اگر کاربر خارج کشور هستید با کلیک بر روی دکمه زیر می توانید این محصول رو به صورت ارزی سفارش دهید
خرید ارزی
هنگامی که کودک به سنین بزرگسالی (بلوغ و سالهای پس از بلوغ تا سن بیست سالگی) میرسد، دیگر والدین نباید سعی کنند که افرادی ایدهآل بهنظر برسند.
وقتی والدین میخواهند خود را افرادی ایدهآل نشان دهند، تلویحآ جایگاه کودک را بیارزش میسازند.
در این سن، معمولا عقده پدر و عقده مادر «خودآگاه» میشوند و فرد تا اندازهای از والدین حقیقیاش جدا میشود. اما در این فرایند نباید نقش عقدهها را دستکم گرفت؛ هر یک از عقدهها، به گامهایی در جهت جدایی از والدین مجوز میدهند و از برداشتن گامهای دیگری ممانعت میکنند.
اگر به فردی هرگز اجازه داده نشود که والدینش را ترک کند و از آنها جدا شود، یا اگر از داشتن طرز تفکر متفاوت با پدرش منع شود، در این صورت جنبههای خاصی از عقدهها را تجربه خواهد کرد.
در چنین شرایطی دختر یا پسر جوان مجبور میشود با والدینش بستیزد، چون در غیر این صورت نمیتواند به جدایی از آنها و آزادی دست یابد.
گاهی اوقات ــ حتی زمانی که والدین به فرزندشان اجازه جدایی از خود را نمیدهند ــ امکان دارد که فرد آنچه را که پدر و مادرش به او ندادهاند از دیگران دریافت کند و به این روش به استقلالی پنهان دست یابد. اما وقتی راههای مستقیم و آشکار دستیابی به استقلال بسته شدهاند و فرد مجبور میشود بهطور مخفیانه به آن دست پیدا کند، مقداری از قدرت ایگو تحلیل میرود. بعضی از دختران و پسران جوان، برخلاف تأثیر عقدهها، میل شدید خود را برای استقلال بهراحتی برآورده میکنند.
منظور از استقلال این است که بین نیازها و الزامات زندگی خود و اطرافیانمان ــ پدر، مادر، معلمان، جامعهای که در آن زندگی میکنیم ــ تعادل برقرار کنیم.