امروز ۰۰۳ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۰۰۹
راهبری زندگی با شهود درونی 479,000 تومان
سفارش می دهم
راهبری زندگی با شهود درونی نویسنده : رابرت‌ الکس جانسون           ترجمه : مرضیه مروتی
پیام

برای افزودن به لیست علاقه مندی ها ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.

راهبری زندگی با شهود درونی
راهبری زندگی با شهود درونی
راهبری زندگی با شهود درونی
راهبری زندگی با شهود درونی
نظر کاربران 5 از 5
اولین زمان ارسال دوشنبه ۰۰۵ آذر ۱۴۰۳
تعداد سفارش
479,000 تومان
می توانید نسخه های دیگر این کتاب را مشاهده کنید
مقدمه کتاب راهبری زندگی با شهود درونی

قلبت از حرکت می‌ایستد.
هضم و درک سخنانش برایت سنگین است.
گاهی ممکن است پیش خودت فکر کنی آدم عاقل و این کارها...
ولی وقتی که خوب عمیق می شوی، متوجه می شوی چقدر از دنیا پرتی!
وقتی سرگذشت رابرت جانسون -شاگرد برجسته پروفسور کارل گوستاو یونگ_را در این کتاب می خوانی با خود می گویی: "چقدر از دنیا پرتی که دائماً هر قدم را با محاسبه بر می داری"
وقتی در زندگی همه چیز برایت حساب و کتاب دارد یعنی
به ترس و محافظه کاری خوش آمد گفته ای
به مرور هر چه سن بالاتر رود؛ نوعی رخوت، سستی و تنبلی با ما همراه می شود که از انگیزه هایمان می کاهد
گویی به مرور فقط دست روی دست گذاشته و به تماشای مرگ تدریجی رویاهایمان می نشینیم.
این کتاب که هم یک راهنمای شخصی و هم یک شرح حال است، به ما می آموزد تا همانند جانسون نشانه های ظریف رویاها، بینش ها و حتی عمیق ترین رنج های خود را دنبال کنیم تا بتوانیم هماهنگ با خود معنوی مان زندگی کنیم و این-گونه نهایت لذت را از زندگی مان ببریم.
در دنیای امروز، اگر کسی در جستجوی ساختن زندگی پرشور و با معنا است، بهتر است فرصت خواندن این کتاب را برای لحظه ای از دست ندهد.

معرفی کتاب راهبری زندگی با شهود درونی

این کتاب سیر تکاملی خودآگاهی را از طریق بازگویی داستان یک زندگی عجیب نشان می‌دهد. رابرت الکس جانسون، همیشه نزدیک به خودآگاه جمعی زندگی کرده است که برایش هم نعمت بوده و هم نفرین. داستان او یک سفر درونی است که رؤیاها و بینشهایی قدرتمند و رویدادهای هم‌زمان آن را هدایت کرده‌اند. دیگران هم در مورد این چیزها قلم‌فرسایی کرده‌اند، اما به‌ندرت اتفاق می‌افتد کسی پیدا شود که تعهدی اخلاقی نسبت به این نیروهای قدرتمند و مرموز داشته باشد. رابرت نمونه‌ای است از اینکه چگونه در دوران پست مدرنیسم با یک نگرش مذهبی زندگی کنیم و این برای من بسیار شگفت‌انگیز است. منظورم از نگرش مذهبی تبعیت از یک راه و روش، به منظور رستگاری یا رهایی یا حتی لزوماً عضویت در یک نهاد مذهبی نیست، بلکه نگرش مذهبی به تهذیب نفس مربوط می‌شود. منظور از تهذیب نفس؛ پذیراشدن حیرت، شکوه و عظمت، با احترام به آن نیروهای اسرارآمیز مقدسی که بیرون از کنترل خودآگاه ما قرار دارند. این نیروها را گاهی تقدیر، سرنوشت یا دست خدا یا به نقل از رابرت جانسون؛ رشته‌های باریک نامیده‌اند.

