۰۲ آبان ماه ۱۳۹۷ درس و بحث کمپین رهایی از غم جدایی (درس چهارم)
سطح مقاله : پیشرفته

نظرات و تجربیات خود ، درباره درس چهارم گفتارهای سهیل رضایی درباره کمپین آموزشی رهایی از غم جدایی را اینجا به بحث بگذارید

از دوستان شرکت کننده در کمپین آموزشی رهایی از غم جدایی دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس چهارم این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.

لینک فایل های کمپین آموزشی رهایی از غم جدایی (اینجا)

نظرات کاربران 75 نظر ارائه شده است
مهرداد ارسال در تاریخ ۰۴ آبان ماه ۱۳۹۷

سلام
برای اولین بار بود که وقتی یه فایل صوتی بنیاد رو گوش میدادم اشکم سرازیر شد اصلا باورم نمیشه به حال خودم و این غم جدایی "جدایی از خودم" گریه کرده باشم مخصوصا وقتی سوالاتی در مورد دوران مدرسه مطرح شد وقتی به یاد اون دوران افتادم متوجه شدم چقدر زخم خوردم چقدر آسیب دیدم چقدر سرکوب شدم چقدر از اعتماد به نفسم اون زمان لگد مال شد و حتی پدر و مادرمم تشدیدش کردن و مشکلاتی که الان دارم تماما برای اون دوران مدرسه هستش همیشه منزوی و ترس تایید نشدن رو داشتم همیشه گوشه گیر بودم میترسیدم با بچه هایی ارتباط بگیرم که اصطلاحا بیشتر مورد توجه بودن و دوستای خوبی نمیتونستم انتخاب کنم امیدوارم با کامل کردن مبحث رهایی از غم جدایی از این بحران عبور کنم و به معنای واقعی کلمه اعتماد به نفس پیدا کنم
با تشکر از شما آقای رضایی و تمام همکاران محترمتون

............... ارسال در تاریخ ۰۴ آبان ماه ۱۳۹۷

این چند روزه میرم تو فکر. ترس ارتباط با عشق جدید و مرور سالها و احساسات عشق سابق.
لطفا برای ماهایی که قدرت پس انداز نداریم برای خرید درسها کمکی بیشتر در نظر بگیرید.
من دیگه وقتی ندارم که بخوام بسوزونم
سنم زیاده به نسبت

مهگل ارسال در تاریخ ۰۴ آبان ماه ۱۳۹۷

خیلی یهویی تموش کردید. ولی خب ما بی توقع گوش دادیم و همین قدرش هم خوب بود که بفهمیم الان تو چه مرحله ای هستیم. حالا اینکه بخواهیم ادامه بدیم این کمپین رو یا نه میتونیم بهتر تصمیم بگیریم. چون یه اسنپ شات از درسها رو شنیدیم.
حقیقتش من احساس می کنم تاحدودی بلند شدم و فاصله گرفتم از اون روزهای تلخ بعد از جدایی اما نه بطور کامل. نمیدونم آیا احتیاج به جلسات مشاوره حضوری دارم یا نه. حقیقتش من خیلی به مشاورها اعتماد ندارم. احساس میکنم بالاخره اونها هم آدمن، قضاوت میکنن، یا حتی نمی تونند بیطرف باشند و گاهی شاید اشتباه راهنمایی کنند. یک بار رفتم پیش یه مشاور که معروف هم بود و دوستهام راضی بودن ازش، ولی حس خوبی نگرفتم ازش و انگار که فقط داشتم با یه غریبه درد دل میکردم. کاش اگر این کامنت رو میخونید یه راهنمایی کنید که جلسه مشاوره برای من با این طرز فکر جواب میده یا نه. ممنون

بهناز پهلوان زاده ارسال در تاریخ ۰۴ آبان ماه ۱۳۹۷

عااالی بود ولی چرا فقط 4تا فایل هست؟من تازه داشتم درگیر میشدم و عمیق درک میکردم که تموم شد و ب راه چاره و درمان نرسید

ستاره ارسال در تاریخ ۰۴ آبان ماه ۱۳۹۷

استاد رضایی عزیز .حالا برای ادامه باید چه کاری انجام بدهیم. احساس میکنم در نیمه یه راهی رها شدم .حال الانم بدتر از قبل شروع شدن این کمپین .

شمس ارسال در تاریخ ۰۹ آبان ماه ۱۳۹۷

سلام خانم ستاره
کتاب رهایی از غم جدایی رو بخونید حتما حتما حتما این کتاب رو تهیه کنید.تمام مطالب خیلی کامل تر و ریزتر توی این کتاب هستش

سحر ارسال در تاریخ ۰۴ آبان ماه ۱۳۹۷

سلام استاد رضایی.ممنون از زحماتتون.جلسه چهارم وقتی تموم شد من هنوز داشتم دنبال چیزی به عنوان راه حل برای دردهای پنهان شده میگشتم.یکم تو ذوقم‌خورد.ای کاش دوستانم را به این کمپین دعوت نمیکردم.چون خودم با شیوه اموزش های شما اشنا هستم حتما دلیلی بر این کار دیدین.ولی برای دوستی که اولین بار صدای شما را شنید جز برداشت یه کمپین تبلیغاتی و بهم ریختگیش چیزی عایدش نشد.شاید الان هر کی در این کمپین شرکت کرد با توجه به وضعیت اقتصادی در جامعه امکان خرید یا شرکت در کلاسهای مربوط به این موضوع را نداشته باشه.بازم تشکر

payam ارسال در تاریخ ۰۴ آبان ماه ۱۳۹۷

با سلام و ادب
متاسفانه هیچ از چهار لینک قرار داده شده فعال نیستند.

