امروز ۰۰۲ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۰۳:۰۰۹
راهبری زندگی با شهود درونی 479,000 تومان
سفارش می دهم
راهبری زندگی با شهود درونی نویسنده : رابرت‌ الکس جانسون           ترجمه : مرضیه مروتی
پیام

برای افزودن به لیست علاقه مندی ها ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.

راهبری زندگی با شهود درونی
راهبری زندگی با شهود درونی
راهبری زندگی با شهود درونی
راهبری زندگی با شهود درونی
نظر کاربران 5 از 5
اولین زمان ارسال شنبه ۰۰۳ آذر ۱۴۰۳
تعداد سفارش
479,000 تومان
می توانید نسخه های دیگر این کتاب را مشاهده کنید
مقدمه کتاب راهبری زندگی با شهود درونی

قلبت از حرکت می‌ایستد.
هضم و درک سخنانش برایت سنگین است.
گاهی ممکن است پیش خودت فکر کنی آدم عاقل و این کارها...
ولی وقتی که خوب عمیق می شوی، متوجه می شوی چقدر از دنیا پرتی!
وقتی سرگذشت رابرت جانسون -شاگرد برجسته پروفسور کارل گوستاو یونگ_را در این کتاب می خوانی با خود می گویی: "چقدر از دنیا پرتی که دائماً هر قدم را با محاسبه بر می داری"
وقتی در زندگی همه چیز برایت حساب و کتاب دارد یعنی
به ترس و محافظه کاری خوش آمد گفته ای
به مرور هر چه سن بالاتر رود؛ نوعی رخوت، سستی و تنبلی با ما همراه می شود که از انگیزه هایمان می کاهد
گویی به مرور فقط دست روی دست گذاشته و به تماشای مرگ تدریجی رویاهایمان می نشینیم.
این کتاب که هم یک راهنمای شخصی و هم یک شرح حال است، به ما می آموزد تا همانند جانسون نشانه های ظریف رویاها، بینش ها و حتی عمیق ترین رنج های خود را دنبال کنیم تا بتوانیم هماهنگ با خود معنوی مان زندگی کنیم و این-گونه نهایت لذت را از زندگی مان ببریم.
در دنیای امروز، اگر کسی در جستجوی ساختن زندگی پرشور و با معنا است، بهتر است فرصت خواندن این کتاب را برای لحظه ای از دست ندهد.

معرفی کتاب راهبری زندگی با شهود درونی

این کتاب سیر تکاملی خودآگاهی را از طریق بازگویی داستان یک زندگی عجیب نشان می‌دهد. رابرت الکس جانسون، همیشه نزدیک به خودآگاه جمعی زندگی کرده است که برایش هم نعمت بوده و هم نفرین. داستان او یک سفر درونی است که رؤیاها و بینشهایی قدرتمند و رویدادهای هم‌زمان آن را هدایت کرده‌اند. دیگران هم در مورد این چیزها قلم‌فرسایی کرده‌اند، اما به‌ندرت اتفاق می‌افتد کسی پیدا شود که تعهدی اخلاقی نسبت به این نیروهای قدرتمند و مرموز داشته باشد. رابرت نمونه‌ای است از اینکه چگونه در دوران پست مدرنیسم با یک نگرش مذهبی زندگی کنیم و این برای من بسیار شگفت‌انگیز است. منظورم از نگرش مذهبی تبعیت از یک راه و روش، به منظور رستگاری یا رهایی یا حتی لزوماً عضویت در یک نهاد مذهبی نیست، بلکه نگرش مذهبی به تهذیب نفس مربوط می‌شود. منظور از تهذیب نفس؛ پذیراشدن حیرت، شکوه و عظمت، با احترام به آن نیروهای اسرارآمیز مقدسی که بیرون از کنترل خودآگاه ما قرار دارند. این نیروها را گاهی تقدیر، سرنوشت یا دست خدا یا به نقل از رابرت جانسون؛ رشته‌های باریک نامیده‌اند.

مشخصات فیزیکی
وزن کتاب
556 گرم
قطع کتاب
رقعی
تعداد صفحات
503 صفحه
شابک
978-600-626888-0
مشخصات فنی
نویسنده
رابرت‌ الکس جانسون
مترجم
مرضیه مروتی
نوبت چاپ
7

نظرات کاربران 173 نظر ارائه شده است
کاربر گرامی تنها نظرات افرادی که دارای پنل کاربری هستند، نمایش داده می شود
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
سیده طیبه حسینی ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به سیده طیبه حسینی

کتاب راهبری زندگی با شهود درونی متفاوت از همه ی زندگینامه هایی که تا به حال خوانده اید زندگینامه ای جادویی ست. در طول کتاب همسفر شخصی خواهید شد که درون شما را متحول خواهد کرد. از زیبایی بیان که بگذریم، عمق وقایع به تصویر کشیده شده، شما را به اعماق وجود خودتان نزدیکتر میکند. گو آنکه گره هایی از روان و روح شما باز میشود که بر اساس زندگی مادی این روزها و نادیده گرفتن معنویت ایجاد شده است. این کتاب به شما کمک میکند از طریق دیدن راه زندگی رابرت الکس جانسون، راه زندگی خود را بیابید و نه تقلید کنید که به شهامت جستجو برای یافتن برسید. کتاب خواننده را به سمت تقلید از صاحب این سبک زندگی سوق نمیدهد بلکه چراغی گسترده به درون شما می اندازد تا خود سبک خود را در این روشنایی بپرورانید.نیز به خواننده کمک میکند که صدای درون خود را که با جهتگیری های عقل سالها به خاموشی کشانده است را دوباره بیدار کرده و سبکبال از آن کمک بگیرد و دوباره گوشی شنوا برای شنیدنش داشته باشد. این کتاب دریچه ای ست به دنیای درون که شما را با عجایب وجود خودتان آشنا میکند و پیوندی ست میان دنیای درون و دنیای برون.
زیباترین قسمت از مسیر راه این زندگی نامه، آشنا کردن خواننده با سبکی از زندگی شرقی است که کمتر کسی به تحلیل آن-آن هم به این ظرافت- برخاسته.
این کتاب درون خواننده چنان تحولی ایجاد میکند که بی شک پس از اتمام آن تولدی دیگر را تجربه خواهد کرد.

