينه ذهن/جسم ــ با روشهايش ميليونها زندگى را تغيير داده است. رويكرد كلگرايانه او به ذات تفرقهانگيز سايه، هم آموزشى و هم روشنگرايانه است.
چه زمانی سایه شخصیتی بر ما غالب میشود؟
توشه هر يك از ما، سالها تجربه و اميدى راستين است مبنى بر اينكه مىتوانيم يك بار براى هميشه سايه را بازشناسيم. اگر با قدرت سايه روبهرو نشويم و به خرد آن سازمان ندهيم، سايه مىتواند زندگى و دنياى ما را كاملا ويران كند. وقتى نتوانيم آسيبپذيرىمان را بپذيريم و نتوانيم رفتارهاى بدمان را بشناسيم، در آستانه يك پيشرفت شخصى يا حرفهاى، بهگونهاى اجتنابناپذير رفتارهايى خودويرانگرانه بروز مىدهيم و سپس سايه برنده مىشود. وقتى در هنگام صحبت با فرزندانمان خشمى نامتناسب بروز مىدهيم، سايه برنده مىشود. وقتى به افراد موردعلاقهمان خيانت مىكنيم، سايه برنده مىشود. وقتى از پذيرفتن ذات حقيقىمان اجتناب مىكنيم، سايه برنده مىشود. اگر نور خويشتن برترمان را به تاريكى تكانههاى انسانىمان نتابانيم، سايه برنده مىشود. تا زمانى كه آنچه هستيم را نپذيريم، اثر سايه اين قدرت را دارد كه مانع شادمانىمان شود. اگر سايه ناديده گرفته شود ما را از يكپارچگى بازمىدارد، مانع رسيدن ما به برترين اهدافمان مىشود و باعث مىشود كه نتوانيم زندگى را بهطور كامل تجربه كنيم. ما با نوشتن اين كتاب اميدواريم كه سايه را آشكار كنيم. هرگز موقعيت به اين خوبى فراهم نشده بود كه اين واژهنامه جديد را خلق كنيم تا بتوانيم کهن الگوی سايه را آشكار كنيم و سرانجام بفهميم كه ديدن چه چيزى در مورد سايه شخصیت آنقدر دشوار و توضيحش آنقدر سخت بوده است.
کهن الگوی سایه راهی برای رسیدن به عظمت انسان
كار سايه آنطور كه در اين كتاب توصيف شده است فراتر از يك فرايند روانشناختى يا يك شوخى هوشمندانه است، بلكه راهحلى تجويز شده به مشكلات حل نشده است، سفرى است كه زندگى را تغيير مىدهد و از مرز هر تئورى روانشناختى فراتر مىرود؛ زيرا بخش تاريك وجود را بهعنوان يك موضوع انسانى ـ معنوى در نظر مىگيرد كه همه ما، اگر مىخواهيم زندگىمان را بهطور كامل محقق كنيم، بايد به آن بپردازيم. ما سرانجام متوجه مىشويم كه چرا صرفنظر از رنگ پوست، پيشينه، جهتگيرى جنسى، آرايش ژنتيك ياگذشتهمان، نه بهتر و نه بدتر از ديگرانيم. در اين دنيا هيچكس وجود ندارد كه سايه نداشته باشد و هنگامى كه سايه جدى گرفته شود و درك شود، مىتواند موجب پيدايش حقيقتى تازه شود كه احساس ما را در مورد بسيارى چيزها تغيير دهد مثل احساس ما به خودمان، شيوه پدرى و مادرى كردن ما، شيوه تعامل ما با افراد جامعهمان و شيوهاى كه با ديگر ملتها ارتباط برقرار مىكنيم.
