دسته بندی
/ ۱۲ مرداد ماه ۱۴۰۱
هزینۀ اصالت چیست؟!
تعریف شما از اصالت چیست؟ آیا تعریف ما از اصالت با دیگران مشابه است یا اینکه در افراد و جوامع مختلف این تعریف فرق میکند. اگر تعاریف مختلف برای اصالت وجود دارد، ریشه ی این تعاریف چه میتواند باشد.
این ویدیو یک لایو اینستاگرامی بسیار جالب و عمیق بین آقای سهیل رضایی (مدرس خودشناسی به سبک پروفسور یونگ) و دکتر آرش تقوی (لایف کوچ و مربی توسعۀ فردی) انجام شده که حرف های عمیق و جذابی برای گفتن دارد. این ویدیو را از دست ندهید.
ممنونم؛مثل همه لایو های دیگه؛فوق العاده عمیق،مفید و آموزنده؛دم شما گرم.
مدام تولدی دیگر، بسیار سپاسگزارم جناب رضایی عالی بود مثل همیشه بسیار آموختم.
از زمانی که لایو را دیدم تا الان که واقعا یادم نیست چند روز گذشته، آنچنان مبهوت، متحیر، سرشار شده ام که اصلا قادر به بیان صحیح احساسم نیستم. فقط اینو می تونم بگم که هنوز نمی دونم شیرجه به «درون » زدم و یا رها از « در خود فرو شدگی» و ورودی به عظمت هستی. واقعا این لایو را از خودتون و دوستان تون دریغ نکنید. واقعا الان فقط لازمه که جرعه ای از این جام بنوشیم نه اینکه انتظار داشته باشیم تجربه ی عمیق آقای رضایی یا آقای تقوی را داشته باشیم. شاید در این رها شدن یا شیرجه زدن، تجربه ی عمیق ایشان را ما در وجود خود از نوع خود و جنس جام خود و مختص خود در ادامه تجربه کنیم.
وقت شما بهخیر مریا گرامی. ممنون از مشارکتتان در گپ و گفتها. شاد باشید و خرسند
این پیام رو میخوام به خود سهیل برسونید لطفا
سهیل میخواستم بگم تو الان تو یه شهر زندگی میکنی که آرامش داره و اضطراب و استرس ایران در اونجا وجود نداره ، ولی تو آرامی و حالت بد نشده .
اگه اونجا رو بازار عطارها در نظر بگیریم ، تو سربازان از هوش نرفتی و این عالیه
شاید دلیلش اینه که تو با اینکه بوی پهن رو همیشه بهت هدیه میدادن ولی تو دنبال بوی عطر بودی و کم کم رو خودت کار کردی و حالا که به بازار رسیدی حالت خوبه .
اگه ابن بازخورد من درست باشه و تو موافق باشی باهاش آیا راهکار این نیست که ما مثل ابوریحان بیرونی تا لحظه مرگ دست از تلاش برنداریم و به کند و کاو ادامه بدیم . سر هر بازار که حالمون بد شد نشانه بدانیم و رو اون کار کنیم تا جایی که بتوانیم وارد شویم و بعد بازار دیگر و ...
و در نهایت یک اصالت چند جانبه درست کنیم .
سلام هنوز نمیدانم اینجا را میشود بازار عطارها نامگذاشت یا خیر ، چون برلی من بازار عطارها ملاقات با یک وسعت درونی است نه یک عظمت بیرونی
سلام
ممنون از لايوتون
عالي هستين فقط كمي سنگين بود
موضوع جالب ولی سنگین بود.
میشه بجای رفتن دوباره به بازار عطارها با پهن به هوش آمد و برگشت به محله قدیمی خود و کم کم بوی عطر را دریافت کرد تا جایی که حالا بدون ترس بتوان به بازار عطارها رفت
وقت شما بهخیر اعظم عزیز. ممنون از مشارکتتان در گفتگوها. در پاسخ به شما بد نیست به این موضوع اشاره کنم که اگر قرار بود کسی در محله قدیمی خود به هوش بیاید، هرگز پی محله جدید و ماجراجوییهای جدید که روح آن را برای رشد فردی از وی میطلبد، نمیرفت. بنابراین، برای عبور از ترس باید پا در دل ترسها نهاد تا از بوی ناخوش عقدههای کهنه و ناکارآمد به بوی خوش زندگی و تعالی رسید. موفق و پیروز باشید.
جان شیدا ?
جان شیدا ?
ممنون که هستید ⚘?✋
درود سهیل عزیز :
هیچ نمیدانم جز این که هر چه سالها درفکرم میایدتو به زبان میاوری تو پیگیری کردی ومطالعه ومن مطالعه وپیگیری را از خودم دریغ کردم اما فکر وسوالها مرا رها نکرده وخوشحالم که هستی ومتعهد به راه وسوالهایت هستی ومن نوعی میتوانم از تجربیات وپیگیریهایت جوابی بگیرم وامیدوار باشم به حرکتی وشروعی تازه برای یافتن خودم از تو بزرگ سپاسگزارم ??❤️