۰۲ آبان ماه ۱۳۹۷ درس و بحث کمپین رهایی از غم جدایی (درس چهارم)
سطح مقاله : پیشرفته

نظرات و تجربیات خود ، درباره درس چهارم گفتارهای سهیل رضایی درباره کمپین آموزشی رهایی از غم جدایی را اینجا به بحث بگذارید

از دوستان شرکت کننده در کمپین آموزشی رهایی از غم جدایی دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس چهارم این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.

لینک فایل های کمپین آموزشی رهایی از غم جدایی (اینجا)

نظرات کاربران 75 نظر ارائه شده است
آلاله ارسال در تاریخ ۱۰ آبان ماه ۱۳۹۷

وقتی اولین بار این فایل و گوش دادم تو راه دانشگاه بودم .از شدت شوک و گریه نمیتونستم راه برم تو پیاده رو نشستم و احساس کردم لحظه های آخر عمرمه .فکر میکردم یه صدای از اون دنیا داره باهام حرف میزنه .اخه چطوری میشه که یه نفر کلی از حال وحشت ناک این روزای منو انقدر کامل توضیح بده. کاش 10 سال به جلو پرتاب بشم .....یا از خواب بیدار بشم ببینم همش خواب بوده ....

عهدیه محمدی راد ارسال در تاریخ ۱۰ آبان ماه ۱۳۹۷

سلام استاد عزیزم ممنونم از زحمتهاتون ولی من با ۴۰ سال غصه و ترد شدنهای مداوم با شنیدن این فایلها به هیچ نتیجه ایی نرسیدم و اون ترس و اضطرابی که همیشه داشتم بیشتر شده و فکر میکنم تو همین شرایط و حال روحی بد بمونم و فقط خسته ام از بس تو زندگیم تلاش کردم از دست ندم ولی دادم احساس پوچی و حیرانی فراوان دارم

زهرا ارسال در تاریخ ۰۹ آبان ماه ۱۳۹۷

باسلام جناب سهیل رضایی من هر چهر درس رو با دقت گوش کردم ولی از غم‌‌ و ناراحتی من چیزی کم نشد مشکلات من فرار تر از اینهاست که بخواد فراموش بشه بعضی چیزها یا بعضی از افراد سر نوشت انسان رو با نامردی تغییر میدند و باعث بد بختی میشن اینها من هرگز به چیزهای که می خواستم نرسیدم ونخواهم رسید من برای شما تو پیج کامنت گذاشتم ولی جواب ندادید اگر واقعا این کار شدن هست لطفا به من کمک کنید اگر یک روز به جای من زندگی می کردید به من حق میدادید که این قدر نا امید باشم اگر میتونید به من کمک کنید ممنون میشم برای شما تو پیج کامنت گذاشتم جواب ندادیدممنون وسپاس از شما

باراني ارسال در تاریخ ۰۸ آبان ماه ۱۳۹۷

سلام و با تشكر از شما
اگه تمرين هاي بيشتري رو گذاشته بوديد بهتر بود مثل فايل سوم

Leiloon ارسال در تاریخ ۰۸ آبان ماه ۱۳۹۷

من خیلی تلاش کردم غم رهایی و بی ارزشی و شکست بیام بیرون.اما خشم من نسبت پدر و مادروخانوادم باعث شد اجازه حرف زدن ب کسی ندم مدام دادم داد وفریاد میکنم ب حدی ک حالم بد میشه .. اما وقتی میبینم از برادر و پدر م و مادرم جز بدی و ...چیزی ندیدم حاام بد میشه نفرت و خشم وجودم را گرفته.. اما باید نبش قبر کرد و گرنه در میانسالی گریبانم را میگیرد

آوا ارسال در تاریخ ۰۸ آبان ماه ۱۳۹۷

با همه احترامی که براتون قائلم به نظرم تا درس ۳ مرحله به مرحله جلو اومدم اما درس ۴ هم خیلی سریع بود هم اینکه فقط یکسری تیتر گفته شد که نمی دوننیتی گوش بدی یا فکر کنی و درونیشون کنی

بهار ارسال در تاریخ ۰۸ آبان ماه ۱۳۹۷

من نمی‌تونم فایل‌های رهایی از غم جدایی را دانلود کنم؟ درس اول این مبحث رو هم پیدا نمی‌کنم. به‌نظرتون مشکل چیه؟

سیما ارسال در تاریخ ۰۷ آبان ماه ۱۳۹۷

جناب رضایی سلام. از شما ممنونم به خاطر کمپین رهایی از غم جدایی. در واقع شما زمانی این کمپین رو فعال کردید که من به خاطر تجربه تلخی که داشتم کتاب رهایی رو قبلا مطالعه کرده بودم و به شدت با این قضیه درگیر بودم. نوع تجربه من مربوط به طرد شدگی توسط یه دوست قدیمی و همکار فعلی است. ما هر دو خانم هستیم و در یک مکان شاغلیم. به علت یک سری دلایل ایشون مایل به ادامه نبود و این مشکل برای من پیش اومد و حدودا 7 ماه که ازین اتفاق گذشته برای من کمرنگ شده ولی فراموش نشده. هنوز مواقعی هست که به شدت غمگین میشم . هر چند فاصله بین این حالات زیادتر شده ولی هنوز پیش میاد. تنها کاری که برای خودم کردم خوندن کتاب بود و پناه بردن به نوازندگی پیانو و سرگرم کردن خودم به کارهای هنری. هر چند میتونم بگم در 5 ماه اول عملا هیچ کاری نمیتونستم بکنم. به معنای واقعی فرو رفتن چاقو در قلبو تجربه کردم. با تمام تجربیات به شدت ملموس کتاب اشک ریختم و مدام از خودم در حیرت بودم که چرا؟ چرا من با این موقعیت اجتماعی و این همه موفقیت در رابطه های قبلی؟ چرا باید تا این حد از پاره شدن یک بند و یک رابطه در هم بریزم؟ خیلی فکر کردم خیلی تعمق کردم با یه دوست روانشناس صحبت کردم و اون تا حدود زیادی کمکم کرد. هر چند هنوز زخمی ام و مدت زیادی گذشته و فکر می کنم حالم بهتره صراحتا بگم دوست دارم دوباره باهاش رابطه داشته باشم چون ما واقعا در کنار هم لذت میبردیم. می دونم که خواسته اشتباهیه و میخوام دیگه این خواسته نباشه و دارم سعی می کنم. آقای رضایی به من بگید وقتی کسی ما رو ترک و طرد می کنه ولی در محل کار ما کار می کنه و هر روز ممکنه ببینیش چطور میشه روند درمان رو به سلامتی طی کرد. در پستای جدیدتون فرمودین حتی داشتن دوستی اجتماعی هم اشتباهه. بله منم به همین معتقدم. چون با هر بار روی خوش نشون دادن اون حالم دگرگون میشه. نمیخوام امیدوار باشم. و نمی خوام به ادامه دوستی با اون دلخوش باشم. از شما به خاطر مسئولیت پذیری اجتماعی خطیری که به عهده گرفتید صمیمانه سپاسگزارم. در پناه خدا باشید.

س.ج ارسال در تاریخ ۰۶ آبان ماه ۱۳۹۷

با سلام
با سپاس از استاد رضایی عزیز که چقدر صوت های سوم و چهارم به من چسبید .در لحظه ای بودم که دچار یک سری مسایل و قرار گیری در یک تصمیم که مرتبا امروز و فردا که نه این ماه و ان ماه میکنم و تمام درس سوم و چهارم به دردم خورد انگاری همش واسه من بود .
کودک درونم به شدت تنها و خسته و دیگر خموش شده بس که سرخورده شده .
خودم حالم بد هست .سه سال هست مشاوره رفتم تا حدودی بهم کمک کرد و کتابها و ویسها را خوندم و آمدم .اما یک پا شدن محکم ندارم .کلی برای این رفتن مقدمه چیدم .ولی هنوز دست دست میکنم .همش ترس از تنهایی داشتم که الان این ترس خیلی کمتر شده حتی این تنهایی را دوست دارم چرا که با کتاب خوندن و دیدن فیلم و دور زدن با ماشین شنیدن ویس و ... ترس هایش را کم کرده ام .
از کودکی ترس از طرد شدن به دلیل بودن خواهر و برادر های قد و نیم قد حس طرد شدن در ذهن من تداعی شد ،دعواهای پدر و مادر و حس بی کفایتی که بهم میگفتن تو هیچ کاری نمی‌توانی ،الان کار میکنم ،واسه خودم خونه و ماشین خریدم ولی باز حس ناتوانی با من هست بیرون نمی‌رود .در زندگی مشترک با مشکل مواجه شدم و این طرد شدن را از طرف همسر تجربه کردم خیلی سخت بود ولی الان خیلی بهترم اما خشم هام هنوز هستن با اینکه کمتر شدن .خیلی واسه خودم تلاش کردم .اما هنوز برای گرفتن حقم میترسم .

