فرزند پروری / ۰۰۲ تیر ماه ۱۴۰۱ نقش خانواده در مدیریت نوجوانان در فضای مجازی | آسیب‌ها و فرصت‌ها
سطح مقاله : پیشرفته

این مقاله نگاهی عمیق به مدیریت نوجوانان در فضای مجازی توسط خانواده ها و چگونگی پذیرش نوجوان در این فضا خواهد داشت.

بچه‌ها با آغاز نوجوانی وارد تلاطم‌هایی می‌شوند که هر والدی را مضطرب می‌کند و نقش مدیریت نوجوانان در فضای مجازی را پررنگ‌تر می‌سازد. این روزها فضای مجازی به موضوع روز جهان تبدیل شده است و قطعاً نوجوانان بیشتر از هر گروه سنی درگیر آن‌اند. چنین فضایی می‌تواند منشأ اتفاقات خوب و بدی برای بچه‌ها و خانواده‌شان باشد. باید توجه داشت زمانی این اتفاقات، سمت‌و‌سوی نامطلوبی به خود خواهد گرفت که والدین و مدرسه‌ها به‌شدت هرگونه تعلق به فضای مجازی را نفی کرده و آن را یک خطر مطلق به حساب آورده و روبه‌روی آن بایستند.


علاوه‌براین، خانواده‌ها ممکن است سعی داشته باشند با ایجاد ممنوعیت‌های مختلف بچه‌ها را از این فضا دور کنند. اما جهان حقیقی چیز دیگری را به ما می‌گوید. هر نسلی در دورۀ خود فرصت‌هایی دارد که بی‌توجه‌بودن به آن‌‌ها نسل مذکور را ضعیف، ناتوان و به‌مرور ناکارآمد می‌کند. ازسوی‌ دیگر، تمام انسان‌ها در دورۀ نوجوانی به‌شدت استقلال‌طلب شده و دربه‌در به دنبال آن هستند که هویت و کیستی خود را دور از خانه و خانواده تعریف کنند. چون خانواده از آن‌ها گذشته‌ای را به یاد دارد که از کودکی به‌جامانده است. این حافظه محکم خانوادگی، طبیعتاً باور به قدرت و باورهای تازه او را کمی دشوار و حتی غیرممکن می‌کند.

به‌عنوان مثال، والدین امروزی علی‌رغم تمام توانمندی‌هایش در فضاهای مختلف کاری و اجتماعی قطعاً نمی‌توانند به اندازۀ فرزندان خود در میدان مجازی چابک، یادگیرنده و متمرکز باشند! و خب این سه خصیصه باعث می‌شود نوجوانان در فضای مجازی با سرعت و قدرت بیشتری رشد کنند. به‌گونه‌ای‌که در بیش خانواده‌های امروزی، آن‌ها عموماً آچار فرانسه ما برای برطرف‌کردن مشکلات دیجیتال هستند. و حال اگر خانواده نخواهد این قدرت و تعلق شکل گرفته را به‌عنوان گونه‌ای از استعداد و توانایی جدی بگیرد و آن را ارج نهد، مسلماً فضا به‌سمت شکاف نسلی و گفتمانی پیش می‌رود. بنابراین، جدی‌گرفتن مقولۀ نوجوان و فضای مجازی بسیار حائز اهمیت است.

و این شکاف اگر بخواهد از طریق جروبحث و ایجاد محدودیت‌های افراطی اداره و پایان داده شود، فاز دیگری از خطر متولد می‌شود و آن هم این است که والدین درگیری و مسئله را پایان یافته تلقی می‌کنند. حال‌آنکه فرزندان با کمک هوش و ابزارهای مدرنی که به آن آشنا هستند، مسیر خود را دنبال کرده و طبیعتاً طعمه‌ای عالی برای افراد سیاه مجازی خواهند بود.

تفاوت نقش خانواده‌ها برای مدیریت نوجوانان در فضای مجازی

در گزارش‌های پلیس کل دنیا نیز دیده می‌شود که سازمان‌های تبهکار مجازی، چگونه حضور نوجوانان در فضای مجازیرا آرام‌آرام و با روش‌های بسیار مرموز شناسایی می‌کنند و امکانات و اطلاعات مورد نیاز را در اختیارشان قرار می‌دهند و به‌مرور از آ‌ن‌ها می‌خواهند که در خیال پاداش‌های مالی یا دسترسی به فیلترهایی برای انجام بازی‌های رایانه‌ای، شروع به هک‌کردن اطلاعات و ماجراهای دیگر بکنند. که این موضوع،قطعاً روزی رسوا می‌شود و این بچه‌های از همه‌جا بی‌خبر و هیجان‌زده، اسیر پلیس شده و به یک بازنده بزرگ در همین ابتدای زندگی تبدیل خواهند شد.

