ورک شاپ یک روزه نقشه راه درست زندگی بعد از 30 سالگی - ونکور
ورک شاپ یک روزه نقشه راه درست زندگی بعد از 30 سالگی - ونکور
مـــــدرس این دوره سید سهیل رضایی سید سهیل رضایی

تاریـــخ و روز بـــرگزاری سمینار 2023 August 27 , Sunday
ساعت برگزاری 10 الی 20
تعداد جلسات 1 جلسه
مـــدت زمـــان 10 ساعت

مـــدت زمـــان باقـــی مانـــده تـــا بـــرگزاری سمینار
    معرفی ورک شاپ یک روزه نقشه راه درست زندگی بعد از 30 سالگی - ونکور

    تاریخ برگزاری :
    2023 August 27 , Sunday​

    روزهایی که به سی سالگی می رسیم و یا در حین عبور از آن و یا در سنین بالاتر قرار می گیریم، همواره حسی از تلخی نسبت به زندگی میهمان روان ما می شود.
    تعبیری که پروفوسور یونگ که این دوره مبتنی بر نگاه های اوست، برای این احوال ما دارد این است کفش کوچک، پای ما را می زند.

    مهمترین اتفاقی که در این دوره برای شما رخ می دهد، این است که با یک آزمون تحت یک اسکن روانی قرار خواهید گرفت.
    نکاتی را در مورد خود با این آزمون و تحلیلی که به شما ارائه می شود درخواهید یافت که در نگاه اول برای شما شوک آور خواهد بود.
    زیرا شما را دقیقا به همان جایی می برد که باید ببرد. یعنی دقیق مشخص می کند آنچه که باعث می شود از زندگی آن طور که باید و شاید لذت نبرید، چیست.

    زندگی شما در این دوره به دوازده مرحله تقسیم می شود. شما در می یابید که توفیق شما در زندگی و دست یابی به احساس رضایت، نیازمند پاس کردن هر کدام از این مراحل در زمان خود است.
    ولی متاسفانه اغلب شرکت کنندگان متوجه می شوند برخی از این مراحل را به خوبی طی نکرده اند،مشکلاتی همچون سردرگمی، بی هدفی، پوچی، نداشتن احساس خوب با خود غلیرغم داشتن بسیاری از چیزهایی که دیگران حسرت آن را می خورند، عدم لذت بردن از زندگی و هر حس بدی که شما بتوانید از آن یاد کنید، همه و همه ناشی از طی نکردن صحیح یکی از مراحل دوازده گانه ای است که در این دوره مطرح می شود.​

    چرا این دوره را انتخاب کنیم ؟

    تاکنون 7778 نفردر این سمینار شرکت کرده ان
    57 سمینار برگزار شده است...

    چه چیز از این سمینار بدست میارم ؟
    سوالات رایج کاربران پیرامون سمینار
    نظرات کاربران 123 نظر ارائه شده است
    عکس کاربری
    zahra.s ارسال در تاریخ ۰۰۳ آذر ماه ۱۳۹۹
    ارسال پاسخ به zahra.s

    حس عجیبیست...
    کمی اضطراب...
    شاید هم افسردگی...
    احساس بار سنگینی بر روی دوش هایم دارم...
    انگار مرا دعوت به تحولی عظیم کرده ای...
    چند روزیست در درون خود به دنبال گمشده ایی میگردم...
    هرچه میجویم نمی یابم...
    کاش از کسی سراغش را بگیرم...
    مدام صدایی میشنوم که میگویید...
    تو لایق نیستی...
    تو را چه به...
    دیدی نشد...
    اینقدر زمزمه میکند که مرا کلافه کرده است...
    روزگار هم به من سیلی زده است...
    دردش بی امان است...
    شاید حرفی دارد...
    گویی میخواهد مرا با خودم آشتی بدهد...
    در فکر غوطه ور بودم، گونه هایم خیس بودن...
    ناگهان صدای پیامی از گوشی مرا متوجه خود کرد ...
    دوستی مرا یاد کرده است...
    خدایا خواب میبینم؟
    هدیه این دوست، مجوز حضور در بهترین دوره های عمر هست...
    دوره ایی که تو را به سفر در عمق وجودت دعوت میکند....
    خدایاااااا سپاسگزارم....

    عکس کاربری
    مهدی صابریان اصل ارسال در تاریخ ۰۰۳ آذر ماه ۱۳۹۹
    ارسال پاسخ به مهدی صابریان اصل

    سلام به همه دوستان و خوانندگان گرامی

    هر چی فکر میکنم که در توصیف این دوره چی بنویسم به این نتیجه میرسم که هر چیزی بنویسم باز هم حق مطلب رو ادا نکردم، واسه همبن فقط وصف حال و احساسم رو نسبت به دوره و استاد رضایی گل به قطعه کوتاهی به نام سکوت (و تماشا) در چند جمله ساده بیان میکنم:

    من دلم میخواهد
    سخنی از تو بگویم
    که سزاوار صفایت باشد
    ولی هر لحظه از آن میترسم
    که برای گفتن،
    گفتن از خوبی تو
    واژه پیدا نکنم
    تو که معنای تمام واژه های خوبی
    ...
    پس تو را میبینم
    و نمیگویم هیچ.

    در اهمیت این دوره یادآوری این شعر برای خودم بسیار مسرت بخش و بوده که به خوبی به جایگاه و اهمیت خودشناسی اشاره داره:

    معرفت اول و دوم علم و تقوی پیشه کن
    سوم از راه محبت در دل ما ریشه کن
    گر شدی علامه دهر زمانه گاه گاه
    در سخن گفتن فروتن باش و هم اندیشه کن

    و در انتها تک بیتی از حسین منزوی نازنین که به زیبایی در تعالیم استاد بیان شد به عنوان پایان بخش کلام:

    تو هم شراب خودی هم شراب خواره خود
    سوای خون دلت
    سوای خون دلت در سبو چه میبینی؟
    بگو چه میبینی....

    ... و زیبایی پایان ندارد.

    عکس کاربری
    سحر محمدی ارسال در تاریخ ۰۰۳ آذر ماه ۱۳۹۹
    ارسال پاسخ به سحر محمدی

    باورم نمیشه که از روز اول شروع کلاس اینقدر توی تب و تاب بیوفتم. چند وقتی بود سردرگم عصبی و بی انگیزه بودم . روزی که استاد یتیم رو درس می دادند و در مورد ترس هامون میگفتن اون روزی که در مورد جنگجوی منفی میگفتند من اشک می ریختم و باورم نمیشد یکی یا حرفهایش بتونه اینطوری روان من رو کن فیکون کنه..
    خودم ولی عاشق باز گشت از سفر بودم حاکم فرزانه دلقک و با تمام وجودم حس کردم، الان اون زمانیکه که من باید در کاری که دوست دارم عمیق شم و همه کارهایی که دوست ندارم رو رها کنم . توی فرزانه فهمیدم باگ من کجاست و چرا تعلل می‌کنم. چرا می‌ترسم .
    به قول استاد رضایی سرزمین بازتاب ذهن فرمانرواست. هرچی در زندگی من اتفاق میوفته بازتاب روان و ذهن من هست.
    هر روز که پیش می رفتیم این حالت برای من تداعی میشد که کسی آیینه گرفته و درونم رو بهم نشون میده. اول این آیینه غبار آلود بود و خشم داشتم و در روزهای پایانی کمی جلوتر رفتم و می‌تونستم حداقل اشک بریزم. باور دارم که من هر روز معصوم می‌شوم، چون در مسیری جدید پا می‌گذارم . من متولد میشوم ، سفر می‌کنم ، در سفر بزرگ میشوم و پس از بلوغ از سفر برمی‌گردم و این چرخه به تناسب زندگی خودم ادامه داره تا سرزمین خودم رو کشف کنم.
    پیشنهاد می‌کنم افرادی که احساس رضایت از خودشون و زندگی شون ندارند و زیر کوهی از باورهای نادرست و ترس ها و تاییدطلبی های خدا دست و پا می زنند، حتما در این کلاس شرکت کنند.

