فرافکنی نامحسوس است، اما دروازه ای رو به سایه
است. این دروازه رنج آور است،چون آنچه به عنوان خطاها و اشتباهات
دیگران می بینید،
احساستان را پنهان می کند.... فرافکنی بسیار نامحسوس تر از آن است که می توان تصور کرد، با این وجود دروازه ای رو به سایه است. این دروازه رنج آور هم هست، چون آنچه به عنوان خطاها و اشتباهات دیگران می بینید، در واقع احساس شما درباره خودتان را پنهان می کند. اگر می توانستیم سرزنش و قضاوت کردن را یکباره رها کنیم، ایده آل بود. برای اینکه فرافکنی را متوقف کنید، باید نسبت به کاری که انجام می دهید، آگاه باشید، با احساساتی که زیر سطح ناخودآگاه پنهان هستند ارتباط برقرار کنید و با این احساسات آشتی کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "تأثیر سایه" کلیک کنید.
آیا وقتی در حال فرافکنی هستید، می توانید به سادگی از آن آگاه شوید؟
یک سرنخ، جنبه منفی فرافکنی است. فرافکنی با انرژی منفی پدیدار می شود، چون آنچه در ناخودآگاه پنهان شده است، منفی است. این روش می تواند کمک کند. شما می دانید چه موقع احساس خشم یا اضطراب می کنید. این احساسات مربوط به سایه هستند، ولی خشم تان را به چیزی یا کسی معطوف می کنید یا دلیلی برای ترسیدن پیدا می کنید، نمونه هایی از فرافکنی قابل رویت است. حواس تان باشد تفاوت بین احساسات و فرافکنی احساسات را دریابید.
با احساسات منفی خود ارتباط برقرار کنید.
همان لحظه ای که متوجه می شوید در حال فرافکنی یک احساس پنهان هستید، باید با آن احساس برقرار کنید. درنگ نکنید. این فرصت خیلی زود از دست می رود، اما قبل از اینکه این فرصت از دست برود، یک وقفه وجود دارد. در حقیقت لحظه ای پیش از آنکه شروع به دفاع کنید، آن احساس ناخواسته را حس می کنید.
با احساسات تان آشتی کنید.
هنگامی که احساس واقعی خودتان را بتوانید حس کنید، انتخاب های متعددی دارید. می توانید آن احساس را به اعماق وجودتان برانید. می توانید به خاطر اینکه انسان خوبی نیستید، خودتان را سرزنش کنید. می توانید به آن احساس حمله کنید، اظهار تأسف کنید یا بخاطر آن عذرخواهی کنید، ولی هیچکدام از این انتخاب ها موثر نیستند. آن ها احساس ناخواسته را تقویت می کنند و اینگونه بازیچه سایه می شوند.
شاید عجیب به نظر بیاید، اما احساسات احساس دارند. آن ها بخشی از شما هستند و می دانند چه زمانی ناخواسته هستند. ترس پنهان می شود، خشم تظاهر می کند که وجود ندارد. این تنها بخشی از مشکل است. وقتی یک احساس خود را پنهان می کند، چگونه می توانید آن را التیام بخشید؟ تا زمانی که با احساسات منفی آشتی نکنید، آن ها مقاومت می کنند. نیازی نیست که کار دیگری مثل مواجهه ای پرماجرا یا برون ریزی روانی انجام دهید. احساسات را احساس کنید. فرقی نمی کند این احساسات خشم، ترس، حسادت، پرخاشگری یا هر احساس دیگری باشند. بگویید من تو را می بینم و تو متعلق به من هستی. نیازی نیست که احساسات خوبی به احساسات ناخواسته تان داشته باشید. این یک فرآیند است. خشم و ترس باز می گردند. هر احساسی که به شدت پنهان شده باشد، باز می گردد. هنگامی که یکی از این احساسات ناخواسته بازگردد، آن را انکار نکنید و به رسمیت بشناسید. پیام اصلی با گذشت زمان منتقل خواهد شد و احساسات ناخواسته شما کمتر احساس پس زدگی خواهند داشت.
بعد از این مرحله، شروع به شنیدن داستان آن ها می کنید. هر یک از احساساتی که درون ما مهر و موم شدند، داستانی دارند: من به دلیلی اینگونه هستم. مهم نیست این داستان چه باشد، آن را بپذیرید. هر ضربه روحی که در گذشته تجربه کردید، تصادف با ماشین، طرد شدن از عشق، از دست دادن شغل و یا عدم موفقیت در مدرسه، از خود بقایایی در سایه به جای گذاشته اند. شما آن چیزی را که ما بدهی به گذشته می نامیم، انباشته کردید. بیایید فرض کنیم داستان از این قرار باشد: هرگز فراموش نمی کنم که نتوانستم عضو تیم ورزش باشم. یا به خاطر دزدیدن پول از کیف مادرم احساس گناه می کنم. بیشتر داستان ها ریشه در کودکی دارند؛ چون این دوران مدرسه ای است که در آن احساس گناه، شرم، انزجار، حقارت و تمام مهم ترین احساسات منفی را که با خود حمل می کنیم، می آموزیم.
پس از شنیدن داستان آن را بپذیرید. به خودتان بگویید دلیل معتبری برای رها نکردن احساسات منفی داشتید. شما هیچ انتخابی نداشتید، چون احساسات منفی به طور مرموزی در درون ما نفوذ می کنند و د رعمق وجود ما پنهان می مانند. بنابراین، شما کار اشتباهی انجام ندادید. احساسات قدیمی کنار شما هستند تا از شما در برابر زخم های قدیمی محافظت کنند. اگر اکنون با آن ها آشتی کنید، یک میل منفی را به میلی مثبت ایجاد کردید. ترس شما به دلیل اینکه به شما صدمه بزند، در کنارتان باقی نمانده بود، بلکه فکر می کرد به آن نیاز دارید تا در مواقعی که احتمال آسیب پذیری دیگری وجود دارد، مراقب شما باشد.
آخرین کاری که در این گام باید انجام دهید، این است که احساسات قدیمی را دوباره به جریان بیاندازید. البته این کار خیلی مخاطره آمیز است. همه ما وقتی در شرایط ناکام کننده ای قرار می گیریم، آماده ایم دست در کیف احساساتمان ببریم و خشم را بیرون بیاوریم. در لحظات پرتنش دست در کیف ببریم و اضطراب را بیرون بیاوریم، اما اگر به این کار ادامه دهید، فقط گذشته را تقویت می کنید.
منبع: تأثیر سایه
نویسنده: دبی فورد / دیپاک چاپرا / ماریان ویلیامسون
مترجم: ساره سرگلزایی
ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
بقیه متن کجاست؟؟؟؟!!!!!
ادامه ی استوری را نمیتونم ببینم اینجا...
ندارم