مشخصات فیزیکی
وزن کتاب
556 گرم
قطع کتاب
رقعی
تعداد صفحات
503 صفحه
شابک
978-600-626888-0
مشخصات فنی
نویسنده
رابرت‌ الکس جانسون
مترجم
مرضیه مروتی
نوبت چاپ
7

نظرات کاربران 173 نظر ارائه شده است
کاربر گرامی تنها نظرات افرادی که دارای پنل کاربری هستند، نمایش داده می شود
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
آرمیتا زره پوش ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به آرمیتا زره پوش

ادامه....
یکی دیگر از زیبایی های این کتاب از نظر من روایت سفر جانسون به هند بود و تفهیم این بینش که، "خوشحالی به شیوه های غیرمنتظره ای اتفاق میوفته و اگر نتوانیم بهشت را در همین جا و همین لحظه بیابیم در جای دیگر هم نخواهیم یافت"
من به عنوان شاگردی که از کتاب رابرت جانسون بسیار یاد گرفتم نقدی که به رابرت جانسون دارم اینه که بنظر من در جایی خود جانسون هم نتوانسته طلای درونی خود را کامل از معلمان خود پس بگیره، همانطور که در مورد مشاورش کانکل میگه که او را بخاطرتورمی که دچارش شده و هنوز هم نسبت بهش شرمساره، مقصر میدونه!! این عدم پذیرش کانکل به عنوان فردی که او هم مانند هر انسان دیگری در مسیر آگاهی خود میتونه کامل نباشه از نظر من غیرمنصفانه است و یا شاید کمالگرایی باعث شده است تا جانسون آن دوره تورم را به عنوان بخشی ناپسند در زندگی خودش ببینه. در صورتی که از نظر من آن دوره تورم و تجربه آن موجب شده تا جانسون در کار مشاوره اش، آگاهتر عمل کنه و نسبت به مراجعینش کاملا بی پروا نباشه و جوانب را در نظر بگیره.
دیگر اینکه جانسون در ابتدای کتاب از تجربه اش از جهان طلایی میگه که این تجربه میتونه برای بسیاری از خوانندگان، آن هم در ابتدای کتاب، مبهم و ناملموس به نظر برسه و اشتیاق خواندن کتابی اینچنینی که بسیار راه گشا و موثر است را کم کنه. با توجه به اینکه جانسون با افراد زیادی در این خصوص ملاقات و گفتگو کرده که تجربه و حس مشابهی داشتند  بنظرم مناسبتر بود از مثالهای بیشتری برای طرح این مسئله ماورایی استفاده میکرد، چون شاید بسیاری از ما حس مشابهی اما با تجربه متفاوتی در خودمون احساس کرده باشیم.
 
با تشکر از معرفی این کتاب تاثیرگذار
برقرار باشید...

آرمیتا زره پوش ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به آرمیتا زره پوش

ادامه....
یکی دیگر از زیبایی های این کتاب از نظر من روایت سفر جانسون به هند بود و تفهیم این بینش که، "خوشحالی به شیوه های غیرمنتظره ای اتفاق میوفته و اگر نتوانیم بهشت را در همین جا و همین لحظه بیابیم در جای دیگر هم نخواهیم یافت"
من به عنوان شاگردی که از کتاب رابرت جانسون بسیار یاد گرفتم نقدی که به رابرت جانسون دارم اینه که بنظر من در جایی خود جانسون هم نتوانسته طلای درونی خود را کامل از معلمان خود پس بگیره، همانطور که در مورد مشاورش کانکل میگه که او را بخاطرتورمی که دچارش شده و هنوز هم نسبت بهش شرمساره، مقصر میدونه!! این عدم پذیرش کانکل به عنوان فردی که او هم مانند هر انسان دیگری در مسیر آگاهی خود میتونه کامل نباشه از نظر من غیرمنصفانه است و یا شاید کمالگرایی باعث شده است تا جانسون آن دوره تورم را به عنوان بخشی ناپسند در زندگی خودش ببینه. در صورتی که از نظر من آن دوره تورم و تجربه آن موجب شده تا جانسون در کار مشاوره اش، آگاهتر عمل کنه و نسبت به مراجعینش کاملا بی پروا نباشه و جوانب را در نظر بگیره.
دیگر اینکه جانسون در ابتدای کتاب از تجربه اش از جهان طلایی میگه که این تجربه میتونه برای بسیاری از خوانندگان، آن هم در ابتدای کتاب، مبهم و ناملموس به نظر برسه و اشتیاق خواندن کتابی اینچنینی که بسیار راه گشا و موثر است را کم کنه. با توجه به اینکه جانسون با افراد زیادی در این خصوص ملاقات و گفتگو کرده که تجربه و حس مشابهی داشتند  بنظرم مناسبتر بود از مثالهای بیشتری برای طرح این مسئله ماورایی استفاده میکرد، چون شاید بسیاری از ما حس مشابهی اما با تجربه متفاوتی در خودمون احساس کرده باشیم.
 