پروا ارسال در تاریخ ۰۶ آبان ماه ۱۳۹۷

خیلی عالی بود .
اهنگ فقط اون تیکه که میگه بعد هرزمستون بهارنیست ....
نمیدونم شاید عمیقا شبیه من بود این ادم و نشد مرحله سخت رابطه رو دووم بیارم .هم اون ادم تله رها شدگی داشت و هم من و تاحدودی اجتنابی بود و بهترین رو از دست دادم .اسطوره بود عملا .
با همه اینها حسرت دارم ک چرا خیلی چیزا رو یاد نگرفتم اون زمان . هی اگه و اما و کاش و... بدیش هم اینه توی محیط کاری با این سن و سال هنوز مث بچها با بی تفاوتی رد میشه بااینکه سلام میکنم و .... دارم کم کم ازش متنفر میشم بخاطر اون همه دروغش که گفت میمونه و عاشق و ... شابد دوس دارم برگرده اثبات کنم خودمو یا جبران کنم اشتباهمو . نمیدونم ولی موندم کارمو که نمیشه رها کنمو حالا دیدن این ادم و دونستن هم کارا و زیر ذره بین بودنه اذیت میکنه منو بااینکه ادمای مهمی نیستن ولی خب ؛
یه دنیا دلم غم داره و من با اون همه حال خوب الان افسرده ترین حالته خودمم میشه یه روزی خوب بشم اصلا و اصلا میشه مجدد عشقی به این عظمتو پیدا کنم .البته الان فهمیدم جز ظاهر خوب و یه ویژگی خوب اخلاقی هیییییچچچچچ چیز دیگه قابل اتکا برای زندگی مشترک نداره .... ولی دل دیگه مگه شرطی دوست داره یا عقلی
دعا کنید برام . کامنتا رو میخونم با این همه ادم بد حال نگران نسل بعدمونم .ما نتونیم درست شیم فرزندان ماهم بااین تاامنی اسیب میزنن به هم دیگه .... بارون شدیدی میاد دعا میکنم به یمن این برکت و تلاشای دوتر و دل های درد مند و شکسته مون همگی خیلی زود برگردیم به بهترین روزهامون و خوشحال و خوش بخت زندگی کنیم .نمیدونم میشه یا نه . ولی دعا میکنم بعد پشت سر گذاشتن این مرحله خدا به هممون بهترین عشق و ماندگار ترین عشق رو بده و کنارمون نگهش داره در طی مسیر و بتونیم رابطه خوب و عالی بسازیم که هیچوقت تلخی و سختی این روزا تجربه نشه . امیدوارم بهترین هرکسی براش خیلییی زود اونم وقتی این مرحله رد شد به سلامت و راحت رخ بده . دیگه دارم کم کم نفرین میکنم اون ادم رو که با زندگیم بازی کرد .پر از دوگانگی شدم پر از حس گنگ و مبهم و ....پراز ناشناخته ها .پر از درجا زدن و پسرفت . شاید افسردگی ماژوره وضعینم نمیدونم ولی خیلی دعام کنید روزای سخت و تاریک رو دلم داره میگذرونه.کسی تجربه ای داره کمکم کنه .دوستام وقتی میگن اون ادم بد خیلی پذیرا نیستم