سارا جمشیدی ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به سارا جمشیدی

#بنیاد_فرهنگ_زندگی
#نقد_کتاب_راهبری_زندگی_با_شهود_درونی
#سارا_جمشیدی_دیماه97
کتاب راهبری زندگی با شهود درونی به زندگی نامه ی چهره شناخته شده ی حوزه روانکاوی یونگی؛ رابرت الکس جانسن میپردازد.
این کتاب در عین سادگی روایت، کتابی چندلایه و عمیق است. در بدیهی ترین لایه ی این کتاب، شرح حال این روانکاو آمریکایی آمده است که در سال 1921 به طور ناخواسته در خانواده ای از هم گسسته به دنیا آمده است. وی در یازده سالگی در یک تصادف که در میانه ی راه محل زندگی پدر و محل زندگی مادرش، رخ میدهد، یک پای خود را از دست میدهد. سایر حوادث زندگی او در چندین فصل از جمله؛ مرگ پدر، مرگ مادر، شغلهایی که او انتخاب میکند، علاقه مندی اش به موسیقی، آشنایی ش با کریشنامورتی، جلسات درمانی اش با دکتر کانکل، دوستی با آرت، میشل، شانکار و ...، ملاقات با یونگ، سفر به اروپا، ملاقات با بودا در خواب، سفر به هند و مهمترین بخش زندگی او که منجر به شهرتش میشود یعنی ورود به عرصه روانکاوی و رواندرمانگری، تشریح شده است.
باید یادآور شد که این کتاب روایتی سطحی از زندگی نامه صرفا یک روانکاو نیست. در این کتاب علاوه بر ویژگیهای منحصر به فرد رابرت جانسن در حوزه رواندرمانی، جهان بینی خاص او مبنی بر نگاه نمادین و استعاری در مورد تمام حوادث و وقایع زندگی اش، همچنین تعابیر حیرت انگیز او از خوابها و رویاهایش در کشف مسیر زندگی اش، از همه مهمتر کشف دنیایی طلایی(خلسه)(بهشت غیرقابل وصف) و رشته های نورانیِ ظریفی که خودش را تسلیم هدایت آنها کرده بود، قابل توجه است. به نظرم یکی از زیباترین تعابیر نمادین او در معنا دار کردن رنجهایش تعبیر او در مورد از دست دادن تنها یک پای خود می باشد. او که در طی حادثه تصادفش خونریزی شدید داشته است، در همان کودکی برای اولین بار در یک تجربه نزدیک به مرگ, جهان طلایی را تجربه میکند و مفتون و سرمست لذتش میشود. بعدها که از این حادثه عبور میکند و نسبت به این رنج از دست دادن پای خود، خودآگاهی مییابد؛ به طور تمثیلی نماد یک پا بر روی زمین و یک پا در جهان طلایی(درون) تعبیر می کند. و اینکه هر دو پا را از دست نداده تعبیر به زمینگیر نشدن(در جهان زمینی نماندن) میکند. لازم به ذکر است که فرضیه اساسی که نظام فکری رابرت الکس جانسن، بر آن بنا شده است، تعادل میان جهان طلایی و جهان زمینی است.

ساراجمشیدی ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به سارا جمشیدی

ادامه...
همچنین این کتاب یک لایه مضامین روان شناسی و روان تحلیلی را نه به طور مستقیم آنچنان که در سایرکتابهای خود تحلیلی و کاربردی دیده میشود، بلکه در قالب تجربیات فردیِ زندگی رابرت جانسن در جریان هر فصل و و هر روایت به طور نامحسوس یرای مخاطب آشکار میکند که عمیقاً تاثیرگذار میباشند.
در این کتاب یک لایه عمقی دیگر وجود دارد، آنکه ضمن روایتها بستری فراهم میشود تا در آن خواننده همسفر سفر معنوی رابرت جانسن شود، همذات پنداری کند و سرانجام به ملاقات طلای درون خویش برسد. به گمانم نمیشود این کتاب را شبیه سایر کتابهای دیگر خواند. آنچنانکه در پایانش منتظر یک پاسخ قطعی و یک نتیجه نهایی باقی ماند. در این کتاب آنچه باید بشود در مسیر خوانش, میشود. و هرکس آنچه نیاز دارد به شکل فیض و برکت به او اعطا میشود.
در سفر معنوی که با خواندن این کتاب پیمودم، رابرت جانسون را بیش از آنکه یک روانکاو حاذق بدانم، یک عارف روشن بین و یک پیشوای معنوی دیدم کسی که زائر خویشتن حقیقی اش میشود و با خویش، ملاقات میکند.
او که به عظمت واژه ها و فقدان برخی واژه ها در جهان معاصر و جامعه ی غربی دست یافته است؛ واژه ی "من" را که بلاتکلیف میان شرق و غرب مانده بود، و بعضاً تعریف متضادی از هم داشتند، و موجب بدفهمی هایی نیز میشد, به یک فهم مشترک رساند. همچنین در روایت زندگی ش تاحدی توانست عصاره ی تعالیم شرقی(هند) را متناسب با حوزه ی روانکاوی یونگ همراه با واژگانی متناسب با جهان مدرن و پست مدرن ارائه نماید.
رابرت جانسن در جایی از کتاب در تعریف خلسه و جهان طلایی که جز کلیدواژه های اصلی کتاب است, به گریختن لحظه به لحظه از منیت اشاره میکند.
با استفاده از همین مضمون در یک تعبیر کلی میتوان گفت این کتاب در مورد گریختن لحظه به لحظه از منیت است. منیت غربی. منیتی که ما را محدود، شخصی و بسیار کوچک میکند و نهایتا پیوستن به تمامیت و یکپارچگی است. پیوستن به من شرقی, آتمن و زیستن در جهانی نورانی است.
و در پایان لایه ی تماما مستتر در کتاب که به گمانم اساسی ترین بنیان تفکر جانسن را تشکیل میدهد، انتهای جهان حجاب و ظلمت و شروع دوباره ی جهان طلایی است.