با تشکر از معرفی این کتاب تاثیرگذار
برقرار باشید...

معصومه منشيان ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به معصومه منشيان

زندگينانه رابرت جانسون تحت عنوان راهبري زندگي با شهود دروني ( بالانس آسمان و زمين) بخوبي توانسته خواننده را با چالش هاي ذهني فردي درونگرا با محدوديت جسمي همراه كند، فردي كه نبوغي شهودي براي دريافت نشانه ها و امدادهاي كائناتي تحت عنوان رشته هاي نازك طلايي در همه مراحل رشد شخصيتي و ايجاد تعادل بين ايگو و خويشتن خويش او به چشم ميخورد، اين كتاب با سبكي روان و ساده مفاهيم بعضا پيچيده تحليل گرايانه و اصطلاحات روانشناسانه يونگي را به گوش مخاطب زده و بسط ميدهد بطوريكه هم مخاطب تخصصي روانشناسي و هم مخاطب نرمال كه بدنبال خوانش زندگينانه يك فرد موفق عصر مدرن بوده هم كدام به اندازه ظرف خود ميتوانند از اين داستان لذت برده و برداشت نمايند،
او فرو ريختن در تاريكي و دوباره برخاستنهاي متوالي خودرا با نگاه عميق روانشناسانه همراه با تحليل ها و درس هاي ملموس بطوري بيان كرده كه براحتي ميتوان مشابهاتي در زندگي خود با اين شاگرد ممتاز استاد يونگ و نويسنده قدرتمند امريكايي پيدا كرد و پا به پاي او داستان را پيش برد،
در تمام طول داستان او با كمك رشته هاي نازك طلايي غيب ، الهام از روياها و ابزارهاي ديگر مشغول سبك و سنگين كردن كفه هاي ترازوي تعادل درون و بيرونش( زمين و آسمان) بوده و گاه سقوطهاي بدي را در نتيجه انداختن سنگي بزرگ در يك كفه تجربه ميكند( نظير رفتن به صومعه كه كفه درونگرايي را سنگين و غيرقابل تحمل كرده بود) تا نهايتا تعادل خود را بازيافته و متوجه ميشود هميشه بايد مراقب هردوكفه باشد و هميشه سنگيريزه هاي كوچك براي بازگرداندن تعادل به هر كفه همراه خود حمل كند اين سنگريزه ها از جنس بودن و انجام دادن اند پس ارام ارام كفه هاي ترازوي فرديت و خودآگاهي فرد سنگين و پربار ميشود و دوران درخشش زندگي او آغاز ميگردد.
كتابي انگيزه بخش راهبر براي شروع شجاعانه راه زندگي

آرمیتا زره پوش ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به آرمیتا زره پوش