    فاطمه مکی نسب ارسال در تاریخ ۰۰۳ آذر ماه ۱۳۹۹
    ارسال پاسخ به فاطمه مکی نسب

    دوستان عزیزم سلام
    راستش را بخواهید وقتی تصمیم ورود به سمینار نقشه راه درست زندگی رو می گرفتم بین قول روحانیون مذهبی اسلامی ،بین خوف و رجا بودم و واقعیتش اینه که برای هر تعللی در زندگی یه جایی باید برخاست .زندگی کردن با متدی که آقای رضایی برامون برمیشمرن شاید سخت باشد اما غیر ممکن نیست .دیشب اخرین جلسه سمینار نقشه زندگی که برگزار شد من تازه فهمیدم که چقدر از خودم ناآگاهم.همه دوستانی که آقای سهیل رضایی را می شناسند و کما بیش باآثار و دسترنج ها و دستاوردهای ایشان آشنا هستند برای جمع بندی کل آنچه که می دانید پیشنهاد می دهم حتما در این سمینار شرکت کنید.این سمینار شاه بیت تمام غزل هایی است که آقای رضایی به شیوایی کلام شون سرودند.با احترام ویژه خدمت آقای رضایی و تمامی همکاران ایشان در بنیاد فرهنگ زندگی،
    به آنان که بدنبال آگاهی از خویشند
    به آنان که برای بهتر زیستن تصمیم بهتری دارند.
    به آنان که در ذهنشان سوالاتی بی پاسخ مانده است.
    برای آنان که از روزمرگی ها هراسیده اند
    برای آنان که جسارت تحلیل مسائل همه را جز خودشان دارند...
    برای آنان که قصد رهیدن از زنجیر تعلقات عاطفی اشتباه را دارند.
    برای همه آنان که در مرگ عزیزی مانده اند و هنوز پس از سالها در سوگ او نشسته اند
    برای پدران سرزمینم که تلاش های بی وقفه شان آنها را همواره در زندگی غایب کرده است .
    برای مادران عزیزی که رحم امن شان محل آرامش مان بود.
    و برای تمام دختران و پسران سرزمین که به دنبال لذت آگاه شدن هستند
    این سمینار پکیج ویژه ای است.
    با احترام خدمت استاد عزیزم

    ثنا شمس ارسال در تاریخ ۰۰۳ آذر ماه ۱۳۹۹
    ارسال پاسخ به ثنا شمس

    زندگی یک بازیه و لازمه که برای خوب بازی کردن قواعدش رو خوب بلد باشیم. از نوجوانیم سهیل گرانقدر، استاد جان و عشق را میشناسم.استادی که با تمام وجودش در عشق به خودشناسی حضور داره و با گوهر خلوص و جادوگریش تمام این عشق رو در تدریسش به شاگردانش ارائه میده.ما در سفر زندگیمون سردرگمی های بسیاری داریم، و من اومدم برای خودم ایستادم، بالاترین ثروت زندگیمو که خودمم دریابیدم ، تا جواب سردرگمی هامو بگیرم. بفهمم کجای مسیرم؟؟به کجا دارم میرم؟؟ آیا نتیجه من با خواست روح بزرگم و عظمت وجودم یکیه!! و این شد که منزلگاه هارو یکی یکی با استاد فرزانه ام آموختم تا ببینم من کجای این سفر زندگیم جا موندم! ما بزرگترین گنج زندگی خودمون هستیم ، من از این سرمایه گذاری و دریچه ی زیبایی که برویم گشوده شده، خدارو بسیار بسیار شاکرم .و استاد سهیل عزیزم رو بسیار بسیار قدردانم. من در این مسیر به گوهر ارزشمند وجود خودم بیش از پیش پی بردم.
    و در انتهای سفرم به سرزمین منزلگاه ها،بسیار عمیق و زیبا به کلام زیبای حضرت مولانا رسیدم،

    بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست.
    از خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی.??❤?

    این دیگر من، نبود، این منِ تازه من نبودم،
    من از تقدیرم بازگشتم، تا خود را به دست نور بسپارم،من از رنج دوباره زاده شدم،تا گنج وجودم را دریابم.??❤❤
    برای هرکسی که خودش و زندگیش براش ارزشمنده امیدوارم که طعم شیرین این سفر رو بچشه و حظش رو ببره و به رشد و شکوفایی حقیقی خودش برسه.???????

    ?ثنا شمس ? ارسال در تاریخ ۰۰۳ آذر ماه ۱۳۹۹
    ارسال پاسخ به ?ثنا شمس ?