زهرا ارسال در تاریخ ۰۴ آبان ماه ۱۳۹۷

مادرم بخاطر اعتیاد پدرم مجبور بود کارکنه ، از همون بچگی احساس بار اضافی بودن و جوجه اردک زشت بودن و بخاطر نبودمادرم و مشکلات مالی و عاطفی و خانوادگی داشتم .هجده سالم که شد وقتی پدرم فوت کرد دعای طول عمر برای مادرم میخوندم مادری که هیچ وقت نبود و همیشه خسته و پریشون از کرایه خونه و قرص و شکم سه تا بچه هاش بود. اما سالگرد پدرم تبدیل به روز مرگ مادرم شد و انچه ازش میترسیدم خیلی زود سرمون اومد! بعد از اون سربارتر و زیادی تر از همیشه ... خونه عموم زندگی میکردم زنعمو و دخترعموهام جواب سلاممو نمیدادن ! بعدم گفتن میخوایم خونه رو بکوبیم بسازیم برو خونه عمه ، خونه ی عمه هم یه شب سرد زمستونی که خوابیدم صبح دیدم چقد سرده چشمامو که باز کردم دوتا کارگر افغانی مشغول تخلیه خونه بودن و من وسط اتاق تو رختخواب ! هنوزم سرما و حسی که داشتم استخوانمو میسوزونه ، بعدش دوباره خونه ی عمو ! که هنوز ساختش کامل نشده بود ! خوب یادمه کامپیوتری که به هزار امید برای سرکار رفتن و تایپ یادگرفتن خریده بودم چندروز زیر بارون بود ! بعدش با یه اقایی نامزد شدم پنج شنبه جمعه ها میرفتیم خونه اونا . من عاشق جمع های گرم خانوادگی بودم تا اینکه عمه ی ایشون که ازمن خوشش نمیومد یه جمعه یه دعوا درست کرد مادر اون اقا خیلی راحت گفت که دیگه منو خونشون راه نمیده و رابطه امون تموم شد . (بعد از اون خالی تر از همیشه با احساس دلم میخواد فرار کنم )این حسارو الان میفهمم اون موقع نمیفهمیدم ظرف دوماه ازدواج کردم و اومدم شهر غریب ! اما حتی تو خوابم نمیدیم ممکنه خدا همچین ادمهایی رو خلق کرده باشه این خانواده انقد تحقیر و بی احترامی اذیتم کردن که دلم میخواست برگردم به روزایی که زنعموم جواب سلاممو نمیداد . اخرشم بعد ده سال با یه دختر بچه ، بیکارو بی پول و داغون تو شهر غریب طلاق گرفتم .اما دوباره عاشق شدم عاشق مردی که توقع داره جونتو فداش کنی ولی اگه بهش بگی بالای چشمت ابروست قهر میکنه و میره که میره ... خیلییییی خوب میدونم خالی یعنی چه حس و حالی ! خوب میدونم به خودت بپیچی و خوابت نبره و زمان نگذره یعنی چی! خوب میدونم حتی یادت نیاد اخرین بار باکی حرف زدی یعنی چی! خوب میدونم توهم شنیدن اسمت ، یا گرمای دستش چه دردی داره ! واقعا فکر میکردم دیوانه شدم عمیقا دلم میخولست مرگو تجربه کنم ... نمیدونم شما که درد و میگین درمانش رو هم میگین ؟ نمیدونم امیدی به رهایی از این درد هست یا نه ! فقط خواستم بگم شما واقعا نعمتین ...

نياز ارسال در تاریخ ۰۴ آبان ماه ۱۳۹۷

استاد ممنونم از زماني كه گذاشتيد،مطالب خوبي بيان كرديد و قطعا كمك كننده هستن،من يه سوال دارم و اون اينه كه چجوري ميشه وابستگي به طرف مقابل رو كم كرد؟ رو چه چيزايي بايد كار شه كه تو يه رابطه تا حد خييلي زيادي به طرف وابسته نشد؟
بازم ممنونم از همه زحماتتون

سمیه ارسال در تاریخ ۰۴ آبان ماه ۱۳۹۷

سلام آقای دکتر رضایی واقعا عالی بود این کمپین و بسیار ممنونم ازتون که انقد درست و دقیق و ریز به ریز مراحل جداییو توضیح دادین . واقعا خیلی حس همدردی بزرگی بود حس درک شدن بود . من سه سال پیش از یه ازدواج بسیار آزار دهنده طرد شدم اما با وجود همه آزارها کندن برام بسیار وحشتناک بود که شما فرمودین همون ده درصده .اون روزها با وجود همون سختیها و طرد شدن شدید هنوزم یادش میفتم درد میکشم و نفرین میکنم اون آدمو ناخواسته . چون خیلی خیلی منو عذاب داد اما با این وجود من خیلی دوسش داشتم و حاضر به ساختن بودم اما اون منو طرد کرد .