من باید همانقدر که تاریک هستم روشن باشم یا همانقدر که خلاق هستم مخرب باشم؟ پاسخ بله است؛ اما یک امای بزرگ دارد! اینکه بدانیم چطور و کجا بهای تاریکی را بپردازیم و آن را تا حدی کنترل کنیم.
چه کنم فلانی این موضوع را راجع به من نفهمد؟ چگونه خودم را جلوی فلانی معرفی کنم تا متوجه مشکلات من نشود؟ وای اگر دیگران بفهمند من خسیسم، چقدر بد می شود. ما برای خود چیزهایی داریم که نمی خواهیم دیگران آن را درون ما ببینند و بفهمند. رازهایی که اگر فاش شوند، رسوایی به بار می آورند. به بخش هایی که تمایل نداریم دیگران آن ها را ببینند، سایه می گوییم. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "سایه ات را مالک شو" کلیک کنید.
اساس بوجود آمدن سایه وجود نور است. این دو با هم هستند و هیچکدام قابل انکار نیستند. در وجود ما نیز سایه وجود دارد. سایه به بخشی از ما گفته میشود که قابل رؤیت نیست یا از آن بی خبریم. گاهی هم اینگونه است که سایه را می بینیم، اما حوصله نداریم برای آن اقدامی کنیم. سایه منفورترین بخش وجود ماست که اگر انرژی آن از انرژی "من" بیشتر باشد بصورت خشم افسارگریخته یا ندانمکاری یا افسردگی سر باز میکند. سایه خودمختار شده هیولای وحشتناکی در درون ماست.
سایهها برای افراد مختلف و فرهنگهای مختلف، متفاوت است. همه ما کامل به دنیا میآییم، اما فرهنگ ما خواستار آن است که فقط بخشی از سرشتمان را زندگی کنیم و بقیه بخشهای مادرزادیمان را کنار بگذاریم، اما این سؤال مطرح میشود که ما باید در قبال سایه چگونه عمل کنیم؟ آیا باید سایه را کنار بگذاریم یا آن را نادیده بگیریم؟
مالک سایه خود شدن یعنی رسیدن به مکان مقدس یا کانونی درونی که از هیچ راه دیگری قابل دسترسی نیست. در حقیقت مالک سایه شدن نوعی برخورد آگاهانه با سایه است تا تعادل لازم برقرار شود. ما میتوانیم وجه تاریک وجودمان را از کل جامعه پنهان کنیم؛ اما هرگز نباید آن را از خودمان هم پنهان کنیم.
آیا این بدین معناست که من باید همانقدر که تاریک هستم روشن باشم یا همانقدر که خلاق هستم مخرب باشم؟ پاسخ بله است؛ اما یک امای بزرگ دارد! اینکه بدانیم چطور و کجا بهای تاریکی را بپردازیم و آن را تا حدی کنترل کنیم. باید گفت با توجه به اینکه ضمیر ناخودآگاه نمیتواند تفاوت بین عمل "واقعی" و عمل نمادین را تشخیص دهد. این بدان معناست که ما میتوانیم با آرمانهای خیر و نیکی زندگی کنیم و بهای تاریکی آن را به طرزی نمادین بپردازیم. اعمال نمادین در واقع بدون آسیب رساندن به کسی زندگی ما را متعادل میکنند.
هر کدام از ما باید آگاه باشیم که غفلت از وجه تاریک سرشت خویش یعنی انبار کردن یا تشدید تاریکی. پس با شناخت اینکه سایه ما توسط چه کسی حمل می شود، دیگر از فرافکنی آن دست برداشته و کاملاً مسؤولیتش را بعهده خواهیم گرفت. همچنین می توانیم با توقف چرخه بی پایان انتقام و جلوگیری از فرافکنی سایه، مانع از ریختن زباله سایه دیگران روی سر خود شویم. چرا که بودن در سایه دیگری و پاسخ ندادن به آن کمتر از نبوغ نیست. در نهایت برای ایجاد رابطه خلاق با سایهء خود باید محتوای "من" و سایه را در دست داشته باشیم و این کاری بس دشوار است.
جملهای از مادر ترزا است که می گوید: "عشق نقطه مرکز هستی است. ما برای این هدف آفریده شدهایم که دوست بداریم و ما را دوست داشته باشند." به عشق زمینی یا عشق رمانتیک به مثابه سایه پرداخته میشود. عشق رمانتیک یا عاشق شدن، با دوست داشتن فرق دارد. دوست داشتن همیشه تجربه نسبتاً ملایمتر و انسانیتری است؛ اما عاشق شدن بسیار اغراقآمیزتر و بزرگتر. عاشق شدن یعنی عالیترین و ارزشمندترین بخش وجود خود را به انسان دیگری فرافکنی کردن. گفته میشود بیشتر ازدواجهای دنیای غرب با این فرافکنی شروع میشوند، بعد دورهای از توهمزدایی را میگذرانند و سپس اگر خدا بخواهد بشریتر میشوند. سایه در ازدواج بسیار مهم است و بر اساس اینکه چقدر از این امر آگاه باشیم میتوانیم رابطه را بسازیم یا از بین ببریم. همانگونه که میدانیم تکتک فضایل موجود در این دنیا از نقطه مخالفش اعتبار میگیرد. نور بدون تاریکی بی معناست، مردانگی بدون زنانگی هیچ. توجه بدون طرد معنا ندارد. وقتی ما آگانه به سایه نزدیک میشویم وجه بسیار قدرتمندی از شخصیتمان را میبینیم که تقریباً به طور عام از آن رو برگردانده شده و اجتناب میشود. به این ترتیب ما وارد قلمرو تضاد میشویم. ما از تضاد متنفریم زیرا رسیدن به آن بسیار دردناک است، اما تضاد دقیقاً تجربه مستقیم واقعیتی است که فراتر از چارچوب معمول نگاه قرار دارد و بیشترین بینش و بصیرت را عرضه میکند. بنابراین انتقال انرژیمان از تناقض به تضاد یعنی جهش بزرگی در رشد و تکامل ما. درگیر اضداد بودن یعنی گرفتار ماندن در جزئیات و لاینحلیِ مشکلات و رویدادهای زندگی. پایان نزاعهای زناشویی با حل تضاد عشق و قدرت امکانپذیر است.
منبع: کتاب سایه ات را مالک شو
نویسنده: رابرت الکس جانسون
مترجم: سیمین موحد
ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
فرق تضاد وبا تناقض متوجه نمیشم که چی هست
ممنون از شما,,بسیارعالی,,ولی باصدای اقای رضایی مطالب قابل درک تر میشود