    زندگی یک بازیه و لازمه که برای خوب بازی کردن قواعدش رو خوب بلد باشیم. از نوجوانیم سهیل گرانقدر، استاد جان و عشق را میشناسم.استادی که با تمام وجودش در عشق به خودشناسی حضور داره و با گوهر خلوص و جادوگریش تمام این عشق رو در تدریسش به شاگردانش ارائه میده.ما در سفر زندگیمون سردرگمی های بسیاری داریم، و من اومدم برای خودم ایستادم، بالاترین ثروت زندگیمو که خودمم دریابیدم ، تا جواب سردرگمی هامو بگیرم. بفهمم کجای مسیرم؟؟به کجا دارم میرم؟؟ آیا نتیجه من با خواست روح بزرگم و عظمت وجودم یکیه!! و این شد که منزلگاه هارو یکی یکی با استاد فرزانه ام آموختم تا ببینم من کجای این سفر زندگیم جا موندم! ما بزرگترین گنج زندگی خودمون هستیم ، من از این سرمایه گذاری و دریچه ی زیبایی که برویم گشوده شده، خدارو بسیار بسیار شاکرم .و استاد سهیل عزیزم رو بسیار بسیار قدردانم. من در این مسیر به گوهر ارزشمند وجود خودم بیش از پیش پی بردم.
    و در انتهای سفرم به سرزمین منزلگاه ها،بسیار عمیق و زیبا به کلام زیبای حضرت مولانا رسیدم،

    بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست.
    از خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی.??❤?

    این دیگر من، نبود، این منِ تازه من نبودم،
    من از تقدیرم بازگشتم، تا خود را به دست نور بسپارم،من از رنج دوباره زاده شدم،تا گنج وجودم را دریابم.??
    برای هرکسی که خودش و زندگیش براش ارزشمنده امیدوارم که طعم شیرین این سفر رو بچشه و حظش رو ببره و به رشد و شکوفایی حقیقی خودش برسه.???????

    غزال فدايى ارسال در تاریخ ۰۰۲ آذر ماه ۱۳۹۹
    ارسال پاسخ به غزال فدايى

    غزال هستم، ٣٨ ساله از مونيخ آلمان
    تعريف استاد رو از دوستانم تو آلمان شنيدم. دو تا از كلاسهاى صوتى رو گوش كردم و شيفته مطالب عميق و نحوه تدريس استاد شدم. هنر استاد كه با چند تا سوال باعث ميشد فرد خودش همونجا به جواب برسه يكى از نشونه هاى حرفه اى و كاركشته بودن ايشون بود. خيلى علاقه مند شدم و بعد از اون كانال اينستاگرامشون رو دنبال كردم و از مطالب و گفته هاى اونجا كلى ياد گرفتم و لذت بردم و با كارگاه نقشه راه آشنا شدم و احساس كردم راه جذابى براى شناخت بيشتر خودم و رشدم ميتونه باشه و همينطور هم بود. با بُعدهاى ديگرى از شخصيتم آشنا شدم كه از وجودشون بى خبر بودم. با نقاط قوت و ضعفم آشنا شدم. نكات عميق و ظريفى ياد گرفتم. جواب بعضى از سوالهامو پيدا كردم و يك پله به خودم نزديكتر شدم. استاد در نهايت صميميت و خلوص كلاسهارو برگزار كردن، امروز كه ووركشاپ تموم شد دلم گرفت اما خوشحالم كه براى دوره هاى بعدى بنياد ثبت نام كردم و اين مسير همچنان ادامه داره. نهايت تشكر رو از استاد سهيل رضايى ، بنياد و خانم اميدوار عزيز دارم. هميشه سلامت و پايدار باشيد??

    نغمه یزدان‌پناه ارسال در تاریخ ۰۰۲ آذر ماه ۱۳۹۹
    ارسال پاسخ به نغمه یزدان‌پناه

    من نغمه یزدان‌پناه هستم و این دوره را خواهرم به من هدیه داده بود. این نگرش یونگ که «اساطیر گنجینه‌ی روان‌شناسانه‌ی بشر هستند» برایم همیشه بسیار جلب بود و شرکت در این دوره را با کنجکاوی درباره‌ی دیدگاه دیگری که شاید بتواند نگاه تازه‌ای درباره‌ی روان خودم و دیگران به من نشان دهد آغاز کردم. در ابتدای مسیر دقت تست طراحی شده برای دوره برایم بسیار جالب بود و نقاطی که به‌عنوان چالش‌های شخصیتی‌ام معرفی شده بودند را واقعاً می‌توانستم در زندگی‌ام بازبشناسم. آشنایی با کهن‌الگوهای یونگی از زبان آقای رضایی دلنشین بود و باید بگویم انتظارم اولیه‌ام برای آشنایی با دیدگاه تازه‌ای درباره‌ی زندگی روانی انسان برآورده شد.

