شاید شما تا الان بارها عنوان کلاس خودشناسی یا کارگاه خودشناسی به گوشتان خورده باشد و با تعجب از خود پرسیده باشید مگر ما خودمان را نمی شناسیم که باید برای شناخت خودمان به کلاس برویم.
شاید شما تا الان بارها عنوان کلاس خودشناسی یا کارگاه خودشناسی به گوشتان خورده باشد و با تعجب از خود پرسیده باشید مگر ما خودمان را نمی شناسیم که باید برای شناخت خودمان به کلاس برویم.
هدف از خودشناسی
کیومرث 47 سال داشت وقتی سراغ ما آمد که احساس می کرد زندگی اش را دوست ندارد و الان دقیقا نمی داند که باید چه کند؟
اگر بخواهد خودکشی کند، مسولیت های او در مورد بچه ها چه می شود؟
اگر بخواهد به زندگی ادامه دهد بالاخره این حجم نارضایتی در زندگی او را از پای درخواهد آورد.
امکانات مالی او خوب بود و از نگاه بیرونی هم هیچ کم و کسری نداشت .
به همین خاطر از او پرسیدم خوب دقیقا از چه چیزهایی در زندگی ناراضی هستی ؟
زن نامناسب
بچه های پرتوقع
عاقبتم نمی دانم چه می شود؟
افسرده و بی حالم و سخت خودم را قانع می کنم که صبح از خواب بلند شوم
نسبت به قبل تنبل شدم
و...
او دلایل منطقی هم برای هر کدام داشت. زخم هایی خورده بود که راست می گفت هر کسی هم جای بود همین نتایج را می گرفت.
با او بیشتر صحبت کردم و از گذشته اش پرسیدم
مادرش بی مهری های زیادی به او کرده بود. او را دست می انداخت و بخاطر دماغ درازش او را مسخره می کرد.
به او می گفت آویزان، چون بیش از حد در بچگیش به مامانش می چسبید .
پدرم هم خیلی کمرنگ یا بی رنگ بود و مادر خودش مقتر همه زندگی را جمع می کرد
به او گفتم همسرت چطور است
گفت دست کمی از مادرم ندارد، احترامی برایم قائل نیست
از اول هم توجهی به من نداشت
گفتم پس چرا او را گرفتی؟
گفت: چون او زن مقتدری بود بازم مثل مامان و این می توانست به من اطمینان بده که زندگی امان آسیب نمی بیند و جمع می شود.
ولی دریغ از احترام !
بله او تصویری که از زن داشت، همان مادرش بود و اکنون نیز در دنیای بیرون همان فرد را فقط جوانترش را انتخاب کرده بود!
به قول فروید روان همچون کوه یخی می ماند که شما فقط قدرت دیدن قله آن را دارید و برای رفتن و شناخت ابعاد این قله باید به عمق بیشتری از درون خود حرکت کنید.
قله ای که این فرد به ما نشان داد نارضایتی از زن و زندگی بود ولی واقعیت این بود که در زیر این لایه عقده ها و سایه هایی وجود داشت که او را از زندگی ناراضی کرده بود.
هدف از خودشناسی رسیدن به انگیزه های پنهان پشت رفتارهای روزمره ماست. یعنی همان فراتر رفتن از قله کوه یخ.
هدف این است که بتوانیم بفهمیم دقیقا چه چیز اتفاق می افتد که زندگی ما دوست داشتنی نیست.
خودشناسی در روانشناسی یک جراحی است!
اصلا ساده نیست. شما برای این که تشخیص دهید نگاه های امروز شما در زندگی از کجا نشات می گیرد نیاز دارید قدم به خودشناسی بگذارید و یکراست بروید سراغ این که
کجا تحویلتان گرفته اند و این باعث چه درکی از زندگی شده است
کجا شما را آدم حساب نکردهاند
کجا شما خود را بی ارزش یافته اید
کجا حس حقارت موجب شده است که سراغ ساخت قدرت در بیرون بروید و...
ولی همه کسانی که این کار را کرده اند به اتفاق می گویند که تا روز قبل از خودشناسی با پاسخ های سطحی به سوالات مهم زندگی شان ، وقت و عمر خود را تلف کرده اند.
بنیاد فرهنگ زندگی نهادی بیست ساله است که تجربه های خوبی در برگزاری کارگاه های خودشناسی و انتشار کتاب خوب خودشناسی داشته است.
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
سلام.
من از روزیکه زندگی مشترکمان با همسرم را ترک کردم، متوجه شدم اولین قدمی که باید بردارم، پا گذاشتن تو مسیر خودآگاهی و خودشناسی هستش، و میدونسنم اگر اینکار را نکنم، خیلی از تصمیماتم در روند زندگی فعلیم براساس عقده ها و باورهای اشتباه گذشته م اتفاق میفته.
و بنیاد فرهنگ زندگی فانوس دریایی من شد تو این مسیر پهناور و مبهم.
خواستم با این متن نوشته سپاسگزاری خودمو اعلام کرده باشم و بدونید چقدر مفید بودید
ممنون از این همه مطالب خوب من دقیقا جایی قرار دارم که حسابی سردرگمم و انگار خودم رو نمیشناسم و دوست دارم به کل تغییر کنم ولی نمیدونم از کجا باید شروع کنم
مطلبتون وتلاشتون خیلی خوبه استاد عزیز