پرداختن به مسائل مرگ و خودکشی به منزلۀ شکستن تابوهایی بزرگ است. باز کردن مسائلی که مدتها رویشان سرپوش گذاشته شده، نیازمند کار شدید است و هرچه موانع پیش رو بیشتر باشد، فرد باید بیشتر و بیشتر اصرار و پافشاری از خود نشان بدهد. بنابراین این کتاب یک جور استدلال را پیش میکشد. پیشگیری از خودکشی را مورد پرسش قرار میدهد؛ تجربه مرگ را بررسی میکند؛ به مسئلۀ خودکشی نه از دیدگاه زندگی، اجتماع و سلامت ذهن، بلکه از دریچه¬ی مرگ و روح میپردازد. از دید این کتاب، خودکشی صرفا راه خروج از زندگی نیست، بلکه راه ورود به مرگ نیز هست. نگاه اینگونه به مسائل، نگرشهای عمومی و بهخصوص دیدگاههای پزشکی را در هم میریزد. به این ترتیب، پزشکی به تکاپو میافتد و به درمانگری از منظری روانشناسانه و متفاوت نگاه میشود. این دیدگاه کاملا متفاوت از دلِ جستوجو در باب خودکشی به عنوان پدیده ای که به مثابه ی مرگ در روح تجربه میشود، بیرون میآید.
زندگی و مرگ با هم پا به جهان میگذارند؛ چشمها و حفرههای روی جمجمه با هم متولد میشوند. لحظهای که به دنیا میآیم، آنقدری عمر کردهام که بمیرم!!! این اثر توسط شناخته شده ترین چهره روانکاوی پرفسور کارل گوستاو یونگ، جیمز هیلمن، نوشته شده است و با نگاهی ظریف و روانکاوانه نیاز روح به میل به خودکشی و مرگ را برایمان واشکافی می کند .