ساراجمشیدی ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به سارا جمشیدی

ادامه...
همچنین این کتاب یک لایه مضامین روان شناسی و روان تحلیلی را نه به طور مستقیم آنچنان که در سایرکتابهای خود تحلیلی و کاربردی دیده میشود، بلکه در قالب تجربیات فردیِ زندگی رابرت جانسن در جریان هر فصل و و هر روایت به طور نامحسوس یرای مخاطب آشکار میکند که عمیقاً تاثیرگذار میباشند.
در این کتاب یک لایه عمقی دیگر وجود دارد، آنکه ضمن روایتها بستری فراهم میشود تا در آن خواننده همسفر سفر معنوی رابرت جانسن شود، همذات پنداری کند و سرانجام به ملاقات طلای درون خویش برسد. به گمانم نمیشود این کتاب را شبیه سایر کتابهای دیگر خواند. آنچنانکه در پایانش منتظر یک پاسخ قطعی و یک نتیجه نهایی باقی ماند. در این کتاب آنچه باید بشود در مسیر خوانش, میشود. و هرکس آنچه نیاز دارد به شکل فیض و برکت به او اعطا میشود.
در سفر معنوی که با خواندن این کتاب پیمودم، رابرت جانسون را بیش از آنکه یک روانکاو حاذق بدانم، یک عارف روشن بین و یک پیشوای معنوی دیدم کسی که زائر خویشتن حقیقی اش میشود و با خویش، ملاقات میکند.
او که به عظمت واژه ها و فقدان برخی واژه ها در جهان معاصر و جامعه ی غربی دست یافته است؛ واژه ی "من" را که بلاتکلیف میان شرق و غرب مانده بود، و بعضاً تعریف متضادی از هم داشتند، و موجب بدفهمی هایی نیز میشد, به یک فهم مشترک رساند. همچنین در روایت زندگی ش تاحدی توانست عصاره ی تعالیم شرقی(هند) را متناسب با حوزه ی روانکاوی یونگ همراه با واژگانی متناسب با جهان مدرن و پست مدرن ارائه نماید.
رابرت جانسن در جایی از کتاب در تعریف خلسه و جهان طلایی که جز کلیدواژه های اصلی کتاب است, به گریختن لحظه به لحظه از منیت اشاره میکند.
با استفاده از همین مضمون در یک تعبیر کلی میتوان گفت این کتاب در مورد گریختن لحظه به لحظه از منیت است. منیت غربی. منیتی که ما را محدود، شخصی و بسیار کوچک میکند و نهایتا پیوستن به تمامیت و یکپارچگی است. پیوستن به من شرقی, آتمن و زیستن در جهانی نورانی است.
و در پایان لایه ی تماما مستتر در کتاب که به گمانم اساسی ترین بنیان تفکر جانسن را تشکیل میدهد، انتهای جهان حجاب و ظلمت و شروع دوباره ی جهان طلایی است.

ساراجمشیدی ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به سارا جمشیدی

ادامه .پارت سوم....
و من بیش از این قادر به گفتن عظمت این کتاب نیستم. قصدم فرافکنی و بزرگنمایی در معرفی کتاب نیست. اما گفتنی است که من نیز طی فرآیند خوانش کتاب گویی طلایم را به رابرت جانسن دادم و بی شک در طی سفر معنوی م با او, در همان بدو ورودش به هند, در هتل همان لحظه ی رویت دوباره ی جهان طلایی ش, من نیز درخشش طلای درونم را باز پس گرفتم.
در نهایت خواندن این کتاب را به چند دسته حتما توصیه می کنم البته به شرط اینکه شهامت و شجاعت آغاز خودشناسی را داشته باشند.: کسانی که در خاموشی و تاریکی روزمرگی احساس گمگشتگی دارند، کسانی که در روزهای انزوا و افسردگی به سر می برند،کسانی که رنجهای بزرگی در زندگی داشته اند و نتوانسته اند برای رنجهایشان معنایی بسازند، کسانی که خوابهای تکرار شونده یا خوابهای عجیب و غریب دارند و از تعبیر آن درمانده اند،کسانی که شیفته و دلداده ی قدیسی، استادی، عشق رمانتیکی، وسیله ای، حتی آیین و مرامی شده اند،کسانی که تجربه های معنوی داشته اند و تا کنون نتوانسته اند از آن با کسی سخن بگویند و کسانی که عمیقا نیاز به احساس تعلق به جایی کسی چیزی دارند و هنوز بی پاسخ مانده اند.
در پایان از ناشر محترم این کتاب در ایران, آقای سهیل رضایی به خاطر چاپ, معرفی و ترغیب برای خواندن این کتاب ارزشمند و شناساندن این انسان بزرگ در این عصر آشفته, نهایت قدردانی و سپاسگزاری را دارم. و البته صد حیف زمانی کتاب را خواندم که رابرت الکس جانسون بزرگ از این جهان رفته است و روح بزرگش در جهان طلایی اش, یکپارچه, شاد و مسرور است.

Rozi ارسال در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به Rozi

كتاب راهبرى زندگى با شهود درونى رابرت جانسون كتابيست كه به نظر من داراى سطوح متفاوتى ميباشد.از يك زندگينامه پر تلاطم اغاز ميشودو لايه اى از سير تكاملى خوداگاهى يك فرد نمايان شده و در كنارش واژه ها ومسايل عميق روانشناسى مطرح شده است،وهر شخصى نسبت به سطح اگاهى خودش جامى مينوشد.و وجوه متفاوتى از زندگيش تحت تاثير قرار ميگيرد خصوصا در رسيدن به اينكه مركز ثقل يا تعادلى بين دو دنيا وجود دارد نه اينكه امن ترين مكان بلكه مكان مقدس و جايگاه سرمست كننده اى است بواسطه نشستن در تناقضات و كار كردن از طريق راه انهاكه مستلزم تلاش است.
او بشيوايى مفاهيم كفر وتعادل بين بودن وانجام دادن و...،و داستانهاى مرد يك به دو،جام به چه كسى خدمت ميكندو...بيان ميكند.
در فصل اخر رسيدن به ايمان حقيقى احساس ميشود انجا كه در رويا با اطمينان كامل گويى صداى خدا را شنيده باشد،ايستاد تا كوه ذوب شود.
مطالب جالب از نظر من علاوه بر حس ازادى از اظطراب و اموختن قربانى كردن بخش نزيسته و هنر بيرون كشيدن انرژى از يك سطح و رسيدن به اين ارمان كه در وضعيت تعادل از بين بروم ،ملاقاتهاى شيرين البرت بود ازملاقات با يونگ و ديگران گرفته تا لحظه دوباره ديدن دنياى طلايى از پنجره هتل در هند.
با خواندن اين كتاب لحظاتى به اعماق وجودم سفر كردم و با شنيدن بعضى تجربيات خودم از زبان نويسنده منقلب شدم.

مريم خداكرمى ارسال در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به مريم خداكرمى

با سلام و وقت بخير
در مورد كتاب راهبرى زندگى با شهود درونى
۱: این کتاب درباره چه موضوعی است؟

كتاب جالبى بود.
موضوع اين كتاب داستان گسترش خودآگاهى در درون يك فرد هست نه صرفا يك زندگى نامه.از آنجا كه به گفته خود كتاب وظيفه ما در زندگى رفتن از كمال ناخودآگاه به نقص ناخودآگاه و سپس كمال خودآگاه است.
۲: کدام مبحث از این کتاب برای شما جالب بود؟ ي در زندگي همه چيز برایت حساب و كتاب دارد يعنی
به ترس و محافظه كاری خوش آمد گفته ای
به مرور هر چه سن بالاتر رود؛ نوعی رخوت، سستی و تنبلی با ما همراه می شود که از انگیزه هایمان می کاهد
گويي به مرور فقط دست روی دست گذاشته و به تماشای مرگ تدریجی رویاهایمان می نشینیم.
۳: این کتاب بر چه وجوهی از زندگی خوانندگان آن چه تاثیر/تاثیراتی می‌تواند بگذارد؟
اين دو سوال رو با هم جواب ميدم.البته تجربه ها،مطالعات،خودكاوى ها و خودسازى و نگرش هر فرد تجربه متفاوتى از خواندن كتاب به هر شخص ميده.
اين كتاب براى من مثل يك رمز گشا براى كتاب زندگى نزيسته ات را زندگى كن بود.با خواندن متونش بيشتر تونستم با كاستور و پالوكس و هادس ارتباط برقرار كنم و درك بهترى از اون كتاب رو مى داد.
مثل اينكه توضيحى بر مفاهيم آن كتاب است.سفر درونى،رويا،زبان استعارى دنيا،جمع اضداد زندگى .زندگى درلحظه.شهود.راهنما.فرافكنى.وجود حامى مقدس و ...

اينكه بخاطر شخصيت معتقد به مذهب جانسون ايشان با يونگ ملاقات مى كنند كه روانشناسى خدامحور بود،و ملاقات با اساتيد هندى و سفر به هند با قدمت طولانى در فرهنگ و مذهب و كشور هفتاد و دوملت. خيلى از جوانان آمريكايى براى دريافت يك سرى رهنمودها و آموزش ها به اونجا رفتن.از جمله استيو جابز و زاكر برگ .
هيچ چيز در زندگى تصادفى نيست.
درك استعاره ها ،ارتباط دو قطب زندگى اش يعنى پدر و مادرش كه اين شكاف مكانى خطرناك بود و تجربه تصادف در مسير بين پدر و مادرش و قطع پا.اسم كتاب متعادل كردن زمين و آسمان و روند زندگى ايشان.
تجربه نزديك به مرگ و تحول ديدگاه و رها شدن از ترس از مرگ بدن و زندگى پر از فراففز و نشيب در پى حقيقت.
درك هوشمندى جارى در جهان (رشته هاى نازك) و انتخاب هاى ايشان.
هنر پذيرش اتفاقات و زندگى در لحظه و مشاهده گرى.
براى من دو درك دو موضوع خيلى جالب بود.
كل كتاب جالب بود.ولى تعاريف
تعادل بين بودن و انجام دادن و افراط و تفريط موجب كفر ميشه.كه معنى كفر در عربى به معنى پوشاندن(شايد پوشاندن حق) ميشه.
و مفهوم دلتنگى و افسردگى جالب بود.
نظر متفاوت من با ايشان در اين هست كه در هر لحظه يك كار درست و فقط يك كار درست براى انجام دادن هست.
كارهاى درست زيادى مى تونه وجود داشته باشه.كه ما يكى رو انتخاب مى كنيم و احتمالا اون مى تونه بهترين كار باشه.
البته من چون زياد با شهود حركت نكردم شايد بعدها به تجربه ايشون برسم.
از همه كسانى كه در راه رشد پيشرفت خودشان و بقيه تلاش مى كنند،قلبا سپاسگزارم.

