چند بار احساس کرده اید که تمایل به انجام کاری ندارید؟
چند بار حد خود را پایین آورده اید تا نقشی را ایفا کنید که هیچ بخشی از آن را دوست ندارید؟
چند بار درست همان موقع که می خواستید با صدای بلند فریاد بکشید، دهان خود را بسته اید، یا قدرت خود را به کسی بخشیده اید که از صمیم قلب حامی منافع شما نبوده است؟
چند بار به جای انتخابی آگاهانه، تسلیم رفتاری ناگهانی یا از روی عادت شده اید؟
چند بار به خودتان گفته اید: «نمی توانم. من به قدر کافی قوی نیستم. من آنقدر شجاع یا با اعتماد به نفس نیستم که بتوانم به تمام آرزوهایم برسم.»
برای اینکه اعتماد به نفس داشته باشیم، با تمام قوای خود زندگی کنیم و در مورد خودمان احساس خوبی داشته باشیم، چه باید بکنیم؟ باید اعتماد به نفس خود را بازسازی کنیم؛ و این کار را با بهبود بخشیدن عزت نفس مان آغاز کنیم. باید یاد بگیریم هر آنچه هستیم؛ اعم از گذشته مان، اشتباهاتمان، بدگمانی های مان، ضعف هایمان و ترس هایمان را دوست بداریم. حتی بیش از آنکه یاد بگیریم خودمان را دوست داشته باشیم، باید به عشق همچون یک آرمان بنگریم. باید جنگجویان عشق باشیم. باید برای خودمان بجنگیم و پای آنچه هستیم و آنچه می خواهیم که باشیم، بایستیم. باید به جای قربانی بودن، جنگجو باشیم، و به جای دنباله روی، مبارزه کنیم.
قدرتمندترین و کاربردیترین اثر دبی فورد امروز در دستان شماست. این اثر روشی به اثبات رسیده برای غلبه بر احساس ناامنی و ترس و آشکار ساختن شجاعتی است که در درونمان نهفته و همه ما باید آن را کشف و وارد عرصه زندگی کنیم. وقتی خالی از اعتماد به نفس باشیم، احساس میکنیم شایستگی رسیدن به خواستههایمان را نداریم. وقتی احساس ضعف، بیچارگی یا ناتوانی بر ما چیره میشود، قادر نخواهیم بود افکار مبتنی بر شکست، منفیگرایی و ترس که در ذهن ما جا خوش کرده و ما را از پیشروی در مسیر زندگی و گام برداشتن در راستای عمیقترین خواستههایمان باز میدارند را از خود دور کنیم.
سلام من یکبار کتاب را خوندم ولی خیلی متوجه نشدم، بعضی فصل ها که انگار ذهنم قفل میشه، فکر میکنم باید یکبار دیگه بخونم ،کتاب جوجه اردک زشت درون که خیلی عالی است هم بار اول که خوندم عضی جاهاش متوجه نشدم ولی بعدش بار دوم بهتر فهمیدم، بتر دوم میخونم ببینم متوجه میشوم.
باید برای خودمان بجنگیم و پای آنچه هستیم و میخواهیم که باشیم بایستیم.باید بجای قربانی بودن جنگجو باشیم.(قسمتی از متن کتاب شجاعت).این کتاب رو دوست داشتم و زندگی دبی فورد خیلی برام جالب بود.این که از کجا به کجا رسید....
در مرحله ای از زندگیم هستم که باید قدم های بزرگ بردارم و تصمیم های مهم و زیادی بگیرم و متوجه شدم که چقدر ترسها و ناامنی ها منو فلج کرده. فهمیدم چقدر نگران مسائلی هستم که یا هنوز اتفاق نیفتاده و یا حتی ممکنه هیچوقت اتفاق نیفته.و در یک وضعیت یخ زده و به ظاهر امن نشستم.
این کتاب رو شروع کردم و با کمکش فهمیدم که:
در این دنیا برای هر کار و تصمیمی به اندازه کافی کمک و راهنما و نشانه سر راه ادم قرار می گیره و این تو هستی که انتخاب می کنی اونارو ببینی یا نه.
افکار منفی تو باعث میشن نتونی بخش مثبت الهی افکار خودت رو تشخیص بدی.
ما پدیده های زندگی رو انکار می کنیم چون ارتباط اولیه خودمون رو باهاش (که الهیه) انکار می کنیم.
در دل هر تجربه دردناک و رنج یک فرصت جدید وجود داره.
وقتی خودت به ارزش و عظمت خودت اعتمادی نداری و باورش نداری چطور انتظار داری بقیه این دید رو بهت داشته باشن و باورت کنن؟
ما روی دست کم گرفتن خودمون و کم دیدن و باور نکردن ارزشهامون اسم شکسته نفسی و فروتنی می ذاریم در صورتیکه باید تمام و کمال ویژگیهای مثبتمون رو به این دنیا ارائه بدیم.
و در نهایت اینکه،
برای هر کدوم از ما در جهت تکامل روحمون یک شرایطس در نظر گرفته شده که شامل محیطی که هستیم و خانواده و تمام مسائلی میشه که تجربه ش می کنیم و شاید از دید تو این مسائل کامل نباشن اما دقیقا همون وسایلی هستن که برای تکاملت لازمن و در واقع مسیرت برای تکامل تو *کامله*.
خوندن این کتاب رو به همه بنیادی های عزیز توصیه می کنم.
این کتاب به من آشتی با خودمو و selflove رو یاد داد
به نظر من به عنوان شروع کتاب خوبی هستش و البته برای من سطحش بالا نبود و دلیلش هم این بود که پشت سر گذاشتم قبلا این مرحله شروع حرکت ام رو . ولی داستان زندگی دبی فورد جالب بود برام . انگار همراه با تمام لحظات تلخ و شیرین و افت وخیز اش خودت رو زیست می کنی .خوندنش رو توصیه می کنم .
وای وای وای ... چی بگم از این کتاب !! نجات دهنده بود برای من ... من رو از چاه بیرون اورد ...من داشتم به قهقرا میرفتم و این کتاب اولین کتاب من بود از بنیاد ... یه جور دعوت ... به حال خوب ...من اشک ریختم با این کتاب ... من زنده شدم با این کتاب ... میخوام تا اخر عمرم نگهش دارم ??❤ واقعا ممنونم از اقای ررضایی
با سلام کتاب رو خریدم و خوندم کتاب خوبی است بعضی از قسمتها انگار دارم خودم رو میخونم و از اون دسته کتابهایی است که با یکبار خوندن جا نمیوفته احساس میکنم باید یکبار دیگه هم بخونم.
این کتاب برخلاف کتاب های دیگر دبی فورد اصلا من رو جذب نکرد، به نظرم حرف جالبی برای گفتن نداشت
من از مقدمه اونقدر نکات داشت نمی شد برم بیرون . واقعا لازم مطالعه این کتاب
با خوندن این کتاب با ترسهایی که سالها ندیده بودم یا سرکوب میکردم مواجه شدم وبه سمت شناخت ارزشهای ورونیم سوق داده شدم