من معتقدم سايه يكى از بزرگترين استعدادهايى است كه در اختيار ما قرار گرفته است. كارل يونگ آن را «شريك كلهشق» ناميد. سايه هماوردى درون ماست كه نقصهاى ما را آشكار مىكند و مهارتهاى ما را قوت مىبخشد. سايه يك معلم، يك مربى و راهنمايى است كه در آشكار كردن عظمت حقيقىمان به ماكمك مىكند. سايه مشكلى نيست كه بايد حل شود و يا دشمنى نيست كه بايد شكست داده شود، بلكه زمين حاصلخيزى است كه بايد كشت شود. هنگامى كه دستانمان را وارد خاك حاصلخيز سايه كنيم، بذرهاى نيرومند انسانهايى راكه مىخواهيم باشيم، كشف مىكنيم. ما صادقانه اميدواريم كه شما اين سفر را انجام دهيد، زيرا ما مىدانيم چه چيزى در درون، انتظار مىكشد.
مقدمه كتاب تاثير سايه ها
قلم: دبي فورد
ممنون از ارائه مفاهیم و مطالبی که می تواند ما را در بهتر و کاملتر زیستن راهبری کند.
فقط یک نکته؛ در متن اشتباه تایپی و ساختاری وجود دارد که مانع روان خواندن آن می شود.
من هیچ وقت فکرشو نمیکردم سایه انقدر در درون من قوی داره عمل میکنه چون همیشه ازش میترسیدم و فرار میکردم ولی چنان منو سر بزنگاه در تله انداخت که خودم اصلا باورم نمیشد که همچین چیزی برام اتفاق افتاده ...ولی خداروشکر با کمک روانکاوم و بودن در راه خودشناسی سایه شخصیتم رو پذیرفتم و باهاش دوست شدم تا تونستم هضمش کنم و باهاش دوست بشم و به آرامش زیادی برسم و به عینه دارم میبینم مسیر پیشرفت و نور برام به خوبی باز شده و انقدر اعتماد بنفس پیدا کردم که وقتی هر قدمی که برمیدارم با اطمینان خاطر و جرات هست در حقیقت من سالها داشتم با جوجه اردک زشت درونم زندگی میکردم و به شدت از خودم ناراضی بودم ولی بعد از ملاقات با سایه یا همون رفیق کله شق به قوی زیبایی در درونم تبدیل شدم که آرامش زیادی از جانب خداوند متعالم نصیبم شده مهمترین نکته نترسیدن از سایه و مواجه شدن باهاش هست...موفق و سلامت باشید
سلام. من دنبال یک روانکاو خوب و عالی میگردم. امکانش هست مشخصات روانکاوتون رو بنده ارسال کنید؟ razeshab2005@gmail.com یکی دو تا سوال هم درباره ایشون از خودتون داشتم
عالی بود
من کتاب نیمه تاریک وجود از دبی فورد رو بارها خوندم وفکر میکنم این کتاب مکملی برای اون کتاب هست
نمی دانم سایه را درست درک کرده ام یا نه به هر حال سایه در نور وجود دارد نه در تاریکی
سلام من حدود يك سالي هست كه درگير سايه شدم
قبل از اينكه بفهمم مشكلم چيه به دو روانشناس هم مراجعه كردم اما خب چيزي در مورد سايه به من نگفتن
تا اينكه من با كتاب اثر سايه دبي فورد آشنا شدم
من از بچگيم هميشه تو همه ي جمع ها خودم رو سرزنش ميكردم با وجود اينكه من هميشه دانش آموز ممتاز كلاس بودم و هميشه همه من رو تحسين ميكردن اما خودم هيچوقت رضايت كامل از خودم نداشتم تا اينكه ديگه پارسال تابستون نميدونم چي شد كه وقتي مدارس شروع شدن من ديگه درس نميخوندم و در واقع اينجور بود كه ميخواستم درس بخونم اما هميشه احساس ميكردم يه نفر درونم هست كه نميزاره دوباري مدرسمو عوض كردم گفتم شايد بخاطر اين هستش اما خب بازم مشكلم حل نشد تا من با معدل ٢٠ بدترين نمرات رو آوردم
من كتاب دبي فورد رو خوندم و در تمام كتاب ميگه كه بايد خودتون رو بپذيريد و پيدا كنيد