زهرا دادبین ارسال در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به زهرا دادبین

نقد کتاب
ارمغان همزاد پنداری با رابرت برای من تا حدود سن فعلی خودم احساس آرامش و شادی و تمایل بیشتر به پذیرش یگانگی خودم و تفاوت هایم در بعضی حوزه ها با نرم های نانوشته اجتماعی.
مفاهیم رشته های نازک، تعادل زمینی و آسمانی، مفهوم انتخاب شدن برای رسالت ، فرافکنی طلای درون و پس گرفتن آن برای من جالب و آموزنده بود اگرچه گویی به گونه ای مبهم از قبل می شناختمشان و تجربه شان کرده ام. رشته های نازک را در بسیاری از مراحل زندگیم دنبال کرده ام و اندیشیدم که برای همسری، مادری و درمانگری انتخاب شدم زیرا از هر ۳ اجتناب بسیار داشتم ولی هر کدام را در جایی و به لطفی انتخاب کردم.مثلا برای کار متفاوتی به مرکز مشاوره رفتم و بهم گفتن امروز ۴ تا مراجع داری و این برنامه ریزی هوشمندانه دوستی دانشمند برای هل دادن به درون استخری بودکه از مسیولیت ان به شدت واهمه داشتم. مفهوم بهشت در اینحا و اکنون برایم زیبا بود .بازگشت مسیح و تعبیر رابرت از ان به خودآگاهی دوباره برای من که علی رغم تعلق خاطر به مهدی موعود آن را عقده مادر ملی_ مذهبی می دانم که برای عوام سلب مسیولیتی ظاهرا انتخابی است.اگرچه آدمی برون گرا و اجتماعی هستم ولی گاهی از اینکه از لحاظ مذهبی و سیاسی در هیچ دسته بندی قرار نمی گیرم آزرده خاطر شده ام.نظر کریشنا مورتی در زمینه رابطه مرید و مراد چیزی بود که سال ها پیش ذهن مرا مشغول کرده بود و می دانم که توانایی اعتماد کامل به هیچ استادی را نخواهم داشت. انچه رابرت در مورد باور کریشنا مورتی گفت نیز برای خوشایند بود زیرا سال ها پیش در تلاش برای درک نوشته هایش به نامفهوم و غیر کاربردی بودن مفاهیم ظاهرا شفافش رسیده بودم. و اینکه نظرات شخصی تو را که نمی توانستی محکم بیان کنی در کتابی ارزشمند بخوانی تایید دلچسبی بود. مفهوم نشستن در کنار ایتخوان های والدین بسیار برایم قابل تامل است گرچه هنوز خیلی کاربردی نشده است.توجه و تاکید این کتاب به رابطه مذهب و سلامت روان و تاکید بر مسیر شخصی برایم عمیقا ارام بخش و نشاط آفرین بود. یه جمله فوق العاده برای من به عنوان یک مادر:
اگر شما در پاسخ به پرتاب سنگ از طرف فرزندتان وقتی که شجاعتش را از دست داده، سنگ پرتاب نکنید او شجاعتش را باز می یابد. تجربه کار با درمانگرانش برایم آموزنده بود و نکاتش در مورد خواب و رویا اطلاعاتم را دراین حوزه افزایش داد. من خواب های قابل تعبیر زیادی می بینم و در بسیاری از موارد برایم کمک کننده بوده ولی گاهی واقعا گیج کننده اند.
یه برداشت شخصی بدون شواهد هم دارم
به هم ریختگی هلن از جانب رابرت بود زیرا بودن در کنار مردی این همه حامی و با محبت ولی انقدر درون گرا و منزوی برای یک زن به نظر من می تونه وحشتناک باشه???

زهرا دادبین ارسال در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به زهرا دادبین

نقد کتاب
ارمغان همزاد پنداری با رابرت برای من تا حدود سن فعلی خودم احساس آرامش و شادی و تمایل بیشتر به پذیرش یگانگی خودم و تفاوت هایم در بعضی حوزه ها با نرم های نانوشته اجتماعی.
مفاهیم رشته های نازک، تعادل زمینی و آسمانی، مفهوم انتخاب شدن برای رسالت ، فرافکنی طلای درون و پس گرفتن آن برای من جالب و آموزنده بود اگرچه گویی به گونه ای مبهم از قبل می شناختمشان و تجربه شان کرده ام. رشته های نازک را در بسیاری از مراحل زندگیم دنبال کرده ام و اندیشیدم که برای همسری، مادری و درمانگری انتخاب شدم زیرا از هر ۳ اجتناب بسیار داشتم ولی هر کدام را در جایی و به لطفی انتخاب کردم.مثلا برای کار متفاوتی به مرکز مشاوره رفتم و بهم گفتن امروز ۴ تا مراجع داری و این برنامه ریزی هوشمندانه دوستی دانشمند برای هل دادن به درون استخری بودکه از مسیولیت ان به شدت واهمه داشتم. مفهوم بهشت در اینحا و اکنون برایم زیبا بود .بازگشت مسیح و تعبیر رابرت از ان به خودآگاهی دوباره برای من که علی رغم تعلق خاطر به مهدی موعود آن را عقده مادر ملی_ مذهبی می دانم که برای عوام سلب مسیولیتی ظاهرا انتخابی است.اگرچه آدمی برون گرا و اجتماعی هستم ولی گاهی از اینکه از لحاظ مذهبی و سیاسی در هیچ دسته بندی قرار نمی گیرم آزرده خاطر شده ام.نظر کریشنا مورتی در زمینه رابطه مرید و مراد چیزی بود که سال ها پیش ذهن مرا مشغول کرده بود و می دانم که توانایی اعتماد کامل به هیچ استادی را نخواهم داشت. انچه رابرت در مورد باور کریشنا مورتی گفت نیز برای خوشایند بود زیرا سال ها پیش در تلاش برای درک نوشته هایش به نامفهوم و غیر کاربردی بودن مفاهیم ظاهرا شفافش رسیده بودم. و اینکه نظرات شخصی تو را که نمی توانستی محکم بیان کنی در کتابی ارزشمند بخوانی تایید دلچسبی بود. مفهوم نشستن در کنار ایتخوان های والدین بسیار برایم قابل تامل است گرچه هنوز خیلی کاربردی نشده است.توجه و تاکید این کتاب به رابطه مذهب و سلامت روان و تاکید بر مسیر شخصی برایم عمیقا ارام بخش و نشاط آفرین بود. یه جمله فوق العاده برای من به عنوان یک مادر:
اگر شما در پاسخ به پرتاب سنگ از طرف فرزندتان وقتی که شجاعتش را از دست داده، سنگ پرتاب نکنید او شجاعتش را باز می یابد. تجربه کار با درمانگرانش برایم آموزنده بود و نکاتش در مورد خواب و رویا اطلاعاتم را دراین حوزه افزایش داد. من خواب های قابل تعبیر زیادی می بینم و در بسیاری از موارد برایم کمک کننده بوده ولی گاهی واقعا گیج کننده اند.
یه برداشت شخصی بدون شواهد هم دارم
به هم ریختگی هلن از جانب رابرت بود زیرا بودن در کنار مردی این همه حامی و با محبت ولی انقدر درون گرا و منزوی برای یک زن به نظر من می تونه وحشتناک باشه???

احسان قربانی ارسال در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به احسان قربانی

استاد گرامی برای هر جمله این کتاب می توان یک سمینار گذاشت مثلا جمله «انسان فقط برای انجام یا عدم انجام اراده ی خداوند، از اراده ی آزاد برخوردار است» ولی اگر اراده خداوند بر ندادن و یا گرفتن باشد معمولا طغیان می کنیم و در آن لحظه بودن را فراموش می کنیم.
آقای جانسون در این کتاب نیمه ی پر لیوان آدمی را دیدند ولی چه بسیار انسانهایی که نیتشان بد بود و با اصرار و اصرار بر نیتشان رشته های نازک آنها را به سمت نیتشان برد و این افراد آن طرفی رفتند و شدند دد و دیو زمانها تا جایی که قرآن آنها را ولاالضّالین خواند و به رسولش فرمان داد که بی درنگ گردنشان را بزن.
سرم به دینی و عقبی فرو نمی آید تبارک ا.... از این فتنه ها که در سر ماست
آقای جانسون هر چیزی را که در سر راهش قرار گرفت فقط زیبایی هایش را میدید که این از وسعت روح این آدم خبر میدهد وی طلای درون انسنها را کشف و استخراج می کردند که این مستلزم کار درونی است. از یک هنرمند سنگ تراش شنیدم «این نقش هایی را که می بینید ما خلق نکرده ایم بلکه نقش ها صدایمان میزنند و ما فقط با قلم و چکش کمکشان می کنیم تا بیرون بیایند و نمایان شوند. به قول آقای جانسون این کار هر هنرمندی است که به اراده ی خداوند شکل دهد و البته که همه ی ما هنرمندان زندگی خویش هستیم.
و در پایان استاد عزیز آقای سهیل رضایی
وقتی کتاب را مطالعه کردم تازه اصرار شما را براین امر فهمیدم از اینکه اینقدر برای بالا رفتن خرد ما می کوشید سپاس گذاریم.
شما هم همچون سنگ تراش با خوب دیدن نقص خودآگاهمان یک خودآگاه متعالی یا همان بالغ معصومان را شناسایی می کنید و کمکمان می کنید تا روح متعالی ما هم ظهور کند انشاا... که برکت این کارتان در زندگی، شهودتان بی کران باشد.
از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف نکته ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو

یا حق والسلام

احسان قربانی ارسال در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به احسان قربانی

به نام رحمان و رحیم
ای مومنان اگر خداوند و پیامبرش را اجابت کنید و خوبِ خداوند را خوب و بدِ او را بد بدانید و اجابتش کنید بدانید که خداوند بین آدمی و دلش حایل می شود تا حق را باطل و باطل را حق نپندارند و نور هدایت درونیش روشن خواهد شد و مسلماً همه شما را به سوی او جمع میکند.
انفال24
الحق که کتاب آقای جانسون تفسیر این آیه است و وجودشان مثالَش. آقای جانسون از بدو تولد زندگی سختی داشتند ولی با این حال در برابر ناملایمات زندگی هیچگونه شکایتی نکردند و انرژی خود را با گله و شکایت نسوزاندند و همین باعث شد که در سخت ترین شرایط زندگیش به حقیقت شهودی برسند و ندای درونیش از سلفش باشد. او هم به روح خودش وسعت بخشید و هم با وجودش به این جهان هستی وسعت بخشید.
مباش درپی آزار و هر چه خواهی کن که در شریعت ما غیراز این گناهی نیست
نیت های آقای جانسون در این مسیر بسیار تعیین کننده و هادی بوده است. نیتشان در جستجوی حقیقت به سمت تعالی و آرامش بوده است همان آرامشی که روح به دنبال آن است. قطعا آقای جانسون وارد ریز جزییات نشدند چراکه گاهی سرانگشتان بدن هم هادی میشوند چه برسد به رویاهایی که اینقدر پرمعنا بوده اند.
عاشقان را بر سر خود حکم نیست هرچه فرمان تو باشد آن کنند
قطعا در اینگونه زیستن است که از به وحدت رسیدن و یکی شدنمان با جهان هستی لذت خواهیم برد و این یک امر بدیهی برای هر آدمی است مشروط به اینکه دایم در پی انجام دادن نباشیم و اوقاتی را که دلمان بودن می خواهد به این تقاضای دلمان احترام بگذاریم و برای روحمان ارزش قایل شویم. هر آدمی در هر دین و مسلکی که هست هادیانش خاص اویند برای آقای جانسون بودا و برای دیگری یک مرد سپید پوش. رویا ها در این کتاب بسیار کلیدی بودند ولی نمیدانیم که مثلا مار رویاهای من هم همان وظیفه ای را دارند که مار رویاهای آقای جانسون داشت؟ آیا این نمادها برای همه یک کاربرد دارند یا اینکه با توجه به اعتقادات هرکسی باید تحلیل گردد؟ رویاهای بنده بی واسطه اند در صورتی که در رویاهای ایشان ابروبادو مه و خورشید و فلک در کارند. صد البته که این از مهربانی و بزرگی بی نهایت پروردگار ماست که به هرکسی با زبان خودش سخن می گوید.
یک قصه نیست زبان عشق و وین عجب کز هر زبان می شنوم نامکرر است
درصفحه 458 این کتاب آمده «.....می توانم عزلت با خدا بودن را تحمل کنم» نمیدانم چرا آقای جانسون از کلمه تحمل استفاده کردند برای لحظه ای فکر کردم که این رنج تنهایی هیچ شیرینی برایشان نداشته و این جای بحث دارد!
بر آستان تسلیم سر بنه جانا که گر ستیز کنی روزگار بستیزد
حضرت حافظ در جایی گفتند مهمترین سفر هر آدمی سفر به درون خودش است و این کتاب شرح بی نقص این گفته است که آقای جانسون با بودن در کنار اساتیدی چون کانکل و تونی ساسمن شجاعانه این سفر درونی را شروع کردند و به سلامت به سرانجام رساندند. ای کاش ما هم شجاعت آقای جانسون را می داشتیم تا هر تکه از وجودمان را که به طرفی کشیده شده است را کشف کنیم، لمس کنیم، نوازشش کنیم و در صورت لزوم سمباده اش بکشیم تا بتوانند به هم نزدیک شوند و یک پارچه شوند تا انشاا... ما هم با جهان هستی به وحدت برسیم و توفیق روبه رو شدن با جهان طلایی را داشته باشیم . انشاا... که یک عمر دویدن به مقصود رسیدن باشد.

مه لقا فروغی ارسال در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به مه لقا فروغی

کتاب راهبری زندگی با شهود درونی
امروز مطالعه ی کتاب رو تموم کردم
در این کتاب خیلی زیبا انسان رو از بیقراری و سردرگمی امروزه به سمت آرامش درونی هدایت میکنه آرامشی که در سادگی و کم توقعی نهفته است
این کتاب سیر پیوسته ای رو به سمت حال خوب داشتن و کسب آرامش طی میکنه .
از خواندن بخشهای مربوط به هند و نوع زندگی و تفکرو فرهنگ مردمانش لذت بردم گر چه داستانهای پر اعجاز اسطوره ای و مذهبیشون خیلی جذاب تر بود .
بخشهای اول کتاب و زندگی مدرن نتونسته بود رابرت رو به آرامش درونی برسونه و به حس بیقراری رو به آدم منتقل میکنه همون حسی که من هم دارم و شاید خیلیها ی دیگه تو این جامعه ولی چند جمله ی کتاب مانند سحر منو جادو کرد چند جمله ی طلایی کتاب هست که بیان میکنم
حتی اگر یک سخن درست بگویید ولی آنرا در زمان نادرست بیان کنید نادرست میشود.
انزوا یک لذت و یک رابطه ی گرم و شاد است ،اما بودن در کنار افراد وقتی که با آنها رابطه ای حقیقی نداریم یک رنج تمام عیار تولید میکند.
و جمله ی طلایی بالاترین شکل عبادت صرفا شاد بودن است .
و یا تعریف قربانی: دادن چیزی برای گرفتن چیزی بهتر به هیچ وجه یک عمل معنوی نیست ، در واقع بسیار هم ایگو محور است
سیر آرام از دنیای زمینی و پر مشغله به دنیای آرام و معنوی خواننده رو هم به آرامش میرسونه
فوق العاده بود این کتاب ?????

