مادری معلم و دخترش که به مدرسه نمیرفت ابزار تیپ شناسی شخصیتی (MBTI ) را پایه گذاری کردند
تیپ شناسی شخصیتی یا MBTIتوسط مادر و دختری آمرکایی ( کاترین بریگز وایزابل مایرز ) پایهریزی و انجام شده است.
داستان با خانم کاترین شروع میشود، کسی که علاقه اش در طول زندگی توسعه و رشد استعدادهای درونی انسانها بود. او در ایام نوجوانی برای کودکان همسایه، بعدازظهرها مدرسه کوچکی دایر میکرد و دختران و مادرانی را زیر نظر میگرفت تا یاد بگیرد چه چیزی یک مادر خوب و چه چیزی یک مادر ضعیف میسازد. او تبدیل به یک معلم شد و وقتی در سال 1886 ازدواج کرد به مطالعات و مشاهده خود راجع آموزش و روانشناسی ادامه داد.
همسر او یکی از دانشمندان مورد احترام بود که به رئیسجمهور هربرت فوفر و فرانکلین روز ولت مشاورههای علمی میداد. کاترین میگفت که شوهرش دانشمند دنیای فیزیکی است ولی خودش را یک دانشمند رفتار انسان میدانست.
پایه گذار MBTI ، مدرسه ابتدایی ومدرسه راهنمایی نمیرفت !!
کاترین تنها فرزندش ( ایزابل ) را در خانه و بدون مدرسه آموزش میداد و متدهای آموزشی و فلسفه خود و نیز رشد ایزابل را در دستنوشتههایی تحت عنوان «آموزش سوزان» ثبت میکرد. به علاوه او الگوهای متفاوتی از شخصیتهای افراد را که در انتشارات و مقالهها وجود داشت بررسی میکرد.
در سال 1923 کاترین کتاب روانشناس سوئیسی «کارل گوستاو یونگ» به نام تیپهای شخصیتی را مطالعه کرد. او مشاهده کرد که «یونگ» رفتار انسان را بهتر از هر روانشناس دیگری درک کرده و نوشتههایش از بقیه آموزشدهندهها کاملتر است و بدین ترتیب بقیه عمر خود را صرف مطالعه و خواندن «کارهای یونگ» نمود. کاترین و دخترش ( ایزابل ) به یکدیگر خیلی نزدیک بودند، و او یادگیریهای خود را در اختیار دخترش میگذاشت. آنها با یکدیگر ایدههای یونگ را در مقابل مشاهدات خود از افراد، بررسی کردند و آن ایدهها را دقیق و مفید دانستند. آنها میخواستند این دانش درونی را برای استفاده افراد به دنیای بیرونی منتقل کنند.
داستان ایزابل مایرز :
وقتی ایزابل 16 ساله شد در کالج سوار تمور (Swarthmore) حضور یافت و خیلی زود عاشق مردی به نام کلارنس مایرز شد و او را به خانوادهاش معرفی کرد. خانواده ایزابل، کلارنس را «رئیس» صدا میزدند چون او با اعضای خانواده ایزابل خیلی تفاوت داشت. خانواده از این تفاوتها که در وجود شوهر ایزابل بود شگفتزده میشدند. ایزابل و شوهرش بعدها متوجه شدند که درک و احترام به تفاوتها باعث 62 سال زندگی مشترک شد.
در جشن 82 سالگی ایزابل از همسر ایزابل سؤال شد چند جملهای بگوید و او گفت که «ایزابل هیچکدام از دلرباییها و شوق و ذوق جوانی خود را از دست نداده است و من همچنان متعجب هستم که چرا با شخصی مثل من ازدواج رده است.» «احتیاج دارم که بگویم هنوز دوستش دارم» .
اگرچه این زن و شوهر از تیپهای متفاوتی بودند؛ ولی عاشق یکدیگر شدند
ایده تیپ شناسی شخصیتی MBTI از جنگ جهانی دوم شروع شد !!
جنگ جهانی دوم آغاز شده بود .ایزابل عنوان میکند: «یک روز وقتی داشتم رختخواب را مرتب میکردم فکر کردم که چقدر از بابت این سقوط انسانیت افسرده هستم. بعد متوجه شدم که اگر به خودم اجازه دهم که افسرده باشم دشمن برنده خواهد شد. پس احتیاج است که کار مثبتی انجام دهم.»
خیلی از افراد (در زمان جنگ) چه سرباز و چه شهروند مجبور بودند وظایفی را انجام دهند که مناسب تیپ شخصیتی آنها نبود و تحت استرس قرار می گرفتند ودرنتیجه بهرهوری آنها را در کارشان کم میشد .
ایزابل فکرکرد که اگر بتواند راهی پیدا کند که افراد تیپ شخصیتی خود را بدانند، میتوانند کاری انجام دهند که رضایت بیشتر از آن حاصل شده و مهارتهای خود را بهتر به کار برند. بهرهوری بیشتر میتواند به کوششهای افراد در جنگ و کمتر شدن استرس آنها کمک کند. این عامل به عنوان «استفاده سازنده از تفاوتها» مطرح شد و شعار ایزابل برای شاخص شخصیتی گردید.
ایزابل نقطه نظر خود را با مادرش مطرح کرد و مادرش مشتاقانه نظر او را تأیید کرد و مادر و دختر کارشان را شروع کردند.
شروع کار ایزابل مایرزدر مورد تیپ شناسی شخصیتی MBTI
ایزابل پرسشنامه ای تهیه کرد وسعی کرد تا مدیران مدارس، رئیسان علوم پزشکی و پرستاری و مدیران کسب و کار به او اجازه دهند، پرسشنامهای که طراحی کرده بود را به دانشآموزان و کارمندان ارایه دهد. براساس پاسخهای دریافتی و ارزیابیهای شخصیتی افراد، تغییراتی در سؤالات میداد تا نتایج دقیقتر حاصل شود. فرزندان ایزابل به یاد میآورند که وقتی شب به خیر به مادر میگفتند او در حال بررسی پرسشنامهها بود و وقتی صبح نیز از خواب بیدار میشدند، همچنان کار و مطالعه روی سؤالات میکرد.
ایزابل و همسرش پرسشنامه MBTI را چاپ و توزیع کردند و ایزابل به مادران و زنان خانهداری که به او در کار نمرهدادن پرسشنامهها کمک میکردند، حقوق میداد.
در سال 1956، دکتر دیوید ساندرز (David Saunders) روانشناس حاذق که در مؤسسه خدماتی آزمون و آموزش (ETS) در پرینکتون، فعالیت میکرد و آزمون ورودی دانشگاه، و دیگر آزمونهای هوش را طراحی کرده بود، ایزابل را ملاقات کرد.
هنری چانسی (Henry Chauncey) ، مدیر مؤسسه ETS ، مدت زمان زیادی بود که میخواست یک آزمون شخصیتی در مؤسسه داشته باشد. وقتی هنری در مورد ایزابل و ابزار شخصیتی او شنید، کارشناس خود (دیوید) را برای دیدن ایزابل و بررسی ایده اش ، اعزام کرد.
دکتر دیوید تحت تأثیر این ابزار ایزابل قرار گرفت و او را برای ارایه آنچه طراحی کرده است، به مؤسسه ETS دعوت نمود و با ایزابل توافق کرد که مؤسسه ETS این ابزار را چاپ نماید.
"پیرزنی با کفشهای کتانی تنیس " روانشناسان ایزابل مایرز را مسخره میکردند !
دکتر دیوید پشتیبانیکننده ایزابل در این ابزار بود ولی مابقی پرسنل موسسه (ETS) علاقهای به تست شخصیتی نداشتند. آنها غرور این را داشتند که ایزابل یک روانشناس نیست و دکترای روانشناسی ندارد یا زمینه مشابهی را نیز نداشته است. بعضی از آنها حتی ایزابل را «پیرزن کوچک با کتانیهای تنیس» مینامیدند، اما ایزابل واهمهای نداشت و به کار خود ادامه داد.
با کمک مؤسسه ETS از MBTI، ایزابل پشتیبانی خوبی در تحقیقات و اعتبارخود داشت.
MBTI به صورت زیادی در مدارس و مشاورههای کاری، استفاده میشد.
ایزابل در سال 1964 و در کنفرانس انجمن روانشناسان آمریکا مقالهای در مورد MBTI ارایه داد و تا سال 1960 نسبت به جمعآوری نتایج آزمون MBTI از هزاران نفر اقدام نمود که شامل 5300 دانشجوی پزشکی و 19000 نفر دانشجوی پرستاری بود.
ورود MBTI به ابزاری کاربردی درکسب و کار :
در سال 1968 یک روانشناس ژاپنی به نام تاکیش اوسارا، ایزابل را ملاقات کرد.
او که دوستی قبلی با مؤسسه ETS داشت شرکتی را در ژاپن تأسیس کرده بود که خدمات استخدامی، آموزشی برای کسبوکارها انجام میداد. او به همراه شریکش میخواست MBTI را به زبان ژاپنی ترجمه کرده و آن را برای مشتریان خود به کار برد. قرارداد همان سال منعقد گردید. یکسال بعد ایزابل 40 هزار نسخه از آزمون MBTI را دریافت کرد و در طول یک دهه ، مؤسسه ژاپنی 300 هزار نسخه از آن را به کار برد. چندین سال حق امتیاز شرکت ژاپنی از شرکتهای داخلی بیشتر بود .
