جمله های عاشقانه ای که در رابطه می شنوید، چطور می توانند به خطرناک ترین بخش رابطه تبدیل شوند؟ چطور رابطه ای پخته را تجربه کنم، نه خام را؟ روی ابرها راه نروید تا سقوطی وحشتناک را تجربه نکنید!
عاشق شدن يعنى فرافكنى آن بخش بسيار زرين سايه، به شخص ديگر. بلافاصله پس از عاشق شدن، شخص حامل همه چيزهاى والا و جذاب مىشود. شخص در مدح و ستايش محبوب داد سخن سر مىدهد و از زبان الوهيت استفاده مىكند، اما اين تجربه را اگر سمت راست الّاكلنگ شخصيت در نظر بگیریم، ضد خود را در طرف دیگر الّاكلنگ ايجاد مىكند. وقتى عاشق شدن به ضد خود بدل شد، تجربهاى تلختر از اين در زندگى تان پیش نخواهد آمد. بيشتر ازدواجها با فرافكنى شروع مىشوند، بعد دورهاى از توهمزدايى را مىگذرانند، و سپس بشرىتر مىشوند. يعنى درنهايت برپايه واقعيت عميقى كه وجود شخص ديگر را تشكيل مىدهد استوار مىشوند. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "سایه ات را مالک شو" کلیک کنید.
هر چند كسى در آن موقع متوجه نمىشود، عاشقى درواقع انسانيت محبوب را محو مىكند. وقتى دو نفر عاشق مىشوند، مدتى روى غبار ستارگان راه مىروند و غرق سرور و شادمانى زندگى مىكنند و اين تجربه، مفهوم زمان را از ياد آنها برده است. تنها زمانى كه آنها دوباره روى زمين پا مىگذارند مجبور مىشوند بهطور واقعبينانهاى به يكديگر بنگرند و تنها آن زمان است كه امكان عشق بالغانه و پخته بهوجود مىآيد. اگر كسى عاشق باشد ولى ديگرى نباشد، فردِ خونسردتر احتمالا مىگويد، «اگر تو بهجاى تصويرِ خودت از من، به خودِ من نگاه كنى، رابطه بهترى خواهيم داشت».
وقتى فرافكنىِ دوره عاشقى به پايان مىرسد، وجه ديگر واقعيت و امكانات بسيار تاريك رابطه انسانى غالب مىشود. اگر ما بتوانيم دوام بياوريم و اين جريان را از سر بگذرانيم، آنگاه عشق انسانى خواهيم داشت كه بسيار پايدارتر و باثباتتر است.
ما صرفآ بهخاطر نديدن سايه طلاق مىگيريم
سايه در ازدواج بسيار مهم است و براساس اينكه چقدر از اين امر آگاه هستيم مىتوانيم رابطه را بسازيم يا خراب کنیم. ما فراموش مىكنيم كه موقع عاشقى بايد با آنچه كه در ديگرى و خودمان آزاردهنده و ناراحتكننده و حتى غيرقابلتحمل است نيز روبهرو شويم و دقيقاً همين رويارويى است كه باعث بيشترين رشد ما مىشود.
اخيراً درباره زوج عاقلى شنيدم كه در مراسم پيش از ازدواجشان به مسأله سايه پرداختند. آنها در شب پيش از عروسى آيينى برگزار كردند و «سوگند سايه» خوردند. داماد گفت «من به تو هويت مىبخشم و كارى مىكنم كه ديگران تو را ادامه خودم ببينند». و عروس پاسخ داد «من مهربان و سازگار خواهم بود، اما در زير ظاهرم كنترل واقعى را بهدست خواهم گرفت. اگر اوضاع آنطور كه مىخواهم پيش نرود پول و خانه تو را از چنگت بيرون خواهم آورد». بعد از ته دل به نقطه ضعفهاشان خنديدند، زيرا مىدانستند كه در جريان زندگى زناشويىشان اين شخصيتهاى سايه به ناگزير بيرون خواهند آمد. حالا آنها از بازى جلو بودند، زيرا سايه را تشخيص داده و نقاب از چهره برداشته بودند.
وقتى ما به محبوبمان مىگوييم «از تو انتظار دارم كه الهام به من ببخشى، و تنها منبع خلاقيت من باشى. من به تو قدرت متحول ساختن زندگىام را مىدهم». به اين ترتيب از محبوب مىخواهيم تا كارى را بكند كه نظامهاى معنوى درگذشته كردهاند: يعنى ما را متحول و به انسانى نو بدل كند، و روحمان را نجات دهد.
استعداد عاشقى يا عشق رمانتيك، در تاريخ ما نسبتاً جديد است. با اين كار، انسان عالىترين احساساتى را كه در توان دارد آزاد كرده و خود را به بيشترين رنج و اندوهى كه مىشناسد گرفتار می کند. خوب يا بد، انسان امروزى قدرت برقرارى رابطهاى عاشقانه را دارد. در بهترين حالت، اين عالىترين قابليت نژاد بشر است. و در بدترين حالت، احتمالاً دردناكترين تجربهاى است كه مىشناسيم.
تريستان و ايزولت نتيجه عشق رمانتيك را به ما نشان مىدهند. آنها دامهاى فرافكنى الوهيتمان به انسانى ديگر را به نمايش مىگذارند. ما با وضوح ترسناكى هرجومرج ناشى از مخلوط كردن اين سطوح را باهم مىبينيم. انگار سيمكشى خانه را به برق ده هزار ولت وصل كنيم. هيچ دستگاه معمولى دويست وبيست ولتى نمىتواند اين حجم ولتاژ برق را تاب بياورد. هرچقدر هم كه ايده برق ده هزار ولتى جذاب باشد، فقط در ظرفى متناسب با قدرت آن مىتواند حفظ شود. هيچ انسان عادى نمىتواند دربرابر اثر ده هزارولت برق زنده بماند. بااين حال فرهنگ ما اين تجربه ده هزارولتى را بهعنوان پايه هر ازدواجى تجويز مىكند. وقتى ازدواج آدمها زنده مىماند، علتش اين است كه زوجين خود را به سطح انسانى دويست وبيست ولتى رساندهاند و هنر مهر ورزيدن را ياد گرفتهاند.
عشق دويست وبيست ولتى بسيار ارزشمندتر، انسانىتر و قابلجذبتر از نمايش آتشبازى عظيم ده هزار ولتى است. عشق، در ابعاد انسانىاش، بسيار باارزشتر از تجربه شاعرانه راه رفتن روى ابرهاست.
منبع: سایه ات را مالک شو
نویسنده: رابرت الکس جانسون
مترجم: سیمین موحد
ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی