نظرات و تجربیات خود ، درباره درس گفتارهای سهیل رضایی درباره دوره غیرحضوری گذشته نگذشته (عقده در روانشناسی) را اینجا به بحث بگذارید
.از دوستان شرکت کننده در کلاس غیرحضوری گذشته نگذشته (آموزش نظریه عقده یونگ) دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس های این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
با عرض سلام و تشکر از استاد عزیز و همکاران
بعد از گوش کردن درس اول ، امروز تجربه ای داشتم که یکی از عقده های من رو بهم بیشتر نشون داد
امروزصبح بعد از تلفن یکی از دوستانم وقتی داشت اتفاقی رو تعریف میکرد در حین صحبت از پدرش من متوجه عقده ام شدم .همینطور که اون داشت از درایت ، اینده نگری ، هوش و قدرت پدرش تعدیف میکرد و ستایشش میکرد من دیدم که در طول همه این سالها من هم پدری قوی و ثروتمند و باهوش میخواستم که بهش افتخار کنم و این عقده من بود و جالب اینکه دیدم چقدر نمایش دادم و دروغ گفتم که پدر من هم اینطوریه ولی در درون خودم بیش از همه به بی کفایتیش معتقد بودم و دیدم چقدر ازش خشمگین بودم بابت همه بی عرضه گی هاش و بابت همه نقش هایی که بازی کردم و فشاری که به خودم اوردم تا اون و خودم رو یکطور دیگه به همه نشون بدم و جالب اینکه چقدر موفق بودم در این نقش و چقدر خسته ام از این نقش
امروز در یک لحظه از دوستم هصبانی شدم که چرا اون همچین پدر و موقعیتی داره و من ندارم دیدم گلوم سفت شد و بغض و غم بزرگی تو دلم اومد ، دیگه دلم نمیخواست به صجبت ادامه بدم
حالا دارم مینویسم و صحنه هایی یادم میاد که بچه بودم و میدیدم که بی درایته و من کوچولو فقط نقش حودمو بازی میکردم
اینجا کمک میخوام استاد :
چطوری باید بعد از هوشیار شدن از روی این داستان رد بشم ؟؟
امشب با اجرای اقای رحیمیان در خندوانه که ناموفق بود واقعا احساس کردم که سرخوردگی بدی رو تجربه میکنه که من هم تجربه کردم شاید یادم نمیاد کجا ولی میدونم که تجربه اش کردم یا اینکه در نهایت ضعف با لبخند بدون کوچکترین تلاشی به سمت شکست میرفت این رو هم احساس میکردم که بارها به خاطر نداشتن اعتماد به نفس تلاش خوبی نکرده ام و شکست خورده ام و خودم رو فریب داده ام که خب شکست برای همه هست اما این شکست خوردن من شکست از ترسهای خودم بود و با ترسهام و با باور به اینکه من لایق پیروزی نیستم خودم رو لایق شکستهای زیادی میدونستم و بهشون جامه عمل میپوشوندم.
سلام من درس اول رو گوش دادم خیلی دوس دارم این دوره رو .واقعا من خیلی ازمشکلاتم در گذشته رو تونستم حل کنم و خدا رو شکر پیشرفتهای زیادی داشتم ولی هنوز کمی از ترسهام مونده ترس از اینکه نکنه موفق نشم
براستي كه گذشته نگذشته و هميشه همراهمون هست، اما بايد از گذشته خودمون درس بگيريم تا امروز و فرداي بهتري داشته باشيم.