کتاب راهبری زندگی با شهود درونی رابرت جانسون تاثیر زیادی در درک من از امور و اتفاقهای زندگی ام داشت، کتابیه که مطمئنا با هر بار خواندنش مفاهیم بیشتری در من درونی میشه...
رابرت جانسون در این کتاب این اطمینان رو میده که اگه اشتیاق درونی در مسیر شناخت پتانسیلها و استعدادهای بالقوه مان وجود داشته باشه رشته های نازکی از سوی  خردی برتر ما را به سوی راهبر، پدر/مادر خوانده، معلم، مشاور و... راهنمایی میکنه که فرا از فرآیندهای خطی و منطقی ذهن هستند.
روان آفرینش در حرکت جمعی خود به سوی تکامل، تمام اجزاء و موجوداتش رو طوری در کنار هم قرار میده تا آیینه وجودی همدیگه باشن تا قدمی از پیش در راستای این تکامل و خودآگاهی بردارن.
همه موجودات در مسیر هم آیینه وجود هم هستیم چه بصورت پدرخوانده یا مادر خوانده یا معلم معنوی، چه بصورت دوست و دشمن، چه به شکل عشق و نفرت و بی تفاوتی و چه در وجه طبیعت و سایر موجودات غیر انسانی... جایی طلایمان را حمل میکنند، به نقطه ای آن را پس میدهند و گاهی آن را خودمان باز پس میگیریم تا مسیر آگاهی خود را پیش ببریم...
اما این راهبران و معلمان معنوی هستند که با آگاهی خود، که آن هم نسبی است و نه کامل، دریچه هایی را از وجودمان به رویمان باز کنند، و نور آگاهی خود را به مسیر ما میندازن، چه بسا نقطه کورهایی هم در شناخت و آگاهی آنها نیز وجود دارد.
 جانسون از معلمان مختلفی آموخته تا اینکه به مرور با مفاهیم روانشناسی یونگ و در نهایت خود یونگ آشنا شده و طی این مسیر ادراکات خود و مفاهیم  را به سادگی و زیبایی تعریف و روشن کرده است بخصوص که طی روایت مسیر رشد شخصی خود، ضمن بازگو کردن برداشتهای خام یا بعضا نادرست خود در آن مقطع زندگی، که بواسطه بی تجربگی هر فردی ممکنه به وجود بیاد، به بیان صحیح و روشن مفاهیم و آگاهیها پرداخته که به درک بیشتر آنها کمک میکنه.
با خوندن کتاب اهمیت خواب و رویا و تحلیل آن و تاثیرش بر تحول در زندگی فرد، همینطور از دید روانشناسی یونگ، کاملا مشخص میشه و جانسون با تحلیل قدم به قدم خواب و رویاهایش در کتاب به زیبایی نقش اون رو در رشد و تحول شخصی اش برای خواننده مشخص میکنه، همینطور که حد و مرزی هم برای وابسته صرف نشدن به تحلیل خواب و رویاها در نظر گرفته است.
یکی دیگر از زیبایی های این کتاب از نظر من روایت سفر جانسون به هند بود و تفهیم این بینش که، "خوشحالی به شیوه های غیرمنتظره ای اتفاق میوفته و اگر نتوانیم بهشت را در همین جا و همین لحظه بیابیم در جای دیگر هم نخواهیم یافت"

بهناز برازش ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به بهناز برازش

نقدی کوتاه بر کتاب راهبرد زندگی با شهود درونی
پارت دوم

البته شایان ذکر است که نویسنده در خلال کتاب بارها می گوید که دوران رهبانیت منفعلانه ی قرون وسطا به سر رسیده است و اعتماد به شهود درونی به معنای رها کردن همه چیز نیست، بلکه وظیفه ی اصلی ایگو جمع آوری اطلاعات و به نوعی چشم و گوش بودن برای خداست. ایگو اگرچه بخش ارزشمندی از وجود است، اما در نهایت باید در خدمت و تسلیم سلف، شهود درونی و هوشمندی حاکم بر هستی باشد.
در حقیقت رابرت جانسون تلاش میکند که بگوید، زمان هایی فرا می رسد که باید قدرت اراده و عقل درواندیش را کنار گذاشت و رشته های نازک را دنبال کرد.
همانطور که در صفحه ی 292 این کتاب نیز به آن اشاره شده است، دکتر یونگ می گوید: به هوشمندی درونت گوش کن و آن را جدی بگیر و به آن وفادار بمان و از همه مهمتر با نگرشی مذهبی به آن روی کن.
و نیز در صفحه ی 318 از قول پائول می گوید: من باید کم شود و او افزایش یابد.
در حقیقت در این کتاب به این مسئله پرداخته می شود که: ایگو به تنهایی برای راهبرد زندگی کافی نیست، بلکه برای رسیدن به رستگاری باید به شهود درونی و رشته های نازک اعتماد کرد.
شهود درونی خود را هر طریقی متجلی میسازد، از طریق خواب و رویا، افراد، یک کتاب، یک جمله و... بنابراین باید همیشه گوش به زنگ و شاهد بود.
شاهد بودن یا مقام شهود به معنی دوری جستن از هر گونه پیش داوری ست. تنها در مقام شهود است که درهای نامرئی گشوده می شوند و راه ها آشکار می گردند.
این کتاب یکی از بهترین کتاب هایی ست که می تواند راهگشای کسانی باشد که با احساس ترس، شک و تردید در انتخاب راه زندگی شان دست به گریبان هستند و خواندن آن را می توان به هر شخصی و با هر میزانی از آگاهی توصیه کرد.