    فکر نمی‌کنم که نگاه یونگی حلال همه‌ی مشکلات باشد و می‌دانم که این سیستم هم احتمالاً نقاط کور خودش را دارد، اما تصور می‌کنم شرکت در این دوره برای همه‌ی کسانی که علاقه‌مند به آشنایی با نگاه‌های متفاوت درباره‌ی انسان و سفر زندگی هستند جالب خواهد بود. ‌

    سارا فیض ارسال در تاریخ ۰۰۲ آذر ماه ۱۳۹۹
    ارسال پاسخ به سارا فیض

    سالهاست با سهیل رضایی سفر میکنم، اما اینبار و طی این دوره لذت سفر، طعم دیگری داشت. هر جمله هر خطی که استاد نوشت من رو به وادی عمیق تری از خودم و حقیقتم برد. سفر قهرمانی زیباترین سفریه که باید همه بهش سر بزنیم تا از سفر زندگی درک عمیقتر و لذت ژرف تری رو لمس کنیم.
    اون بخش خاک خورده ما که عاشقانه چشم به راه یک لحظه توجه ماست، بیشتر از هر کسی و هر چیزی مستحق احساس "امنیت" میون تموم دغدغه های این زندگی.
    ما تصور میکنیم از زندگی لذت میبریم، اما مادامی که به سمت حقیقت خودمون میریم و ذره ای از "من حقیقی" که سالهاست عاشقانه منتظر ماست و برای ما پیام های پی در پی میفرسته، رو لمس میکنیم اونجاست که متوجه میشیم چقدر اسیر ماتریکس این زندگی بودیم و لذت های ما عمقی نداشت. و در نهایت به اصالت عاشقانه غیر قابل وصفی میرسیم که....
    "این دگر من نیستم من نیستم... حیف از آن عمری که با من زیستم."

    میترا وکیل ارسال در تاریخ ۰۰۲ آذر ماه ۱۳۹۹
    ارسال پاسخ به میترا وکیل

    سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. من پنجاه سال دارم. جنگجویی خاموش که از جنگیدن و نرسیدن خسته شده بود. در کشاکش دهر فقط به فکر جنگیدن و رسیدن بودم. خسته شدم. نشستم. در خود فرو رفتم. کجای کارم اشتباه است؟ پس چرا نمی رسم؟ چرا بقیه مردم بدون جنگیدن هم می رسند؟ چرا من؟ گمگشته ای در مه. در مه ای غلیظ. پر از ترس، ترس از شروعی دوباره. دو باره نه، صد باره. در صفحات اینستاگرام به صفحه بنیاد بر خوردم. آن را دنبال می کردم. هنوز به ورود به وادی بنیاد شک داشتم. بر حسب اتفاق فهمیدم دوستی حدود بیست سال قبل دوره های بنیاد را گذرانده. بیشتر نحقیق کردم. یواشکی به سایت هم سر می زدم. اما عفریت دودلی لحظه ای رهایم نمی کرد. ای خدا باز هم مشاوره؟ باز هم رفتن و ساعت ها با مشاور حرف زدن؟ باز هم نرسیدن؟ بر قرآن تفعل زدم. پاسخ آمد: "ای موسی این لوایح ده گانه را بگیر و به نزد مردم برو". خندیدم. رقصیدم. و حالا سهیل رضایی اینجا هستم. در کنار تو و دوستان، همسفر دوره آبان ماه بودیم. مفتخرم که به اطلاع برسانم جاده زندگی ام روشن شده، دیگر مه آلود نیست. هنوز اول راهم. راهی بس طولانی دارم. اما چه باک. حداقل اطمینان دارم که در راهم. راهی درست. سهیل رضایی نمی دانم با چه کلماتی از تو تشکر کنم. کلمات گنجایش سپاس روحم از تو را تاب ندارد.

    فرم ارسال دیدگاه
    ارسال دیدگاه
    شنبه تا چهارشنبه از ساعت 13 تا 18 مشاوره برای انتخاب محصول
    پاسخگویی به سوالات آموزشی 021-88738180