پایه گذاری موسسه CAPT ( مرکز کاربردی تیپ شخصیتی ) در آمریکا
در سال 1969، دکتر ماری مککالی( (Mary McCaulley که پروفسور روانشناس در دانشگاه فلوریدا بود ایزابل را فرا خواند. دکتر مک کالی MBTI را بررسی و آنرا مفید دانسته بود. او و خانم ایزابل به سرعت با یکدیگر دوست شدند و یک رابطه دانشگاهی را با یکدیگر شروع کردند، و ایزابل تا آخر عمر با کسی که علاقهمند و متعهد بود شراکت نمود.
برای جمعآوری اطلاعات تحقیقاتی خود آنها یک سرویس نمرهدهی در دفتر ماری که به نام «آزمایشگاه تیپشناسی» بود ایجاد کرده و بدین ترتیب موسسه CAPT در سال 1975تاسیس شد .در همین سال اولین کنفرانس «تیپ شخصیتی» در دانشگاه فلوریدا برگزار شد.
این کنفرانس در سال 1977 نیز در دانشگاه میشیگان و دو سال بعد در دانشگاه فیلادلفیا ادامه یافت و کنفرانسها هر دو سال تکرار میشد.
MBTI در چه سالی منتشر شد ؟
در سال 1975 شرکت مطبوعاتی مشاورهی روانشناسی، ناشر MBTI شد. برای اولین بار MBTI به صورت کاتالوگ در دسترس قرار گرفت و دروازهای برای رشد فوقالعاده آن شد. این ابزار در تدریس و آموزش، توسعهی روح، رشد شغلی، و مشاوره منطقی کاربرد دارد. از آن موقع تاکنون MBTI محدودهی اولیهای از رشد در مؤسسات بوده و نسبتاً زمینهی جدید تربیتی است. تا سال 2004 این ابزار به 18 زبان مختلف ترجمه شد. بسیاری از افراد حرفهای و علمی هستند که برای MBTI ارزش قائل هستند و به تحقیقات خود برای کاربردهای مربوطه آن ادامه داده و این ابزار شخصیتشناسی به صورت گستردهای در دنیا مورد استفاده قرار میگیرد.
کاتیلین نوه ایزابل که پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه در کنفرانسهای MBTI شرکت میکردوخیلی دیربه این زمینه علاقمند شد دراینبارهمیگوید: «خیلی عجیب است، در تمام زندگی خود فقط وقتی مادربزرگ و پدربزرگم را میدیدم در مورد MBTI میشنیدم، ولی امروز تمام افرادی که در اطراف من هستند راجع به آن صحبت میکنند. »
مرگ ایزابل مایرز و ادامه راه : ابزار تیپ شناسی نوجوان (MMTIC )
داستان MBTI، داستان دو خانم خلاق و بااستعداد است که ایمان زیادی به ارزشهای ایدههای یونگ و کار خودشان داشتند. کاترین و ایزابل عقیده و شجاعت برای انجام کار ناممکن را داشتند.
ایزابل مایرز در 5 ماه می 1980 ودرسن 82 سالگی درگذشت . اما موسسه ای که با کمک دوستش ماری مک کلی در آمریکا تاسیس کرده بود ادامه دهنده راه او شد و در دهه هشتاد میلادی اولین نسخه تیپ شناسی شخصیتی ( نوجوان ) به نام MMTIC نیز منتشر شد.
----------------------------------------------------------------------
پی نوشت : امروزه از MBTI در بسیاری زمینه ها از جمله خودشناسی و رشد فردی ، شناخت چالش ها و غلبه بر آنها در دوران جوانی ، میانسالی وکهولت ، استفاده در سازمان ها واستخدام ها ، ایجاد تعادل در زندگی کاری و شخصی ، تعامل بهتر با افراد و محیط کاربرد دارد .
همچنین از MMTIC نیز در زمینه کشف استعدادهای نوجوانان ، ایجاد اعتماد به نفس در نوجوانان ، مشاوره تحصیلی ، انتخاب رشته ها و انتخاب شغل آینده استفاده میشود.
( در صورت علاقه مندی به موضوع MMTIC و یا درصورتیکه فرزند نوجوان دارید میتوانید در وب سایت بنیاد فرهنگ زندگی مطالب مربوطه به شخصیت شناسی نوجوان را دنبال نمایید )