میدانم دستانم را در باغچه بکارم سبز خواهد شد ... ارسال در تاریخ ۰۰۶ اسفند ماه ۱۴۰۲

1 پاسخ دادن

ارسال پاسخ به میدانم دستانم را در باغچه بکارم سبز خواهد شد ...

ارسال دیدگاه

من اعظمم ۴۳ ساله متاهل ، کارمند ، کارشناس ارشد ارتباطات علوم اجتماعی از سال ۹۳ ازطریق دکتر شیری با استاد رضایی آشنا شدم و همزمان دوره استادید عزیزم را ادامه می‌دهم بسیار آموختم از انها و بسیار از زخمهایم شفا یافته و کلمه سپاسگزاری شاید اندک باشد بر قدردانی از این مردان روشن و روشنی بخش سرزمینم جان و روحم 🙏 اما مدتها بود چیزی در روح و درونم صدای میگفت صدای زنانه، زیست زنانه با بانو ناهید معتمدی از طریق دکتر شیری آشنا شدم و بسیار از ایشون آموختم و حکمت سخنان ایشون را برای خودم زیست میکنم و همواره صدای ایشون در گوش جانم خواهد ما که خداوند همه چیز را به جفت آفریده است چه به تلخی چه شیرینی و اینکه بدن و روح هر کس حکمت خودش دارد و بسیار زیاد ازاین گنجها در ماند ؛ اما هنوز گمشده ای داشتم در آموزش دیدنم در شفا یافتنم و آن صدای زنانه درگروه های زنانه، زنانگی گمشده درون بود که مکرر درخوابهایم میدیدم :(درختی کهنسال و پوسیده پر از پیر زنان کوچک ..)و این آغاز سفر جدیدی در من بود دوره زنانگی بعد از چهل سالگی مرا با ترسهایم رو درو کرد ترس از پیری ترس از بین رفتن مقبولیت اجتماعی و ترس از یائسگی ترس از مادر نشدن ترس از دست دادن جذابیت های زنانه در همسری ، با آنها صدا ها و چهره های که همه جا منفور و زشت وناکارمد معرفی می‌شدند رو به رو شدم چشم درچشم تاریکی که از بیرون ترزیق ذهنی شده بود سنت‌های غلطی که ازترس نازیبایی و نگاهی نرینه و زیست نرینه جامعه زن ستیز و زنان که خود دشمن خودمیشدند برای اینکه طردد نشوند از این سرزمین سوخته ذهنی و روحی و روزمره جامعه ما که زن باید چنین باشد و زن باید چنان باشد ؛ اکنون که تجربه خودم را اینجا می‌نويسم برای همسفرانم برای خواهرم و خواهرانم و بانوان سرزمینم بی شک یکی از بهترین دوره های که با بیناد شرکت کردم زنانگی بعد از چهل سالگی با خانم چیگتر عزیربود که بامن ماند اکنون من در درون خودم حضور دارند، فارق از حتی فرزند ،مادر و پدر خودم، منی جدید ؛خوشحالم که بعد از سالها جا برای خودم باز شد و توانستم زنانه ترین تن و روحم را در اکنون ترین لحظه های عادی زندگیم زیست کنم و چون دختر بچه ای پا برهنه با بالهای وسیع آزادنه برقصم و تولد ،ورودم را به میانسالگی جشن بگیریم اینجا به من آموختند که این دوازه ای از زمان زندگی من که هیچگاه اینگونه آزاد و رها زندگی را در آغوش زنانه ام در بر نداشتم را زیست کنم .
همانطور که همه ما میدانیم متاسفانه در جامعه حال حاضر ما به خاطر سرعت زیاد سنت‌های نا کارآمد نگاه غلط به زنانگی همیشه دورهمی زنانه را فتنه برانگیز خوانده‌اند اما من آموخته ام جمع های زنانه شفا بخش است و سازنده و زنانگی حلقه گمشده آشفتگی جهان و بخصوص جامعه امروز ماست که با حذف زنانگی باعث از بین رفتن زیبایی و هنرو شفا یافتن ورهایی از جنگهای بیهوده می‌شود بیاید تا فرصتی هست این دورهمی های زنانه را به راهبری زنانه غنیمت بدانیم و در حلقه دایره واره از روح و تن خویش جهان خودمان را آبستن جهان نو کنیم تا جهان بیرون ما هم شفا پیدا کند جهانی در درون و بازتابی در جهان بیرون خلق کنیم و سفر زنانه خودمان را آغاز کنیم ؛ پشاپیش میلاد این دوره و وردتان را به سرزمین زنانه وجودتان شاد باش میگوییم 🙏🌱