۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ ویژه کسانی که خیانت دیدند، یا ترس از خیانت دارند.
سطح مقاله : پیشرفته

خیانت اتفاقی است مثل از دست دادن. آنچه در خیانت از دست می رود، رابطه ای ساده و معصوم و مورد اعتماد است. هرچه خیانتی که دیدیم به کسی که بیشتر به او اعتماد و باور داشتیم نزدیک تر باشد، در تجارب بعدی کمتر اعتماد می کنیم.

خیانت اتفاقی است مثل از دست دادن. آنچه در خیانت از دست می رود، رابطه ای ساده و معصوم و مورد اعتماد است. هرچه خیانت به معصومیت، اعتماد و باوری که به کسی داریم نزدیک تر باشد، در تجارب بعدی کمتر اعتماد می کنیم. بی شک افکار پارانویا در همه ما تا اندازه ای وجود دارد، چرا که همه ما از دنیا، شرایط زندگی و از کسانی که به آن ها اعتماد کردیم، زخم خوردیم. اعتماد و خیانت اضداد لازم هستند. اگر کسی مورد خیانت واقع شده باشد –چه کسی نشده است؟!- اعتماد کردن برایش بسیار دشوار می شود.برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "مرداب روح" کلیک کنید.

کسانی که تجربه خیانت داشتند، معمولاً با کسی ارتباط برقرار می کنند که خیانت را تکرار می کند و یا سعی می کنند از صمیمیت با دیگران دوری کنند، به این امید که از آسیب مجدد جلوگیری کنند. در هر دو روش، میراث جراحت گذشته بر انتخاب های زمان حال غلبه می کند و فرد هنوز توسط گذشته تعریف می شود. شخص در حالیکه در یک رابطه است و با اعتماد در آن رابطه سرمایه گذاری عاطفی می کند، احتمال خیانت را نیز بدیهی فرض می کند. اگر اعتماد نکنیم، سرمایه گذاری عمیقی نکردیم که صمیمیت را تجربه کنیم. بدون اعتماد علاقه ای وجود ندارد و بدون علاقه خیانت حقیقی رخ نمی دهد. جالب است، نه؟
بخشیدن خیانت بویژه اگر عمدی باشد، از همه چیز دشوارتر است. با وجود این توانایی، بخشیدن صرفاً به این معنا نیست که ما به دین نتیجه برسیم که خود ما هم می توانیم برای جبران خسارت خیانت کنیم، بلکه بخشش تنها حرکتی است که می تواند ما را از زنجیرهای گذشته رها کند. گهگاهی انسان های زخم خورده را می بینم که هنوز فردی که در رابطه عاشقانه به آن ها خیانت کرده را نبخشیدند. آن ها هنوز برده گذشته شان هستند؛ هنوز در عقد همان آدم خائن ماندند و اسید نفرت آن ها را فرسوده کرده است. من کسانی را دیدم که طلاق گرفتند و از همسر سابق شان نه برای کاری که کردند، بلکه برای کاری که نکردند، متنفرند.
خیانت اغلب به صورت منزوی کردن خود تجربه می شود. ناجی جادویی رابطه که روی او حساب باز کردیم، کسی که از او انتظارات خاصی داریم، اکنون متهم است و تصورات بنیادی ما را متزلزل کرده است. در این حالت، رشد قابل ملاحظه ای می توانیم داشته باشیم. ما می توانیم از زخم هایمان درس بگیریم و در آن خصوص از خودمان سؤال های درست و اساسی بپرسیم که چرا رابطه مان به اینجا کشید، اما اگر این کار را نکنیم، آن ها را به صورتی دیگر و در جایی دیگر تکرار می کنیم. به همین ترتیب بسیاری از ما ممکن است خودمان را با زخم هایمان یکی بدانیم و در گذشته اسیر بمانیم.
