۰۰۳ شهریور ماه ۱۳۹۷ فرزندپروری ، مهمترین اصل: فرزندت را "از راه بدر کن"
سطح مقاله : پیشرفته

مهمترین مهارت فرزندپروری که خیلی ها آن را نمی شناسند از راه به در کردن فرزند است.

از موقعی که با فلانی دوست شده، اخلاقش برگشته

بچه ها الان پررو شدند، من هم نتوانستم آخرش با دخترم به نتیجه برسم که رد رفقای بدردنخورش را ول کند

هزار بار گفتم با این لات و لوت ها رفیق نشو! بچه دهنش بو شیر می ده، آمده می گه می خوام مستقل بشم


خیلی از پدر و مادرها از این که فرزندانشان توسط دوستانشان از راه بدر شوند، نگرانند.

عده ای هم به این دلیل به مشاور مراجعه می کنند که متوجه نافرمانی هایی در فرزندانشان شده اند و در برخی مواقع پرخاشگری فرزندان آن ها را از کوره به در کرده است.

هستند کسانی هم که می گویند فرزندشان ریسک های خیلی بدی می کند و جاهایی اموال، یا حتی جانش را به خطراتی انداخته که به شدت والدین را نگران تر از همیشه در مورد آینده آن ها نموده است.


نوجوانی دوره ای وسط زمین و هوا

بچه ها در سن نوجوانی دوره سختی را از سر می گذرانند، آن ها نه در دسته بچه ها قرار می گیرند و نه بزرگ ترها آنطور که باید و شاید آن ها را تحویل می گیرند و این یک حالت برزخی را برای آن ها ایجاد می کند که مطمئنا حس خوبی ندارد.

آن ها وقتی کارهایی برای استقلالشان می خواهند انجام دهند مورد شماتت پدر و مادر قرار می گیرند و کافی است یک سوتی توسط دوست­شان که به تازکی موجب شده بین نوجوان و خانواده اش فاصله بیفتد رخ دهد، آن وقت، آن موضوع به عنوان یک فاجعه بزرگنمایی می­شود.


نوجوان:تو من را بدبخت کردی
پدر و مادر: تو را به خدا ما را دوست داشته باش

به قول خانم ورنا کست رییس انستیتو یونگ زوریخ، موضوع پدر و مادر در این جا کار دوست فرزندشان نیست، بلکه آن ها از این ناراحت­اند که چرا فرزندشان کسی را بیشتر از آن ها دوست دارد.

بچه ها از این که دوست دارند برای خودشان کسی شوند و تا کنون نشده اند احساس گناه دارند ولی طوری با پدر و مادر صحبت می کنند که این حس گناه به آنان منتقل شود.

مثلا به پدر و مادرشان می گویند تو باعث شدی من بدبخت شوم یا فلان مسیر غلط را در زندگی دنبال کنم، یا مانع پیشرفت من در زندگی شدی، یا وضع مالی شما خوب نیست و این مشکل اساسی است.

پدر و مادر در این شرایط احساس قربانی بودن می کنند. فکر می کنند عمرشان را حرام فرزندشان کرده اند ولی نتیجه ای که باید حاصل می شده است، حاصل نشده و این احساس گناه از این که پدر و مادر خوبی نبوده اند را در آن ها پدید می آورد.


در این گونه مواقع والدین دست به واکنش های جالبی می زنند که در نوع خود شگفت انگیز است. مثلا شروع می کنند از خوبی های خود تیزر پخش کنند. مثلا من فلان کار و بهمان کار را کردم که کمتر پدر و مادری برای بچه هایش می کند. من فلان از خودگذشتگی را کردم و ... .
یک عده از پدر و مادرها فکر می کنند زودتر کاری بکنند تا جلوی این هجمه ها گرفته شود و به دنبال جبران می افتندتا کارهایی را برای فرزندشان انجام بدهند که قبلا انجام نداده اند و به این خاطر ممکن است فشارهای سنگینی را هم به زندگی خود وارد کنند.

آفرین به بچه هایی که ما را پس می زنند!

آن ها به درستی این رفتارها را پس می زنند. چون شما پدر و مادر دین بزرگی بر دوشتان است و آن هم این که اجازه دهید فرزندتان در مسیر تکامل فردی خود قدم بردارد.

به او باید این پیام را مخابره کنید که می تواند حرکت کند ، می تواند دوستان جدیدی داشته باشد که محبوبیت آن ها بیشتر از ما باشد، چون تایید آن ها می تواند کمک موثرتری به استقلال آن ها بکند..


در عین حال که به او اجازه حرکت می دهید، خود را به عنوان پشتیبان او و نه مداخله گر در کارهایش معرفی می کنید که اگر جایی نیاز به حمایت داشت، شما قطعا در کنار او هستید.

بنابراین شما هم تصدیق می کنید که بچه ای که استقلالش را جستجو می کند، جسورانه هم جلوی ما می ایستد و اگر ما این رفتار او را منکوب و سرکوب کنیم، اجازه نخواهیم داد تا از راه ما به در شود . راه ما شاید نادانسته و ناخواسته همان راهی باشد که می خواهد بچه ها برای همیشه ما را ترک نکنند و وابسته باقی بمانند. پس بهتر است از "راه بدر شوند".
و ما هم با لذت به این از "راه بدر شدن" لذت ببریم.