#بهناز_برازش

بهناز برازش ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به بهناز برازش

نقدی کوتاه بر کتاب راهبرد زندگی با شهود درونی
پارت اول
کتاب "راهبرد زندگی با شهود درونی" کتابی ست با ترجمه ای روان و بیانی باور پذیر، که خواندن آن را می توان به تمامی کسانی که به دنبال درک معنای عملی از شهود درونی هستند، توصیه کرد.
در ابتدا، کتاب به بیان مطلبی می پردازد که در ترمینولوژی عرفان ایرانی_ اسلامی از آن با واژه ی "رند" یاد می شود، همانطور که شاه نعمت الله ولی می گوید: ای عقل تو زاهدی و ما رند... و حضرت حافظ نیز اینچنین می فرمایند: عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش. تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام.
در حقیقت رند کسی ست که حقیقتی که در پس پرده ی واقعیت است را به خوبی می بیند، همچنین کسی ست که زمین را به آسمان پیوند میزند (که نام کتاب "راهبرد زندگی با شهود درونی، ایجاد تعادل میان بهشت و زمین" نیز برگرفته شده از همین معناست)، رند کسی ست که می تواند تعادل بین بودن و انجام دادن را به بهترین طریق ممکن حفظ کند (تعادلی که در نهایت منجر به ظهور وحدت و کمال می شود و تعادلی که خروج از آن معادل ورود به کفر است).
این کتاب با بیان بسیار ساده ی خود، ذهن را به درک معنای عملی از رندی نزدیک میکند، به طوری که می توان خواندن این کتاب را به تمامی کسانی که علاقه مند به مباحث عرفانی و یا افرادی که به دنبال یافتن راهی برای رستگاری هستند، توصیه کرد.
در ادامه ی مباحث، نویسنده به حضور "رشته هایی نازک" در این دنیا اشاره می کند. این رشته های نازک (که از نظر نویسنده ی کتاب) هوشمندی حاکم بر تمام هستی ست، هدایتگر تمامی انسان ها به سوی موفقیت، خوشبختی حقیقی و کمال است و تنها وظیفه ی انسان این است که همیشه گوش به زنگ پیام الهی باشد که برای روشن کردن مسیر ناهموار زندگی به سوی او می آید. آنچه (در این کتاب و در ادامه ی این مبحث) رابرت جانسون به خواننده پیشنهاد می دهد، مفهوم این شعر از حضرت مولانا را به ذهن نزدیک میکند که می فرمایند: آزمودم عقل دور اندیش را... بعد ازین دیوانه سازم خویش را.
بی شک این گفته ی مولانا معادل با این صحبت از رابرت جانسون است که: ایگو به تنهایی برای راهبرد زندگی کافی نیست، بلکه برای راهبرد زندگی نیاز به راهنمایی یک شعور یا هوش برتر داریم که نویسنده در این کتاب از آن با واژه های "رشته های نازک و شهود درونی" یاد میکند.