طبعاً ما از خیانت خشمگین می شویم و احتمال می رود به دنبال انتقام برآییم، اما انتقام تنها به جای گستردگی آگاهی آن را محدود می کند و ما را وابسته به گذشته نگه می دارد. کسانی که طعمه انتقام می شوند، اندوه خود را مجاز می دانند و تا ابد نقش قربانی را بازی می کنند. این حقه که در واقع مقاومت در برابر احساس زخم خوردگی است، مقاومت شدیدی در برابر احساس زخم و درک زخم است.
سومین وسوسه خیانت، تعمیم دادن این تجربه است. این موضوع در مورد یکی از مراجعین من که مبتلا به پارانویا شده بود و مادرش او را ترک کرده بود، به وضوح به چشم می خورد. اگر مادرش او را ترک کرد، بی شک هر زن دیگری در زندگی او را ترک می کند. فردی که در چارچوب این تجربه است، در همه روابط به بدبینی آلوده کننده ای تبدیل می شود. تمایل به تعمیم خیانت موجب می شود که فرد در زنجیره ای بماند که دامنه آن از سوء ظن و اجتناب از صمیمیت تا پارانویا و سپر بلای دیگران شدن را در بر می گیرد.
خیانت ما را به سوی رشد فردیت می کشاند؛ اما چطور؟ اگر خیانت صورت گرفته به معصومیتی که ما در همه اتفاقات داریم، باشد، به سوی آغوش خرد بزرگی از دنیا کشیده می شویم که موضوع آن وابستگی و فقدان است. اگر خیانت نسبت به وابستگی ما باشد، با آن بخشی از درون مان آشنا می شویم که عاشق این است که کودک باقی بماند. اگر خیانت از سمت یک موجود آگاه نسبت به ما باشد، به رنج و در آغوش کشیدن اضدادی کشیده می شویم که نه تنها در خیانت بلکه در خود ما نیز یافت می شود. در هر حال اگر در گذشته و بازی تهمت متقابل باقی نمانیم، رشد می کنیم و پیچیده تر و آگاه تر می شویم.
تلخ ترین دارو در خیانت شاید این باشد که سال ها بعد برخلاف میل باطنی مان تشخیص دهیم که ما بخشی از حرکتی بودیم که به خیانت منتهی شد. اگر این داروی تلخ را بنوشیم، درک وسیع تری از سایه خود خواهیم داشت. ما همیشه آنچه به سمتش فرا خوانده می شویم، دوست نداریم. پیام از دست دادن عزیزان و اندوه خیانت آن است که ما نمی توانیم به چیزی بچسبیم و وجود هیچ چیز و هیچکس را بدیهی تصور کنیم. و به علاوه نمی توانیم از آن درد شدید اجتناب ورزیم، اما آنچه باقی می ماند، دعوت به آگاهی است. آنچه در هر دوی این اتفاقات مشترک است، دعوت به فردیت است؛ ما نه نقطه آغاز هستیم و نه پایان، ما در سفریم و این اتفاقات برای بلوغ و آگاهی ضرورت دارند. آنچه در کنترل ما می ماند، شوق یافتن آن چیزی است که زندگی نکردیم، حتی در تلخ ترین ضربه ها.

منبع: مرداب روح

نویسنده: جیمز هالیس

مترجم: فریبا مقدم

ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی


در پایان اضافه می‌کنم که اگر تمایل به مطالعه مطالب جذابی در خصوص عقده، سایه و روند پیشرفت جلسات روان درمانی دارید، مقاله "یکروان درمانی خوب چگونه پیش می‌رود؟" را به هیچ وجه از دست ندهید.

نظرات کاربران 55 نظر ارائه شده است
تعهد در مقابل خیانت ارسال در تاریخ ۰۷ اسفند ماه ۱۴۰۱

بله زنها خیانت می‌کنند زن من با اسم دخترانه با پسر عمش در ارتباط بوده و هست متاسفانه خونه را به نامش زدم الان گردن کشی میکنه و طلاق میخواد لعنت به من که 17 سال جوانی و عشق را حروم کردم الان که به همه چیز رسیدم این اشغال زندگیمو نابود کرد

Ali ارسال در تاریخ ۲۸ بهمن ماه ۱۴۰۱

همیشه خیانت از طرف مرد نیست دختری که ۳ماهه باهاش عقد کردم امشب مچشو گرفتم خدا برا هیشکی نیاره هیچوقت فکر نمیکردم اینحوری کمرم خم بشه خواهش میکنم اول طرف مقابلتونو بشناسید چند جلسه برید پیش روانشناس بعدا ازدواج کنید

تنها ارسال در تاریخ ۱۸ آذر ماه ۱۴۰۱

هرچه بیشتر قوی باشی، هرچه بیشتر مرام و معرفت داشته باشی، هر چه بیشتر با اصالت باشی . خیانت بیشتر از پا درت میاره . وگرنه آدمای لاابالی وهر جایی که با خیانت حتی ناراحت نمیشن چه برسه کمر خم کنن. عزیزی که اینجا از داغی که روی جگرش گذاشتن میگه خیلی با اصالته. آخه این درد امونشو بریده ، فقط دنبال راه نجاته. سعی کنیم مرهمی برای زخمش باشیم .

ماهان ارسال در تاریخ ۰۸ آذر ماه ۱۴۰۱

سلام. منم یه مرد هستم که از طرف زنم خیانت دیدم. عاشق هم بودیم و ۸ سال پیش با هم ازدواج کردیم. دقیقا یکسال پیش یه روز صبح بیدار شدم و به گوشیش نگاه کردم. دیدم به یه شماره خیلی پیام های عاشقانه داده بود ولی شماره رو به اسم دوستش ذخیره کرده بود که من نفهمم. از متن پیام هاش فهمیدم که که با یه مرد راننده که همه جوره سطحش از من پایینتر بود دوست شده بود. فهمیدم یکسال بوده که باهاش ارتباط داشته. زنم حتی نذاشت من از اینکه بچمون تازه بدنیا اومده لذت ببرم. خلاصه که الان یکساله من دارم زجر میکشم و یه ذره از دردم کم نشده. ثانیه به ثانیه اون یکسال که بهم خیانت میکرده میاد جلو چشمام زجر میکشم. فکر نکنید فقط مردها هستن که خیانت میکنن. زن هایی مثل خانم من هستن که یه زندگی خوب رو به نابودی میکشن

مهگل ارسال در تاریخ ۰۷ آبان ماه ۱۴۰۱

آخ کد خیانت ریشه همه زندگیارو خشک کرد منم ۴ماهه عروسی کردم اینقدر تو گوشیش پیام و عکس میبینم ک دیگ خسته شدم هربارم میگه تکرار نمیشه من توو زندگیمو دوستدارم اما مخفیانه کار می‌کنه تازگیا دیدم با یه خطی تلگرام و واتساپ نصب کرده اما خط رو مخفی کرده قسم میخورد خط جدید نداره تا شمارشو بهش گفتم و گفت این کار ک خیانت نیست چون تو محدودم کردی نخاستم بگم یه خط دیگ با تلگرام دارم اما من دیگ خسته شدم من جایی ازدواج کردم تو یه شهر غریب هیچکسم ندارم مادرمم مریضه اگر جدا بشم سکته می‌کنه توروخدا راهکار بدید از بس نادیده گرفتم خسته شدم اما باز ادامه میده