اما من نميدونم چطور بايد خود واقعيم رو در آغوش بگيرم
خيلي دوست دارم حالم خوب شه چون من الان تو بهترين سن زندگيم هستم و بايد بهترين استفاده رو ازش ببرم
اما ديگه كلافه شدم
لطفا كمكم كنيد
سلام. در تمام مدت زندگی رزنانسی یا ارتعاش آشنایی داشتم که بهم میگفت خدا رو به یاد داشته باش.. ولی خیلی ازش غفلت کردم.. یا ارتعاشی که میگفت خودت را دوست داشته باش.. یکی از سایه های درون من خودخواه نبودن و دوست نداشتن خودمه.. خودمو برای دیگران میگذارم و وقتی نتیجه ای نمیگیرم ناراحت و پریشون میشم.. اما این جزو ذاتم شده.. چند وقتیه به خدا نزدیکتر شدم و بهم آرامش داده اما محیط منو اینطور نمیپذیرد و با محیطم در مبارزه هستم. والدین من هم آدمهایی مثل من هستند و از خود گذشتگی بیش از حد دارند که من باهاش در مبارزه هستم.. سعیم اینه که به خودم بیشتر فکر کنم.. اسم من باعث بروز سایه نشده. میخوام واقعا مثل اسمم باشم.. از اینکه دیگران بفهمند آدمی هستم که در تصمیم گیری دچار مشکل هستم ناراحت میشم... نوع دوم سایه رو هم دارم و به یکباره عصبی میشم و بعد از اون ناراحت.. در رابطه عاطفی خودم دچار مشکل شده ام و برای رفع مشکلات و به نتیجه رسوندن دارم تلاش میکنم... گاهی مستاصل میشم و اینکه دیگران منو تو این شرایط میبینن ناراحتم میکنه.. من امیدوارانه دارم تلاش میکنم که مشکلاتم حل شه. چون هدفم آرامش و عشق در زندگیه. دو سایه ای که گفتم در پدر و مادرم وجود داشته. نوع چهارم سایه رو هم دارم چون آدمهای خائن یا نادرست رو به زندگیم جذب کردم که البته نقاب درست بودن زده بودن اما من دیر متوجه این موضوع میشدم و عمر و احساسم رو تلف این افراد کردم. امروز سر خورده این رفتارها و عملکرد خودم هستم و تلاشم اینه که رابطه عاطفی که در حال حاظر دارم رو نجات بدم و حفظ کنم. رابطه ای که ضربه خورده از عملکرد قبل خودمه... امیدوارم با شناخت سایه هام و خودشناسی به چیزهایی که هدفمه برسم.ممنون میشم از دوستان نظر یا راهکار ارائه بدن
سلام سپاسگزارم که ما را با خودمان اشنا می کنید مطالب عالی و اموزنده هستند.
سلام
من فکر میکنم مقدمه ی خیلی مفیدی بود ولی حدس میزنم بعد از تکمیل درس و تجربه رو به رو شدن با سایه و نیز شناخت بیشتر اون مقدمه رو بهتر در کنیم
در حال حاضر کمی گنگ بود
سلام بر پیام آور امید و صلح و زندگی استاد خوبم.
من بک معلم هستم ویکی از آرزوهام همیشه این بوده که بتونم روی نقاط ضعف خودم کار کنم و رشد کنم تا بتونم برای دانش آموزام بیشتر موثر باشم و شما تو این مسیر برای من مثل معجزه بودید.
سلام، تشکر از کمپین مفید اصل شو ؛ وصل شو ، یک جمله در این مقاله نظر من رو خیلی جلب کرد؛ "سایه مشکلی نیست که باید حل شود یا دشمنی نیست که باید شکست داده شود بلکه زمین حاصلخیزی است که باید کشت شود." خیلی دوست دارم بدونم با سایه ها باید چطور برخورد کنیم چطور کنار بیایم؟ من از اول این کمپین دنبال راه حل برای حلشون بودم اما الان متوجه شدم احتیاج به راه حل ندارم بلکه باید شناختم قوی تر بشه تا بتونم باهاشون کنار بیام آیا این برداشت من صحیح؟ ممنونم