۱۰ بهمن ماه ۱۳۹۷ ​تمرين شناسایی عقده: من كيستم؟
سطح مقاله : پیشرفته

تجسم خلاق و سخن گفتن با خودمان؛ مؤثرترين راه رويارويى با عقده‌هاست. تجسم خلاق يعنى سخن گفتن عامدانه با خودمان يا دقيق‌تر، سخن گفتن با جوانب نزيسته خودمان براى دگرگون ساختن الگوهایی نامريى كه تجربه‌مان را شكل مى‌دهد.

هنگام تجسم خلاق، تصاوير و صداهايى را مى‌بينيد و مى‌شنويد كه به ضمير هوشيارتان مى‌آيد و گفتگويى را با آن‌ها آغاز مى‌كنيد. شما پيش‌فرض‌ها و نيت‌ها را بررسى مى‌كنيد. اين قدرتمندترين راه برخورد با عقده‌ها است. وقتى مشاهده الگوهاى درونى‌تان را ياد گرفتيد تا ديگر به‌طور غيرارادى به زندگى‌تان راه نيابد، مى‌توانيد براى تغيير دادن‌شان شروع به گفتگو با آن‌ها كنيد. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "زندگی نزیسته ات را زندگی کن"کلیک کنید.

شما بايد از خودتان بپرسيد: «چه كسى يا چه چيزى در وجودم از اين عقده حرف مى‌زند؟» عقده‌هاتان را مجسم كنيد و گفتگو با آن‌ها را آغاز كنيد. برخلاف رؤياها يا خيال‌بافى‌هايى كه در صورت توجه نكردن به آن‌ها و عمدى نكردن‌شان راه به جايى نمى‌برد، من در عمل در اين مكالمه شركت مى‌كند، مشاركت آگاه همان چيزى است كه اين روش را فعال و قدرتمند مى‌سازد.

بيشتر ما به اعمال منضبطى چون نماز يا مراقبه احتياج داريم تا زندگى‌مان را متعادل نگه دارد. تجسم خلاق شكل ديگرى از اتصال با نيروهاى نامرئى‌ است كه روى زندگى ما اثر مى‌گذارند. در واقع فقط يك راه ممكن براى آغاز بحث‌مان از اين تمرين هست و آن هم اين نقل‌قول است كه مى‌گويد: «كفش‌ها را از پا بيرون بياور، چراكه زمينى كه مى‌خواهى بر آن گام بردارى مقدس است.» اين تمرين ارتباط نزديكى با زندگى مذهبى دارد. من هيچ‌گونه ارتباطى با خدا را نزديك‌تر از اين نمى‌دانم كه از طريق تجسم خلاق و بررسى رؤياهامان، به زندگى نزيسته‌مان بپردازيم.

تجسم خلاق به مفهوم توجه دقيق به قدرت‌هاى الهى و ازلى است. توجه داشته باشيد كه واژه ازلى اشاره به حالت ذهنى معنوى يا تجربه مستقيم امر قدسى‌اى دارد كه حس رمز و راز، بهت و احترام را برمى‌انگيزد. بشريت از طليعه تاريخ از نوعى تعمق مشابه تجسم خلاق به‌عنوان راهى براى يادگيرى و شناخت انرژى‌هاى درون خويش استفاده كرده است.

ما امروزه زندگى نمادين‌مان را ناديده مى‌گيريم. ما با تحقير از آن حرف مى‌زنيم، درحالى كه به‌طور كامل و در تمام طول زندگى ارزش گوش دادن را دارد. اگر بيمارى با مشكل روانى به اتاق مشاوره من بيايد و من قانعش كنم كه روزى نيم ساعت آگاهانه گفتگوى درونى را تمرين كند، كاملاً تضمين شده كه ناراحتى اين شخص كاهش خواهد يافت.

تجسم خلاق بهترين مشقى است كه براى پس گرفتن زندگى نزيسته‌تان مى‌توانيد انجام دهيد و بخش اعظم آن را خودتان مى‌توانيد انجام دهيد. درواقع، اين كارى انفرادى است، اما درعين حال تمرينى است كه به انضباط احتياج دارد. اگر به‌طور منظم به اين هنر بپردازيد ــ تجسم خلاق بيشتر از آنكه علم باشد هنر است.ــ به گنجينه‌هاى بزرگى دست مى‌يابيد. چنانچه اين تمرين به نحو درست انجام شود، بخش‌هاى مختلف وجودتان كه از هم جدا شده يا در كشمكش با يكديگرند بار ديگر به‌هم مى‌پيوندند. براى اين تمرين به دوستى احتياج داريد كه با شما كار كند. مكان آرام و راحتى پيدا كنيد كه حواس‌تان پرت نشود. بعد روبه‌روى هم بنشينيد. دوست‌تان از شما مى‌پرسد: «تو كيستى»؟ با هر چيزى كه به ذهنتان مى‌رسد جوابش را بدهيد، مثلاً بگوييد «من نويسنده، دوست خوب، همسر، دختر، مادر هستم» و نظاير آن. دوست‌تان بايد جوابتان را به شما برگرداند و مثلاً بگويد «من مى‌دانم تو نويسنده، دوست خوب، همسر هستى» و الى آخر.

اگر شبيه بيشتر آدم‌ها باشيد، ابتدا خودتان را با نقش‌هاى بيرونى و جوانب مختلف هويت اجتماعى‌تان تعريف مى‌كنيد. ما اغلب خودمان را با شغل، كارت اعتبارى، سرگرمى‌ها و دارايى‌هامان تعريف مى‌كنيم.بعد دوست‌تان دوباره مى‌پرسد: «تو كيستى؟» اين بار پاسخ‌هاى متفاوتى بدهيد. با كمى تعمق مى‌توانيد خصوصيات درونى‌تان را هم ذكر كنيد، براى مثال «من اغلب عصبانى هستم، احساس تنهايى مى‌كنم، غمگين هستم.» سعى كنيد اين‌ها را با فعل زمان حال و به‌صورت روندهاى فعال بيان كنيد :

«من درون خودم خشم زيادى دارم.» «من تنهايى زيادى درونم دارم»، يا «اندوهى درون خود احساس مى‌كنم».

يك بار ديگر دوست‌تان پاسخ‌هايى را كه شنيده به شما برمى‌گرداند و دوباره مى‌پرسد: «تو كيستى؟» با ادامه اين تمرين تمام تلاش‌تان را بكنيد تا حسى را كه از خودتان داريد عميق‌تر كنيد و جوانب عام‌تر وجودتان را در نظر بگيريد، مثل؛ «من فانى هستم»، «من رنج مى‌برم»، «من مهرورزم». پاسخ‌ها را تقليد نكنيد، هرچه را كه به‌طور خودجوش به ذهنتان مى‌رسد، بگوييد. اولين افكارتان بهترين افكار هستند. دوست‌تان بايد اين جوانب هويت‌تان را به شما برگرداند، و دوباره بپرسد: «تو كيستى؟»

اين گفتگو را حدود سى دقيقه يا تا وقتى كه منتان ايده‌هاى دوگانه درباره ماهيت وجودتان را رها كند ادامه دهيد. وقتى به نقطه صفر رسيديد و گفتيد «من ... هستم» چشم‌تان را ببنديد و در حالت بودن آرام بگيريد.


منبع: زندگی نزیسته ات را زندگی کن

نویسنده: رابرت الکس جانسون

مترجم: سیمین موحد

ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی