اگر زندگىتان بسيار پرمشغله است، وقتى در صف یا ترافیک ماندید، بهجاى بىقراری يا عصبى شدن اين تمرين را انجام دهيد. شبها پيش از خواب انجامش دهيد. مثل دوچرخه دونفره كه گاه فعالانه هدايتش را بهدست مىگيريد و لحظه بعد از همراه تان پيروى مىكنيد.
من اين تمرين را براى كمك به تقويت تمركز آگاهى از بودنِ خود، در جريان فعاليتهاى روزمره بهوجود آوردم و اسم آن را تمرين عمل كردن و بودن نوبتى گذاشتهام. اين تمرين را در حال ايستادن، نشستن، خوابيدن و دويدن يا كار كردن مىتوانيد انجام دهيد ــ يعنى تقريباً در هر وضعيتى خارج از مواردى كه با وسايل سنگين و خطرناك كار مىكنيد (مثل موقع رانندگى). برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "زندگی نزیسته ات را زندگی کن"کلیک کنید.
آگاهىتان را به محتواى تجربهتان در اين لحظه بياوريد: جملاتى كه كسى دارد مىگويد، افكارى كه در سرتان داريد و چيزهاى به ظاهر جامد اطرافتان. همه چيز عادى، محكم و واقعى بهنظر مىرسد و خصوصيات اشياء جامد را دارد. اين تجربه شبيه عكس گرفتن از واقعيت و رشتهاى از برداشتهاى ثابت است. حدود سىثانيه اين كار را ادامه دهيد.
حالا نوبت آگاهىتان از بودن است. بگذاريد چنگال ذهنتان شل شود.
شما نمىتوانيد آگاهى از بودن را اراده كنيد. فقط با ملايمت گره تيزى كه توجه شما را محكم به محتواها و اشكال پيرامونتان مىبندد، باز كنيد. جريان زندگى در درون و اطرافتان را حس كنيد. از حواس در حال تغيير بدنتان شروع كنيد. آيا آرام هستيد يا بىقرار؟ چه حركات كوچكى بهطور غيرارادى دارد، صورت مىگيرد؟
بيشتر به اعماق برويد. به فضاهاى بين افكارتان توجه كنيد. ببينيد كه آيا مىتوانيد پيش از بروز فكر بعدىتان آن را پيشبينى كنيد، بعد مدتى در فضاى بين آنها توقف كنيد. هر الگويى را كه در حال بروز است، مشاهده كنيد. به احساساتتان و افكار ملازم آنها توجه كنيد. درباره شان قضاوت نكنيد، فقط مشاهده كنيد. ايدهها و تصاوير كوچك قديمى در ذهنتان شناور مىشود. حركت آنها را تماشا كنيد. ابزارى كه شما با آن دنيا را به مثابه چيزى محكم و واقعى تجربه مىكنيد ــ يعنى ذهنتان ــ خودش مدام در حال تغيير و حركت است. بيشتر شبيه فيلم سينمايى است تا عكس ثابت. فقط تماشا كنيد. حدود سىثانيه به اين كار ادامه دهيد. حالا دوباره نوبت آگاهى عمل كردن است. محتواى عمل كردن مىتواند شامل برداشتهاى بيرونى يا درونى باشد. يا ممكن است تصاوير، صداها و بوهاى دنياى بيرونى يا افكار و گفتگوهاى داخل سرتان را شامل شود. اگر در حالت بودن غرق شده بوديد، حالا دوباره به حالت عمل كردن برگرديد و از خودتان بپرسيد: كليدهايم كجاست؟ كيفم كجاست؟ اينها باعث تمركز شديد آدمهاى امروزى مىشوند. لبههاى واقعيت بهسرعت مشخصتر مىشود زيرا كليدها و كيفها، ارتباط نزديكى با هويت ما دارند. من شما توجه مىطلبد.
روزى يكى دو بار عمل كردن و بودن نوبتى را تمرين كنيد. فقط چند دقيقه طول مىكشد. اگر زندگىتان بسيار پرمشغله است، وقتى جايى در صف ايستادهايد بهجاى اينكه بىقرار يا عصبى شويد اين تمرين را انجام دهيد. شبها پيش از خواب انجامش دهيد. مثل دوچرخه دونفره كه گاه فعالانه هدايتش را بهدست مىگيريد و لحظه بعد از همراه تان پيروى مىكنيد، در تمرين عمل كردن و بودن نوبتى آگاهانه كيفيت توجهتان را تغيير مىدهيد: عمل كردن ... بودن ... عمل كردن ... بودن. ياد بگيريد كه ماهيت هوشيارىتان را تغيير دهيد. ما در دهههاى اول زندگى قابليتهاى تحققنيافتهمان را به ديگران فرافكنى مىكنيم؛ به افرادى مثل قهرمانان، معلمان و سرانجام عشق هایمان، اما وظيفه ما در سالهاى پختگى اين است كه بهتدريج اين انرژىها را جذب كنيم، آنچه را كه ناهوشيار بوده هوشيار كنيم و چيزهاى نزيسته ولى آماده رشد در درونمان را بازپس بگيريم.
زمانى يونگ با سادهسازى فوقالعادهاى گفت، اساساً دو نوع مشكل در درمان افراد وجود دارد: وارد كردن آدمها به مسير زندگى در نيمه اول زندگى و برگرداندنشان به عقب در نيمه دوم عمر.
با بالا رفتن سنمان بهتر است طرحهايى را كه مىخواهد ما را به درون هياهوى زندگى بكشد، رها كنيم. اين كار ممكن است و ما مىتوانيم روى الگوهاى عادتوار و محدودكننده فكرى و رفتارهايى كه عقده خوانده مىشود، كار كنيم. ما با تجليل از نقطه ساكنى در كانون گردش دايرهوار زندگى مىتوانيم راههاى جديد كشف كنيم. نمادها در نيمه دوم عمر بهطور فزايندهاى اهميت مىيابد و ما را مستقيماً به انرژىهاى قدرتمند و نامرئى ضمير ناخودآگاه وصل مىكند. بهجاى خواندن تحتاللفظى كتاب زندگى و زيستن در سطح زندگى، كمكم مىتوانيم همان دنيا را بهطور نمادين درك كنيم و عمق و فضاى جديدى به تجربه روزمرهمان بياوريم. اين زندگى نمادين (و گاه اسطورهاى) است.
منبع: زندگی نزیسته ات را زندگی کن
نویسنده: رابرت الکس جانسون
مترجم: سیمین موحد
ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی