از نظر اغلب ما، شجاعت کاری است که انجام می دهیم، موضوعی است که به آن فکر می کنیم یا تصمیمی است که اتخاذ می کنیم، اما در حقیقت شجاعت آن ویژگی است که با آن متولد می شویم و پرورش می دهیم.
از نظر اغلب ما، شجاعت کاری است که انجام می دهیم، موضوعی است که به آن فکر می کنیم یا تصمیمی است که اتخاذ می کنیم، اما در حقیقت شجاعت یک جنگجو آن ویژگی است که با آن متولد می شود. میزانی از خودآگاهی است که خواه آن را تجربه کرده باشیم یا نه، باید در کنار خود نگه داریم، پرورش دهیم و دوست بداریم، حالتی است از بودن. وقتی شجاع باشید، نیازی نیست کارهای شجاعانه انجام دهید. وقتی کاری متهورانه انجام می دهید، تمام توان خود را برای پیروز شدن در یک موقعیت یا برهه تصمیم گیری که که احتمالاً پیش از آن تجربه کردید، به کار می گیرید. این شجاعتی نیست که باید داشته باشید، چون اغلب برخاسته از ترس و جبر است: “مجبورم... باید...” برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "شجاعت" کلیک کنید
در عوض، یک جنگجوی شجاع، در راستای تغییری که باید ایجاد کند، عمل می کند. وقتی شجاعت یک جنگجو را تجربه می کنید آماده می شوید تا با ترس هایتان مقابله کنید.
در کودکی احتمالاً دوست داشتید چیزهای جدید را امتحان کنید. از میله ها آویزان می شدید، اشیاء ناشناخته جمع می کردید، از درختان بالا می رفتید و ساعت ها به تماشای حشرات می نشستید. بی اختیار آواز می خواندید و می رقصیدید. بعد چیزی اتفاق افتاد. اغلب ما با شور و احساس به راه افتادیم. سوار بر اسب مشهورمان شدیم و بعد تحت تأثیر سخنان دیگران، به خودمان اجازه دادیم به فضای کوچک خویشتن بشری ترسوی خود برگردیم. در واکنش به این رویداد به فردی قربانی، وابسته و یا کسی که تمام هم و غمش جلب رضایت مردم است.
شاید حقیقتی که امروز می بینید، تنها بخشی از قصه ای است که درباره خودتان گفتید و آن را باور کردید. قصه ای که از خودمان و زندگی مان برای خودمان تعریف می کنیم، به ما قدرت می دهد یا ما را تضعیف می کند. بسیاری از ما قصه هایی درباره زندگی مان تعریف می کنیم که دستیابی ما را به زندگی بهتر قطع می کنند. وجود این قصه ها در عالی ترین وضعیت خود برای این است که به ما آموزش بدهند، به رشد ما کمک کنند و روح مان را به تکامل برسانند، اما اشتباه ما این است که اجازه می دهیم داستانی که از خودمان تعریف کردیم برایمان تعیین تکلیف کند و مسیر زندگی مان را به ما دیکته کنند. قصه هایی که برای توصیف خودمان و زندگی مان انتخاب می کنیم، به ما می گویند چه کسی هستیم و چه قابلیتی داریم.
برای اینکه شجاعت خود را دوباره بدست بیاوریم، باید به رویدادهایی که در ناخودآگاه مان ثبت و ذخیره می شوند به دقت بنگریم. باید گذشته مان را مرور کنیم، قول هایی که در شرایط سخت به خودمان دادیم را شناسایی کنیم و دوباره با واقعیت الان بسنجیم تا بتوانیم از تنگنای حسرت و ترس و نگرانی بیرون بیاییم.
منبع: شجاعت
نویسنده: دبی فورد
مترجم: ناهید سپهر
ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی