۳۱ شهریور ماه ۱۳۹۷ پدران غایب؛از عادت به هرزه نگاری تا بی هدفی. از صمیمی نشدن با زنان تا درخود فرو رفتن های زیادی
سطح مقاله : پیشرفته

کتاب پدران غایب ترجمه ای است از کتاب انگلیسی که نام اصلی آن "پدران غایب، پسران گمشده، جستجو برای هویت مردان" است. مطالب جذابی از این کتاب را با شما می خوانیم.

هیچ پدری کافی نیست

در مقدمهء ناشر کتاب پدران غایب می‌خوانیم که اگرچه از منظر اکثر پسران هیچ پدری کافی نیست اما در نهایت با مطالعهء این کتاب به این مهم دست خواهیم یافت که همهء پدران کافی هستند چراکه آن‌ها نیز مسافرانی‌اند که خود نیز نقشهء کاملی از این سفر ندارند و از نظر خودشان به گونه‌ای عمل کرده‌اند که بلد بوده‌اند و آموخته‌اند. پسران نیز می‌فهمند آنچه را که از پدران خود طلب دارند در حقیقت باید از خود بخواهند.


پدر غایب کیست؟ و چرا پسران آن ها "گم می شوند"

"پدران غایب" عبارتی‌ست که معنایی گسترده دارد. معنای این عبارت شامل غیبت فیزیکی و روانی پدران است و غیبت روحی و احساسی آنها را در بر می گیرد. این عبارت همچنین بر این نکته دلالت دارد که تجسم حضور پدرانی که از نظر فیزیکی غیبت ندارند به شکلی عمل می کند که غیرقابل قبول است.

"پسران گمشده" در این میان نشان دهنده نبود ارتباطی عاطفی میان پدران و پسران است. البته نه به این معنی که پسران کاملاً گمشده اند، بلکه به این معنی که پسران از دید اینگونه پدران گم شده اند.

مادر در این رابطه به درد پسر نمی خورد....

زنان خود به خود صاحب هویت جنسی خویش هستند، در حالی که هویت جنسی مردان باید ساخته شود. برای مردان تغییرات طبیعی باید با روندی آموزشی همراه شود تا از مرحله‌ی همسان‌سازی با مادر گذر کنند. در این میان پدر به فرزند کمک می کند تا ساختاری درونی را شکل ببخشد. هر مردی برای تکامل باید هویت خود را در مادر و پدرش بشناسد. در این حالت مثلثِ "پدر، مادر، فرزندِ پسر" باید جای خود را به جفت "مادر- فرزندِ پسر" بدهد. اگر پدر غیبت داشته باشد انتقال هویت از مادر به پدر انجام نخواهد شد و فرزند پسر در هویتی که از مادرش می گیرد زندانی و محبوس خواهد ماند.


چیزهایی که فقط یک پدر می تواند به پسرش بدهد و نه هیچکس دیگر

پدر به فرزند کمک می‌کند تا ساختاری درونی را شکل ببخشد. به عبارت روشن‌تر حضور او باعث می‌شود کودک، به ویژه فرزند پسر، پرخاشگری (تأیید خود و ظرفیت دفاع از خود)، جنسیت مردانه، احساس کندوکاو، دیدگاهش نسبت به جهان یا استعداد تجرید و عینیت بخشیدن را در وجودش توسعه دهد. پدر همچنین به فرزندش چه پسر و چه دختر کمک می‌کند از دنیای خانوادگی به دنیای اجتماعی گذر کند؛ اگر چه مادر نیز نقشی به سزا در پوشش دادن این شکاف دارد.


بلاهایی که ناخواسته از پدر غایب بر سر پسر نازل می شود!

پدر نامناسب پدری است که رفتارهایی غیرقابل قبول نسبت به فرزندش دارد. برخی از این رفتارها عبارتند از: غیبت طولانی‌مدت، بی‌توجهی به نیاز فرزند برای دریافت محبت و علاقه، تهدید به ترک خانواده، القای تقصیر به فرزند توسط پدر و چسبندگی پدر به کودک (مانند پدر الکلی). رفتارهایی این چنینی از طرف پدران باعث می‌شود، پسران اعتماد بنفس نداشته باشند، ترسو و کمرو بار بیایند و با سازگاری در شرایط جدید مشکل داشته باشند. در چنین حالت‌هایی پسران نابالغ و وابسته باقی می‌مانند و در شرایط سخت دچار اضطراب، افسردگی، تشویش ذهنی، وسواس و ترس می‌شوند. چنین پسرانی تمایل دارند خشم خود را سرکوب کنند و نیازشان به عشق ممکن است به شکل‌های عجیبی مانند تلاش ناموفق برای خودکشی، فرار از خانه، بیماری‌های دروغین و غیره بروز کند.


ضربه ای که فرهنگ به مرد شدن، پسران می زند

در فرهنگ ما مرد بودن یعنی «نشان ندان احساسات و هیجانات». به این شکل مردانگی به صورت منفی تعریف می‌شود. مردانگی به این شکل یعنی گریه نکردن، گوش ندادن به خود، صحبت نکردن درباره احساس‌ها و مانند زنان به نظر نرسیدن. به عبارت دیگر هویت مردانه‌ی ما یعنی ابراز نکردن آنچه به بدن و احساسات مان مربوط می‌شود. پس بر سر آن بخشهایی از وجودمان که آنها را از خود جدا ساخته ایم یا فراموش کرده ایم چه می آید؟ مطابق آنچه یونگ می گوید این بخشها سایه ما را شکل می دهد.


ضربه ای که پدر غایب به مرد شدن، پسرش می زند

نبود پدر باعث شکل نگرفتن ساختاری درونی در کودک می‌شود و این یعنی حالت منفی عقده‌ی پدر. فردی با حالتی منفی از عقده‌ی پدر احساس نمی‌کند که ساختاری درونی دارد. ایده‌های او در هم و برهم است، با هدف‌گذاری مشکل دارد، نمی‌تواند انتخاب کند، نمی‌داند چه چیزی برایش خوب است و نیازهایش را درک نمی‌کند. برای او همه چیز در هم ریخته است؛ عشق و منطق، میل جنسی و نیاز ساده به محبت.

برخی بادی بیلدینگ ها و کارهای خطرناک پسران ریشه در پدر غایب دارد

هر چه مردی در درون احساس شکنندگی بیشتری داشته باشد، بیشتر سعی خواهد کرد پوسته‌ای بیرونی برای خود درست کند تا از این شکنندگی جلوگیری کند. این پوسته ممکن است شکل عضلات قوی یا شکمی بیرون آمده را به خود بگیرد. با این جبران‌ها و فرارهای بیرونی، پسران گم شده تلاش می‌کنند نیاز خود به عشق و درک و نوازش شدن را نادیده بگیرند. نتیجه غیبت پدران، شکنندگی هویت مردانه است.


سرنوشت های شنیدنی پسرانی که پدرشان غایب بوده

در فصل دوم کتاب که عنوان پسران گمشده" را دارد، به بررسی سوراخ های روانی پسرانی پرداخته می شود که ارتباط کافی با پدران خود نداشته اند. در این فصل با خواندن داستانهایی از شرایط مختلف پسران گمشده، تصمیم می گیریم با پسرانی که پدر غایب داشته و به دنبال پدران خود هستند و تلاش دارند تا از عقده مادرخواهی شان نجات پیدا کنند همراه شویم و مسیر برون رفت را بوسیله آنان بیابیم.



مشکل مردانی که نمی توانند با زن خودشان صمیمی شوند

در فصل سوم مسئله ترس از صمیمیت مطرح می شود. در فصل اول مطرح می شود که غیبت پدر می تواند سبب ترس پسر از بدن زنان شود.

هنگامی که مردی به سبب ازدواج از مادرش جدا می شود، احساس ابهام نسبت به همسرش نشاندهنده ترس او از صمیمیت است. او نمی داند با این زن جدید چگونه صمیمی شود.

صمیمیت در فرهنگ آکسفورد به نزدیکی تعبیر شده است. ریشه این کلمه در زبان لاتین به معنای "درونی ترین" است. نزدیکی همچنین "صمیمیت شخصی" نیز معنا شده است. واژه های متضاد این کلمه عبارتند از رسمیت، سردی و بیگانگی.


مردان ساکتی که به دیدن عکس پورن عادت دارند....

هنگامی که فردی نمی تواند به اندازه کافی با پدر و مادرش صمیمی باشد از صمیمیت زخم می خورد. ممکن است این شخص در دنیای بیرون خونسرد و آرام به نظر برسد اما بیشتر وقتها در پشت اعتماد به نفس این مردان، نگرانی و تنش نهفته است. به گونه ای لحظه ای هم که نشان می دهند اعتماد به نفس دارند در درون خودشان را ضعیف و نالایق می پندارند.

هرزه‌نگاری و تماشاگری جنسی در مردان، نشان‌دهنده‌ی ترس از نزدیکی و صمیمیت است. تماشاگری جنسی، درگیر شدن در رابطه‌ی جنسی از راه دور و به صورت پنهان است. درست مثل زنانی که علاقمند به داستان‌های عشقی هستند، مردانی که مشغول هرزه‌نگاری می‌شوند، میان خود و واقعیت جنس مخالف فاصله ایجاد می‌کنند. مردها دوست ندارند نشان گذر عمر و بارداری را در بدن کسانی که دوست می‌دارند ببینند

. آنها از زن هایشان می خواهند زخم‌ها، شکم‌های گنده، بوی عرق، ته ریش، سرهای کچل و لباس‌های شلخته‌شان را تحمل کنند و بپذیرند.


راه حل برای پسران گمشده...
پدران غایب

راهی که به احساس مسئولیت ختم می‌شود راهی است که به آزادی می‌انجامد. هنگامی که فردی دیگران را مسئول مشکلاتش نمی‌داند، دنیایی جدید به رویش گشوده می‌شود. درک و پذیرش خود، او را برای پذیرفتن نتایج کارهایش آماده می‌سازد. او دیگر نیازی ندارد که از دیگران خواهش کند تا درکش کنند. درس بزرگی که می‌توان از سایه (منظور وجوه سرکوب شده روان است) گرفت، تحمل و بردباری است. انسان با کشف مشکلات و ایرادهای خود در مقابل مشکلات و ایرادهای دیگران بردبارتر می‌شود. انسان با کشف نیاز به درک و توجه، بهتر می‌تواند دیگران را درک کند و توجهی که نیاز دارند را در اختیارشان قرار دهد.

‌هدف درمان کشف دنیای روان است. این فرآیند کشف به بیمار کمک می‌کند از ماهیت طبیعی وجودش راضی و خوشحال باشد. هدف درمان برای بیمار این است که با خودش در ارتباط قرار بگیرد. درمان برای رسیدن به کمال نیست. تغییر دادن هر آنچه می‌خواهیم نیز عملی نیست. اگر چه پیشرفت و رشد مهم است، اما مهم‌ترین نکته در رشد این است که فرد خود را همان‌گونه که هست، دوست بدارد. دوست داشتن خود به این شکل نیاز به تغییر نگرش‌ها دارد تا تغییر رفتار. رفتارهای ما نشان‌دهنده چیزی است که در درون‌مان می‌گذرد. هنگامی که از درون تغییر کنیم، رفتارهای بیرونی‌مان نیز تغییر خواهند کرد.

سکوت پدران‌مان به سکوت ما تبدیل شده است. این سکوت به ما القا شده است. باید کاری بکنیم که این سکوت به پسران‌مان منتقل نشود. چالشی که مردان امروزی با آن روبرو هستند، شکستن زنجیره‌ی این سکوت سنتی است. احتمالاً این انقلابی‌ترین کاری است که می‌توانیم انجام دهیم.

بله سکوت را باید شکست و از احساسات، درونیات، ترس ها، اضطراب ها وعقده هایی که مانع حرکت های ما در زندگی است باید سخن بگوییم و الا فرزندان ما نیز در همین دام گرفتار خواهند شد.

کتاب پدران غایب را بخوانید تا عمیق تر از آن چه که درون تان می گذرد آگاه تر شوید و بدانید که دقیقا برای هر مساله نیز به طور جداگانه چه خط مشی را باید در پی بگیرید که بتوانید به مرور به مردانگی خود بازگردید و از مشکلاتی که پدر غایب ایجاد کننده آن بوده است هایی یابید.

نظرات کاربران 2 نظر ارائه شده است
مریم مجردویند ارسال در تاریخ ۰۲ مهر ماه ۱۳۹۷

ممنون من باوجودی که دخترم ولی مابقی فرزندان پسر بودن منم یه جورایی سعی کردم مثل اونا باشم مادرمم طبیعتش مردانه تر بود وقتی خوندم درمورد خودم صدق میکرد....

مریم مجردویند ارسال در تاریخ ۰۲ مهر ماه ۱۳۹۷

ممنون من باوجودی که دخترم ولی مابقی فرزندان پسر بودن منم یه جورایی سعی کردم مثل اونا باشم مادرمم طبیعتش مردانه تر بود وقتی خوندم درمورد خودم صدق میکرد....