سمیه شفیعی ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به سمیه شفیعی

در کتاب راهبری زندگی با شهود درونی, رابرت الکس جانسون روانکاو مشهور یونگی زبان تازه ای یافته که با آن بتواند حقایق عصر خود را بیان کند. این کتاب که به کوشش جری رول پیرامون زندگی رابرت جانسون تنظیم شده است, به شرح تجربیات شهودی وی در مسیر زندگی شخصی و کاری اش می پردازد.
در این کتاب می آموزیم اگر صبور باشیم هر چیز که لازم داشته باشیم به شرط آنکه از آگاهی برای دریافت آن برخوردار باشیم, بر ما ظاهر خواهد شد.
این کتاب در توضیح وتشریح جزییات هر روایت که اغلب تعمدی در انتخاب روایت آن وجود داشته, ذهن را آماده ی پذیرش حقیقتی از جنبه های مختلف جهان هستی و روان انسان می کند که همگی حاصل جهان بینی خاص رابرت جانسن می باشد.
از جمله مهمترین مفاهیمی که او به مخاطبانش ارایه میدهد میتوان به این موارد اشاره کرد؛
1.آشنایی با طلای درون: یعنی مزیتهایی از هر انسان که به طور ناخوداگاه بر دیگران فرافکنی می کند.
2.آشنایی با جهان طلایی که دربطن جهان زمینی همواره حضور دارد.
3.آشنایی با رشته های نامرئی که هدایت زندگی انسان را همواره بر عهده دارد.
4. آشنایی با مفاهیم خواب و رؤیا در زندگی
اینها از جمله مضامینی هستند که در شتاب جهان منطقی غربی کمی نامتعارف می باشند. رابرت جانسن به خاطر ویژگیهای فردی اش از جمله احساساتی بودن و درونگرا بودن قادر می شود با جهان شرق مانوس شده و از آن در جهت توسعه نظام روانشناختی یونگی که در غرب متولد شده بهره بگیرد. او در مسیر زندگی متوجه نقاط ضعف و قوت حکمت شرق و غرب می شود که در این کتاب به خوبی به شرح آن پرداخته است. در مجموع به نظر می رسد این کتاب علاوه بر متخصصان حوزه روانکاوی یونگی به دلیل برخورداری از قالب زندگینامه و شیرینی روایتها و تنوع حوادث می تواند برای تمامی مخاطبانی که به خواندن کتاب و به ویژه حوزه ی معنا علاقمند هستند قابل فهم و بهره برداری باشد. در انتها از بنیاد فرهنگ زندگی به خاطر انتشار این کتاب سپاسگزارم.

نجیبه قصاب نیک قلب جلالی ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به نجیبه قصاب نیک قلب جلالی

در مورد فصل آخر کتاب هم که به شدت در شوکی عمیق فرو رفتم. ازینکه با همچون داستانی از سرهای جابجا شده مواجه شدم و در نهایت یک فضای غم انگیزی رو برام به وجود آورد تصور من از به انتهارسیدن داستان الکس رو وارونه کرد. واقعا فکر میکردم با یک رویایی از رابرت به پایان کتاب برسم و خودم به علت همزادپنداری فراوان با شخصیت الکی دوست داشتم که در رویا بمونم. ولی خب نویسنده یعنی رابرت قطعا باید نتیجه‌گیری از داستان زندگی میداشت. به نظرم این کتاب رو باید بارها خوند و به معنای عمیق رویاها و کاربرد آن‌ها در زندگی دست پیدا کرد.و همچنین رشته هایی باریکی که هر کدام از ما ممکنه در هرلحظه از زندگی بهش بربخوریم و به راحتی ازشون عبور کنیم. ولی کافیه یک نگاه عمیق‌تری به افرادی که در زندگی برخورد میکنیم و یا اینکه رویایی که میبینیم تامل کنیم و بتونیم مسیرهایی رو انتخاب کنیم که شاید بتونن مشکل‌گشای مشکلات زندگی ما باشن.در واقع من بارها به این شعر حضرت سعدی رسیدم که:« بسیار سفر باید تا پخته شود خامی/صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی».جدای سفر به شهر و کشور و مکان‌های خاص، سفر به درون آدمی وجستجوی حقیقت و ارتباط ما با جهان‌طلایی و رویایی میتونه حقایق زیادی رو برامون مشخص کنه. نکته دیگه ای که باز خودم در خوندن این کتاب بوده این بوده که در تمام داستانهای رابرت تصویرسازی عجیبی میکردم و صحنه‌ها رو کاملا داشتم جلوی چشمم حس میکردم. قطعا چیزی که تا اینجا نوشتم کامل نیست. ولی حسی که از خوندن کتاب در اون لحظه بهم داده میشد و حتی الان که دارم مینویسم در موردش لرزه بر اندامم میندازه.به هرحال هنوز جا داره در موردش صحبت کرد و نوشت و اون حال خوب از نظر من رو توصیف کرد. و این که افرادی هستند مثل آقای دکتر سهیل رضایی همین حس و حال رو آدم در موقع خوندن کتاب میگیره ازشون باعث خوشحالی هست. و اینک میشه چه اینجا در سایت و حتی در اینستا این نقطه نظرات و سفر دورن همراه شد باهاشون خیلی برام شعف برانگیز هست. به امید روزی که این توضیح که نمیشه گفت نقد،بیشتر حس و حال خودم با این کتاب مورد پسنر دوستان قرار بگیره و بتونم از نزدیک راجع به الکس و رویاهاش و رشته های . نازک و جهان طلایی صحبت کنم.بدرود.