البته حقیقت دیگری را هم همین‌جا باید اذعان کنم! آن هم این است که چنین اتفاقات تلخی الزاماً برای والدین سخت‌گیر و مقابله‌کننده رخ نمی‌دهد و اتفاقاً می‌تواند در خانه‌ای نیز رخ دهد که همراهی و همگامی هست. اما تنها تفاوت این است که خانوادۀ همراه، زودتر مسئله را درک می‌کند و احتمالاً برای هدایت‌ فرزندش امکانات و ارتباطات بهتری در اختیار دارد.

نقش مدارس در مدیریت نوجوان و فضای مجازی

ازسوی‌دیگر، اجازه دهید به یک واقعیت روان‌شناختی دیگر هم اشاره کنم و آن هم این است که عموماً فرزندان، در نوجوانی از چهرۀ ضدقهرمان برای رشد خود استفاده می‌کنند. یعنی تمام سعی خود را می‌کنند تا با ارزش‌های بزرگسالان مقابله کنند و تمام قوای خود را بسیج می‌کنند تا ثابت کنند بدون نیاز به ارزش‌های بزرگسالان می‌توانند زندگی را حریف شوند و کارشان را پیش ببرند.

و این مدل ضدقهرمان عمل‌کردن آن‌ها در نگاه والدین و مدارس می‌تواند ضداجتماعی دیده شود و سرکوب‌ها آغاز شود. اما واقعیت این است که این اتفاق بخشی از پروسۀ رشد نوجوانان بوده و علی‌رغم ترسناک‌بودن، اگر درست هدایت شود الزاماً به جاهای خطرناک و فاسدی ختم نخواهد شد.

پس پیشنهاد می‌کنم در درجۀ اول بپذیریم که خیلی وقت است مدارس ما جای جذاب و رشددهنده‌ای برای نوجوانان این کشور نیستند. و این عدم جذابیت و فقدان کارآمدی باعث آن شده که نوجوانان بفهمند که با این مدارس نمی‌توانند آیندۀ دلچسبی برای خود رقم بزنند. و در درجۀ دوم قبول کنیم که جهان فضای مجازی، دنیا و چشم‌انداز بسیار بزرگ‌تر و توانمندتری را پیش روی آن‌ها قرار داده است. به‌گونه‌ای که برای یادگیری‌اش انتهایی نیست و در آن، دیگر معلمی هم برای تحقیر و تمسخر شاگرد وجود ندارد. و هرآنچه کهنه شود به زودی دیگر جست‌وجو هم نمی‌شود و یادگیری‌ها نیز دیگر نیازمند زمان و مکان خاصی نخواهد بود.

ضمناً برای بروز توانمندی هم قرار نیست حتماً سن خاص و مدرک خاصی داشته باشید. وجود همۀ آیتم‌ها با هم به معنی گشوده‌بودن سرزمین بزرگی از فرصت‌هاست که در آن نوجوان می‌تواند خود را بارها متولد و متبلور کند. پس چگونه می‌خواهیم با این موضوع و امکانات آن بجنگیم و مقابله کنیم؟ وقتی تیر آخر را هم گزارش منابع انسانی مایکروسافت و گوگل در بهمن سال 1399 زدند و با یک اطلاعیه بیان کردند که از این پس برای استخدام افراد، دیگر در رزومۀ آن‌ها به دنبال مدارک تحصیلی نخواهند بود! و صرفاً به کارآمدی و اثربخشی افراد نگاه می‌کنند و از آن‌ها آزمون توانمندی می‌گیرند.


جان کلام

بنابراین شاید تنها راه پیش روی ما والدین این باشد که بپذیریم تعریف استعداد، یادگیری، آموزش، توانمندی، اشتغال کاملاً تغییر یافته و حضور نوجوانان در فضای مجازی نیازمند بازاندیشی جدی ما، مدارس و جامعه است. و مهم‌ترین کاری که ما باید انجام دهیم کمک به آن‌‌ها برای ورود به روندهای مثبت جهت رشد در فضای مجازی است. ما باید دنبال کسانی بگردیم که می‌توانند با نگاه به توانایی‌های نوجوانان در فضای مجازی به شکلی درست، اخلاقی و مؤثر برای آن‌ها بهره بگیرند و درآمدزا و رشددهنده باشند. ازسوی‌دیگر، باید آماده شویم در سازمان‌های خود به‌مرور آمادۀ ورود همکارانی با سنین کمتر از 18 سال باشیم و حضور نوجوان و فضای مجازی را در کنار یکدیگر ارج نهیم.

سهیل رضایی

پدر یک نوجوان

محقق روانشناسی ژرف‌نگر


همچنین اگر علاقه‌مند به این هستید که بدانید بهترین کاری که برای فرزندتان می‌توانید انجام دهید، چیست؟ مطالعه این مقاله را به شما پیشنهاد می‌کنیم.