اردوان ارسال در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به اردوان

ادامه از کامنت قبلی.....
البته در برخی موارد ، ترجمه کتاب کمی تخصصی بوده و مخاطب خودش را دارای اطلاعات متوسط در حوزه روان درمانی میداند. همچنین بخشی از این کتاب خلاصه می شود به اصطلاحات مذهبی و موسیقی چرا که خود رابرت جانسون فردی مذهبی بوده و به موسیقی علاقه داشته. بنا براین ممکن است این بخش از کتاب نیز برای برخی افراد کمی گیج کننده به نظر برسد. همچنین در دو بخش از کتاب راجع به سفر به هندوستان صحبت کرده و در اینجا با اسامی و وقایعی مواجه می شوید که شاید جذابیتی نداشته باشه اما حداقل خواندن اجمالی آن توصیه میشود به خصوص افسانه ناندا و شاندرمن وسیتا که واقعا آموزنده است. اما سفرهای هندوستان و ملاقات های آن می توانست کمی خلاصه تر باشد.
به نظر من با مطالعه دقیق و مفهومی آن متوجه می شوید برای شما هم اتفاقات مشابهی افتاده و چقدر ساده و بی تفاوت از کنار آنها عبور کرده اید و یا مشکلاتی برای شما پیش آمده که رابرت جانسون بزرگ هم با آن ها دست و پنجه نرم کرده و برای حل آنها تلاش کرده مطالعه کرده و به خدای خودش اعتماد داشته که قطعا راه درست را جلوی پای او گذاشته است. قدرت اراده خداوند را در جایی از زندگی او می توان با قطعیت مشاهده کرد و آن جایی است که فردی کلاهبردار به واسطه آشنایی قبلی با رابرت جانسون ، کاملا اتفاقی (البته با اراده خداوند ) بر سر راه رابرت قرار میگیرد و هزینه تحصیل او در یک موسسه یونگ شناسی را پرداخت می کند و از اینجا رابرت جانسون بزرگ متولد شده و شروع به رشد و تغییر و تحول می کند . در مجموع ، این کتاب سبک جالبی از زندگی را به شما معرفی می کند که کاربردی نیز هست و حتی در پایان کتاب ، می توان آقای جانسون را در مواجهه با مشکلات و رسیدن به اهداف و آرزوهای شخصی، به عنوان یک الگو یا قهرمان انتخاب کنید .
در پناه خدا

اردوان ارسال در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۳۹۷
ارسال پاسخ به اردوان

به نام خدا
دوستان عزیز لطفا در مورد خواندن این نقد حوصله کنید و تا انتها بخوانید.
کتاب راهبری زندگی با شهود درونی ، زندگی نامه یکی از شاگرادان برجسته پرفسور یونگ به نام رابرت الکس جانسون است. جالبه بدانید که خود دکتر یونگ از دوستان فروید بوده و به نوعی جانشین فروید هم به حساب می آید. از طرفی تالیف این کتاب زمانی که رابرت جانسون ، هفتاد و شش ساله بوده کلید خورده بنا بر این با جهان بینی یک استاد روانشناسی در اوج پختگی و تجربه نیز آشنا خواهید شد. پس خودتونو آماده کنید برای ورود به زندگی یکی از مشاهیر برجسته حوزه روانشناسی و روان درمانی و آشنایی با نظرات و دیدگاه های او .
به طور کل شهود درونی به معنی الهام گرفتن از درون خود بوده و لازمه این امر خودشناسی است. در این کتاب به مرور متوجه خواهید شد که رابرت جانسون چگونه به خودشناسی می پردازد و همانطور که از اسم این کتاب هم بر میاد محوریت کتاب هم همین شهود درونی است . آقای جانسون در یازده سالگی در اثر یک صانحه یک پای خود را از دست می دهد و همین موضوع نقطه عطف اول زندگی او می شود. او در طول زندگی خود با مشکلات متعددی مواجه می شود که برای درمان آنها با افراد بزرگی ملاقات می کند و برجسته ترین آنها دکتر یونگ بوده است. با مطالعه کتاب کم کم متوجه خواهید شد که رابرت چگونه زندگی خود را با توجه به الهامات درونی خودش و تعبیر خواب هایش به پیش می برد . او معتقد است برای رسیدن به اهدفتون باید به نشانه ها توجه کنید و خداوند راه هر کاری که قصد انجامش دارید را برای شما باز می کند ( همان قسمت و تقدیر خودمان ) و این شما هستید که به باید به اختیار خودتان انتخاب کنید و طی طریق نمایید.
در طول مطالعه کتاب ممکن است با اصطلاحاتی مواجه شوید که برای شما نا آشنا باشد. خب در دنیای امروز به راحتی می توانید با یک جستجوی ساده در فضای مجازی با مفهوم این اصطلاحات آشنا شده و این کار برای درک بهتر مطالب لازم است . ممکن است گاهی چند ده صفحه را در عرض یک ساعت مطالعه کنید و ممکن است گاهی در برای یک لغت با اصطلاح چند روز تفکر و تحقیق نمایید. در کل مطمئن باشید بعد از مطالعه این کتاب دیدگاه شما نسبت به زندگی عوض خواهد شد و یا حداقل متوجه می شوید که جور دیگری هم می شود دید و به زندگی امیدوار بود .
ادامه در کامنت بعدی....

فرم ارسال دیدگاه لطفا برای ثبت نظر ابتدا وارد سایت شوید
ارسال دیدگاه
شنبه تا چهارشنبه از ساعت 13 تا 18 مشاوره برای انتخاب محصول
پاسخگویی به سوالات آموزشی 021-88738180