نجیبه قصاب نیک قلب جلالی ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به نجیبه قصاب نیک قلب جلالی

و این کتاب برام بسیار قابل درک بود، میزان همزادپنداری که با خط به خط کتاب میکردم جالب بود. جاهایی فکر میکردم که خودم جای الکس هستم. حس رویاگونه و افرادی که چه مثبت و چه منفی که البته نمیشه واژه منفی رو روشون گذاشت به شدت من رو با الکس همراهم میکرد. و گذر از مشکلات و پستی بلندی های زندگی، هرکدام من رو تشویق به ادامه همراهی با کتاب میکرد. من با خوندن این کتاب متوجه شدم که خوابها و رویاییهایی که میبینم میتونه به شدت در زندگی بهم کمک کنه واینکه تا قبل ازاین زمان واقعا خوابها و رویاهام رو اگر برای شخصی میهواستم بگم، ممکن بود که بخنده برام و یا حتی مورد تمسخر قرار بگیرم. ولی به این نتیجه رسیدم که این رویاها میتونه بهم کمک کنه. هرچند که تا اینجا خیلی کمک گرفتم از رویاهام. ولی خیلی بیشتر ازین هم میشه.تمام فصلهای کتاب شدت تاثیرگذار بوده ولی قسمت رویاها رو خیلی دوست داشتم در ابتدا بعد که به قسمت هند عزیز من رسیدم واقعا هرلحظه که صفحه رو جلوتر میرفتم میخواستم ببینم باز چه مساله‌ای از زندگی رابرت داره حل میشه و به کجا داره. و اینکه با چه افراد زیادی در هند آشنا شد. جالب اینه که همیشه علاقه دارم به هند سفر کنم و فکر میکنم چیزهای زیبایی در . اونجا منتظر هستند که من ببینمشون.با خوندن این فصل خیلی مشتاق‌تر شدم که حتما سفری به هند ه شرط حیات داشته باشم. و چقدر اون دوران که با مردم متفاوتی در اونجا زندگی کرده جالب بوده. تواین قسمت که کم‌کم به نشانه‌هایی از مرگ خودش و اینکه زمان زندگی در این دنیا داره به پایان میرسه و قراره وارد دنیای دیگری بشه قسمت هیجان‌انگیزی بوده برای من. و نکته مهمی که در انتهای این فصل یادآور میشه، رابرت میگه:«به هند رفته بودم که روحانی بشم ، اما انسان شدم» خیلی جالبه.چیزی خیلی از ماها شایدفکر میکنیم به رفتن به دنیای غرب بهش دست پیدا میکنیم، رابرت از زندگی کاملا غربی اومده داره بهمون میگه شاید بهشت واقعی همینجاست. فلسفه شرق و نگاه ببه اون زندگی. نگاه کاملا عمیق اون به زندگی شرقی و اینکه خیلی خالصانه انسان بودن رو به نمایش میگذاره، من در فکری عمیق فرو میبره.

نجیبه قصاب نیک قلب جلالی ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به نجیبه قصاب نیک قلب جلالی

درود
کتاب راهبری زندگی با شهود درونی به نظرم کتاب بسیار جالبی بود. البته باید بگم که به الشخصه به این نوع کتابها علاقه‌ی زیادی دارم. و اما خود کتاب، رشته نازک طلایی چیزی هست که به شدت بهش معتقدم و خیلی عالی نشون داده شده دراین کتاب. وقتی که شروع به خواندن کتاب کردم خیلی هیجان زده بودم به حدی که به هرکسی میرسیدم تبلیغ کتاب رو میکردم. محتوای کتاب و سفر درونی و بیرونی رابرت الکس جانسون به شدت به روم تاثیر گداشت.

فرم ارسال دیدگاه لطفا برای ثبت نظر ابتدا وارد سایت شوید
ارسال دیدگاه
شنبه تا چهارشنبه از ساعت 13 تا 18 مشاوره برای انتخاب محصول
پاسخگویی به سوالات آموزشی 021-88738180