من پس از سالها فهميدم بجاي اينكه حسرت گذشته خودم را داشته باشم بفهمم چه اشتباهي در گذشته مرتكب شدم كه باعث حسرت امروزم شده و اونو اصلاح كنم و اينو مديون ويس ها و سمينار استاد و كتابهاي بنياد هستم . برقرار و پاينده باشيد استاد عزيزم
درس اول همون لايو اينستا بود؟ داخل پروفايل من فقط پرسشنامه پول هست
سلام.اول متشکرم از تشکیل این کمپین جناب رضایی.در ادامه.. من با گوش دادن یک درمورد خدا دقیقا همینه توی ذهنم خدا سرزنشگر و سختگیره. یک چیز مثل دیدگاهی ک به پدرم دارم. خیلی از کارهایی ک موردعلاقمه تهش ی حسی میاد ک خدا دوست نداره و بازخواست میشی... درمورد پیری و ناتوانی یا حتی تنهایی و بی هدفی و بی کسی(دوست و پارتنرعاطفی) میترسم که زندگی بی شور و هیجان باشه و لذتی نبرم و از بی اشتهایی دوس داشته باشم ی وقت ک بمیرم. وابستم و فکر اینکه حتما کسی باشه تا لذت ببرم.. از باخود بودن حال نمیکنم. نمیدونم دقیق چرا و چه باید کرد. درمورد مسایل مالی مثلا فک میکنم ی عقده مثبت اینکه مادرم همیشه میگف پول خونه و عروسی و.. میرسه و واقعا این باعث امیدم میشد توی این شرایط و میرسید.. ازطرفی با ذیدن چندمورد دربچگی ک طرف پولدار شد و خودشو گم کرد و کسی رو تحویل نمیگرف یا رف ازدواج مجدد انجام داد میترسم از پولدارشدن یهویی پارتنری ک خانوادگی این بیس پولداری رو نداشتن
باسلام من ثبتنام کردم ولی زده برام کنسل شده
ازدوستان کسی میتونه منودعوت کنه
سلام،وقت بخیر
برای من هم بارها پیش اومده که با شخصیت یک فیلم خیلی احساس نزدیکی کنم در برخی صحنه های فیلم احساس میکردم با تمام وجودم حال هنرپیشه رو درک میکردم ،شخصیت مگی در فیلم مرغان شاخصار طب،امیدورام بتونم از این چهارچوب فکری و حسی خارج بشم.
سپاس از شما
درس اول بنظرم خیلی خوب بود .موضوع عقده که مثبت ومنفی تقسیم شده بودمن همیشه فکر میکردم عقده مفهوم منفی داره ونباید باشه.
دومین موَوع جالب مفهوم خدایی که محصول عقده های مااز کودکی یا جهالت مابوده وتفاوتش با خدای دانایی.
ممنون از استاد رضایی.
پرسشنامه هم حاوی نکات خوبی بود که همه ماچه دیدگاههای منفی راجع به پول وثروت داریم که همه از گذشته به مارسیده ونتیجه ان گسترش بیکاری وتنبلی درجامعه است
سلام
چندسالی هست که درحال یادگیری مطالب مربوط به خودشناسی هستم اوایل برام قبول خیلی ازچیزها سخت بود ولی رفته رفته آسونترشد.طوریکه چندماه پیش فکرمیکردم واقعازخمهام ترمیم پیداکرده و خوب شدم و ازشون رنج نمیرم اما دو هفته قبل دریکی ازجلسات قرارگرفتم که درمورد ویژگیهای تایپ آرس صحبت شده بودبه طرز عجیبی من دچارگلودرد ُدر حد خفگی شدم نفسم بالا نمیومد احساس میکردم دارم سکته میکنم .با یه مکث کوچیک متوجه شدم که هنوز زخمم بطورکامل ترمیم نشده .چون نامزدم که ازش جداشدم تایپش این بوده ، من دقیقا خاطرات تلخم رو دوباره بخاطر آورده بودم و حالم بدشده بود.البته وقتی متوجه موضوع شدم تونستم بعدازچندساعت به حال نرم برگردم کاری که قبلا نمیتونستم خودم انجامش بدم .
بهتون تبریک میگم که توانایی کنترل به فکر و احساستون رو پیدا کردید من هم تو موردی که سالیان درازی بسیار اذیتم میکرد بار اول بعد از چند ساعت تونستم خودم به خودم کمک کنم اما همین به من اعتماد به نفس داد که امکان تغییر وجود داره و باعث تغییرم شد گرچه تو لحظات خاصی بازم اون احساس به سراغم میاد اما به خودم دلداری میدم که اشتباه نکن این فقط لحظاتیه که گذریه و تموم میشه و من میتونم مثل دفعات قبل فکرای درست رو جایگزین باورهای غلطم بکنم و خوب بشم تو اون لحظات سعی میکنم یادم بیارم فکرای درست چیه و حالم کم کم خوب میشه و هربار هم سرعت این حال خوب شدنم بیشتر و بیشتر میشه این تجربه ی خیلی خوبیه