دسته بندی
/ ۳۱ شهریور ماه ۱۴۰۰
چرا داشتن رابطۀ خوب ربطی به ارادۀ ما ندارد؟
چرا با وجود اینکه رابطه هایمان با عشق و حس خوب شروع میشود ولی بعد از مدتی دچار چالش و دردسر میشویم؟ مگر طرف مقابل همان آدم آرزوهایمان نیست ؟ پس چه میشود که این همه مشکل و جدل به وجود میآید؟ واقعاً کجای کار ایراد دارد؟ اگر با این احوال آشنا هستید ، این ویدیو را از دست ندهید.
بسیار بسبار عالی
مرسی جناب رضایی بابت مطالب خوبی که گفتید.کاش در مورد بحث و گفتگوی سالم هم لایو بذارید.ممنون
سلام و خدا قوت. من چون ۱۴ سالگی ازدواج کردم پدرمم کارش زیاد بود خیلی ارتباط نداشتیم ولی تمام اینایی که گفتین از همسرم توقع داشتم و اون ادم درست متضاد من. که زن رو خانه دار ی و بچه داری و همبستر میدید و من یه همسر همدل و همراه احساسی میخواستم. تا جدا شدیم و الان با هرکسی اشنا میشم اولش میگن اون چیزای که من واقعا میخوام ولی در عمل یه کپی با تشدید از اون میشه
به نظرم رابطه خوب تعریفش برای هرکسی متفاوته.برای داشتن یه رابطه خوب باید دوطرف باهم فکری هم تلاش کنند. متاسفانه هرکسی تنهایی تلاش میکنه
عالی بود
بسیار ممنونم استاد. چه جالب من دیروز تو ایسنتا این رو که دیدم دلم خواست کاملشو ببینم که شما زحمت کشیدید گذاشتین. ممنونم.
عالی بود بعد ۶ سال داره مطالب برام بازتر میشه کاش یاد بدید روش درست بحث کردن و صحبت کردن بدون دعوا شدن رو .ممنون جناب رضایی واقعا از مباحث لذت میبریم
سلام استاد با تشکر از شما
آنچه که تجربه کردم اینکه ما یاد نگرفتیم از ابزارهای خودمان مثل احساسات، منطق، عقل، مهربانی، دلسوزی، قاطعیت، ترس، شجاعت و ... در کجا و چه موقع درست استفاده کنیم. همین استفاده نادرست ضربه به روابط می زند چه عاطفی، چه خانوادگی و کاری
عالی بود…
من پدر فوق العاده ای داشتم، صادق، متعهد ، پاکدست، محکم، حامی، قوی....
متاسفانه شوهری کردم بی تعهد، دروغگو، غیر قابل اعتماد....
اشتباه من این بود که تصویر من از مرد، پدرم بود و فکر میکردم همه مردا همینطورند!