مردان و زنان در جستجوی تجارب متفاوتی در یکدیگرند. مرد در جستجوی تأیید، گرما، ملایمت و مهربانی است تا آن ها را به مردانگی خود اضافه کند. زن خواهان ثبات، امنیت، شکل، نظم، وضوح و آزادی از مرد خودش است.

آنیما را دنیای زنانه پر رمز و راز می نامیم. آنیما که ارتباط بسیار زیادی با سعادت و احساس ارزشمندی مرد دارد، تقریباً رمز و راز کامل است. او مرد را خشنود می سازد، گیج می کند و به درد می آورد ولی مرد از این دنیای جادویی درونی بی خبر است.

خصیصه اصلی آنیما جان بخشیدن و به حرکت درآوردن زندگی است. نام های دیگر او زن الهام بخش، الهه موسیقی، صدای شاعرانه، راهنما و قاصد روح است. زنان و مردان در جستجوی خود تجربیات متفاوتی را انجام می دهند و به این علت ویژگی هر یک با نامیده شدن به صورت مردانگی و زنانگی جدا می شود. برای پیدا کردن مسیر درست در این راه پز پیچ و خم و برای قرار گرفتن در مسیر اول زندگی که پر از عشق و عاشقی است، به آگاهی و بینش نیاز داریم و اینکه بدانیم نیمه ایده آل ما کدام است و به دنبال چه چیز می گردیم. عطش مرد برای آن تجربه مقدس زنانگی که نیمه مردانه اش را به حد شگفت آوری کامل می کند، مرد را به قلمرو ملایمت، گرما و عطوفتی می برد که برایش جذاب و گیرا است. مرد بیش از هر چیزی تشنه تأیید و اعتبار دنیای مردانه اش است. در نظر مرد هیچ چیزی شیرین تر از این نیست که آن موهبت معنادار و اعتبار وجود و کارش را بدست بیاورد. مرد به دنبال این اعتبار به سمت زنی با گوشت و خون و یا زنانگی درونش می رود.

اسطوره ها از مردی سخن می گویند که به سفرها و زیارت های طولانی دست می زند و همیشه در پی کسب تأیید یا به دست آوردن طلسمی از جانب بانوی خویش است. اغلب اوقات بانوی زیبا هیچ کاری نمی کند جز اینکه در قصر منتظر بماند تا قهرمان در راه آرمان شریفی که بانو تجلی آن است نبرد کرده و جانش را به خطر بیاندازد. اگر این را به صورت سطحی ببینیم، تصویر بسیار ضعیفی از جایگاه زن در دنیا ارائه می دهد اما اگر به طور عمیق به آن بنگریم، او همان جایی است که نیمه زنانه مرد به تصویر می کشد. ضمناً باید از ارزش های درونی مراقبت کرده و از آن نیمه واقعیت دفاع کند.

مردان و زنان در جستجوی تجارب متفاوتی در یکدیگرند. مرد در جستجوی تأیید، گرما، ملایمت و مهربانی است تا آن ها را به مردانگی خود بیفزاید. عطش مرد برای درک شدن یکی از قوی ترین نیازهای کل شخصیت اوست. بخش اعظم خشونت مرد صرفاً راه ناشیانه و نخراشیده درخواست این اعتبار است. کوچکترین حرف ناخوشایند از جانب بانویش می تواند پیروزی را در نظر مرد به خاکستر تبدیل کند. زنان از این ساز و کار وجود مرد چندان آگاه نیستند و به ندرت می دانند چه قدرتی روی او دارند.

زن خواهان چیزهای بسیار متفاوتی از مردانگی است. ثبات، امنیت، شکل، نظم، وضوح و آزادی در واقع نیازهای او از مرد خویش هستند. مرد اغلب اوقات قادر نیست این ها را بشنود و چنان از طرح های بزرگ و چشم اندازهای بی پایه لاف می زند که با عدم درک توانایی های خویش زن را زخمی می کند. مردان و زنان اغلب اوقات مثل کشتی هایی هستند که در تاریکی بدون دیدن یا درک یکدیگر از کنار هم می گذرند. اگر بخواهیم روابطمان از عزت و آزادی لازم در این عصر برخوردار باشد، باید بر تاریکی عدم درک فایق شویم. هر کس عمدتاً با عددم درک نیازهای خاموش دیگری به او ضربه می زند و زخمی اش می کند. شنیدن نیازهای عجیب و غریب شریک زندگی خود، به مفهوم نبوغ ناب در رابطه است.