ناشناس ارسال در تاریخ ۲۹ مهر ماه ۱۴۰۱

من یا پسر 18 سالم و بخاطر اینکه نیمه دومم سال اخر دبیرستانم درحالی که دوست دخترم رفته دانشگاه امسال. با اینکه تو این یک سال و نیم رابطم باهاش تا به حال نشونه از خیانت ندیدم. اما خودم قبل تر از دختر دیگه ای خوشم می اومد و اون این موضوع رو فهمید ک بعد از کلی دعوا باز هم با هم موندیم ولی اون رفتارش سرد تر شد با من و حالا هم که به دانشگاه رفته مدام نگران اینم که به من خیانت کنه. با خودم میگم اگه من تونستم چنین کاری کنم اونم میتونه. جدیدا هم پسرا بهش پیام میدن و حرف میزنن و این منو نگران کرده درحالی که اصلا نمیدونم تو دانشگاه با کیا در ارتباطه یا نه. بعضی روز ها ساعت ها غیب میشه و خبری ازش نیست و نمیدونم فقط دارم الکی بدبینی ب خرج میدم یا واقعا داره اتفاقی می افته. امسال کنکور دارم ولی نه ب درسام میرسم نه تو رابطم احساس خوبی دارم و نه حتی میتونم ازش جدا بشم. واقعا نمیدونم باید چیکار کنم مدام نگران اینم خیانت ببینم

واحد ارسال در تاریخ ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۱

من حدود پانزده سال که دارم خیانت میبینم تو خودم می‌ریزم نمیدونم چکار کنم اگه طلاق بدم فکر بچه هام هستم منتظرم بچه هام شوهر کنن بزن بعدا حتما طلاق میدم

هیچکس ارسال در تاریخ ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۰

خیانت کلمه ای ک ازش متنفرم
من یک پسر همجنسگرا هستم 18سالم بود که با عشقم ازدواج کردم الان4سال هست با هم هستیم حدودا7ماه پیش بهش خیانت کردم اونم در جوابش درخواب اسید ریخت روم و کل کمر و دستمو سوزاند با این حال هنوز با همیم چون واقعا دوسس دارم و از خیانتم پشیمونم ولی اون دبگه ادم سابق نیست رفتارش عوض شده افسرده شده دارم میسوزم نمیدونم چیکار کنم حالش بهتر بشه

حق مهر بانو نبود ارسال در تاریخ ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۰

چهل ساله ام دوازده سال پیش ازداوج کردم وسه پسر دارم سال اول زندگی هفت ماهه باردار بودم که فهمیدم شوهرم بهم خیانت کرده با ابراز پشیمانی وقسم خوردن بخشیدمش وبهش اعتماد کردم ولی دو بار دیگه هم بهم خیانت کرده دارم دیوونه میشم الانم مثل دفعه اول ابراز پشیمانی میکنه وقسم می خوره که من زندگیم رو دوست دارم و میخوام جبران کنم ولی من دیگه نمیتونم باورکنم وبهش اعتماد کنم چون دست بزن هم داره بعضی اوقات به طلاق فکر میکنم حالاموندم چکار کنم با این سه بچه لطفا راهنماییم کنید

سارا ارسال در تاریخ ۱۷ خرداد ماه ۱۴۰۰

سلام. همه چی به ذات آدم برمیگرده. آدم خیانتکار رو اگر با هزار ترفند و مهر ومحبت و پول و ... بخوای نگه داری باز میره دنبال خیانت. مثل شوهر من. ده سال هواشو داشتم براش زندگی ساختم تا که سرگرم بچه و زندگی شدم سریع رفت دنبال خیانت. من که نمیتونم تا آخر عمرم، مثل موم بگیرمش تو دستم نمیتونم که کنترلش کنم نمیتونم که هر جا میره باهاش برم. الان نشستم و به خاطر بچه ام زندگی میکنم . نمیدونم کارم درسته یا اشتباه اما من فقط زنده ام وزندگی میکنم بدون عشق، بدون محبت، با ناراحتی و ضعف شدید اعصاب. فقط جوونی و زندگی خودمون رو حروم میکنیم. همین. لعنت لعنت و هزار بار لعنت به این چنین مردهای حرام زاده و شیرناپاک خورده ای.