۱۸ مرداد ماه ۱۳۹۷ درس و بحث گذشته نگذشته
سطح مقاله : پیشرفته
افزایش سایز متن

نظرات و تجربیات خود ، درباره درس گفتارهای سهیل رضایی درباره دوره غیرحضوری گذشته نگذشته (عقده در روانشناسی) را اینجا به بحث بگذارید

.از دوستان شرکت کننده در کلاس غیرحضوری گذشته نگذشته (آموزش نظریه عقده یونگ) دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس های این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.

نظرات کاربران 192 نظر ارائه شده است
بهار ارسال در تاریخ ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۷

من از گذشته کارهای نیمه تمام زیادی دارم و هر وقت میخوام کار جدیدی یا علاقمندی جدیدی رو شروع کنم با خودم میگم مثل همیشه نیمه تموم گذاشتی، از طرفی با خودم میگم باید مهارتهامو ببرم بالا چه اشکالی داره یه نفر مهارتهای زیادی تو رشته ها و موارد مختلف داشته باشه، اما همزمان گفتگوی درونیم منو محکوم میکنه به ازین شاخه به اون شاخه رفتن مکرر و مداوم و اینکه دستاورد خاصی نداستم تا حالا، خیلی حیلی ناراحتم میکنه این موضوع و نمیدونم ایا راه حلی پیدا میکنم یا نه

سحر ارسال در تاریخ ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۷

منم دقیقا این مشکل شمارو دارم الان نمیدونم چطور میشه درستش کرد اما مطمئنم راه حلی داره و با یادگرفتن و بکار بردن این درسها به جواب نزدیکتر میشیم مهم اینه که این راه جدید رو نیمه کاره نذاریم موفق میشیم دوست من مطمئن باش

یوسف ارسال در تاریخ ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۷

به محض اینکه اعلام شد می تونیم دعوت کنیم تنها فکرم دعوت از دوستانی بود که فکر می کردم براشون میتونه این صحبتها مهم باشه و به محض شنیدن اولین بحثها و کمی مطالعه اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که چه خوب می شد مادرم و شاید پدرم سالهای بسیار پیش چنین امکانی را داشتند که می توانستند با کمک یه سهیل خوب عقده های خود را می شناختند و راه خود را در مسیر زندگی بهتر می کردند. دلم برایشان می سوزد که بعد سالها هنوز با بسیاری از این مشکلات معصومانه در ستیزند و عمر خود را اینگونه سپری کرده اند. و این یکی از مشکلات من نیز هست که بیشتر به فکر حل کردن مسایل دیگرانم تا رسیدگی به امور خود. شاید توانستم دلیل این کار را کشف کنم. اکنون فقط هدفم را درک بهتر و تمرکز این دروس گذاشته ام. شاید زخمهای بسیاری را که با شنیدن این صحبتها کم کم از لایه های درونی ذهنم در حال نمایان شدن هستند را به گونه ای مفید درمان کنم.

سمیه ارسال در تاریخ ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۷

سلام .متاسفانه من فایل رو نتونستم کامل گوش کنم . دوباره گذاشته نمیشه؟ اون مقداری که گوش دادم خیلی مشتاقم کرد حیف شد دوست داشتم بقیه اش رو هم بشنوم. ممنونم از زحمتهای بی دریغتون

مریم ارسال در تاریخ ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۷

چرا فایل برداشته شد ؟
من نتونستم کامل گوش کنم

زینب ارسال در تاریخ ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۷

و پدرم بسیار بسیار با خانواده خصوصا مادرم بدرفتاری میکرد

زینب ارسال در تاریخ ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۷

سلام
اگه بخواهم در انرژیهای زنانه به مادرم موردی رو نسبت بدم دیمیتری است
و من از کلاسهای شما فهمیدم انرژی پرسفونم بالاست و انرژی ها دیگه در واقع نقاب منه
من فشار زیادی رو بابت مجردی از طرف مادرم و حتی خودم حس میکنم
در مورد حس گرفتگی و بقیه حالات بدنی در زمان بروز عقده الان حس میکنم که امروز که قراره بعد مدتی مادرم رو ببینم این حالت به من دست داده و احساس میکنم این همون عقده است

خاطره نیکویی ارسال در تاریخ ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۷

توی یکی از ویساتون گفتید که ما درد رو درمان کردم اما شفا ندادیم.شفا یعنی حس قلل از حادثه.من تمام دیروز بعدازظهرو دنبال اون حس قبل از حادثه گشتم.خیلی هاشونو پیدا نکردم و خیلیارو پیدا کردم.حس لحظه های خوبی که با همسرم داشتم و بعد جدا شدم.حس خوب زمانیکه شرکت شدم و بعد شریکم پونصد میلیونمو ور داشت و رفت و اما بچگیم حس قبل از حادثه رو پیدا نکردم فقط حادثه دردم میاره.وقتی سیزده سالم بود و نصفه شب زمستونی پدرم من و مادرمو و خواهر کوچیک مریضمو از خونه بیرون کرد فقط دردم میاد و این یکی از کارای معمولیش بود بقیه کاراشو حتی برای خودم نمی تونم تداعی کنم چه برسه برای شما بگم اما فهمیدم ما سقوط میکنیم و ته دره چیزایی پیدا میکنیم که اون بالا پیدا نمیکردیم.آقای سهیل رضایی،استاد ارجمندم هر کلام شما دردها و زخمهایی از منو شفا میده که انگار قرنها در روح من زندگی کردند و شما طلای شفای منو بهم دارید برمیگردونید.کلامم در قبال حس تشکر و قدردانیم قاصره

هدیه ارسال در تاریخ ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۷

با عرض سلام و تشکر از استاد عزیز و همکاران
بعد از گوش کردن درس اول ، امروز تجربه ای داشتم که یکی از عقده های من رو بهم بیشتر نشون داد
امروزصبح بعد از تلفن یکی از دوستانم وقتی داشت اتفاقی رو تعریف میکرد در حین صحبت از پدرش من متوجه عقده ام شدم .همینطور که اون داشت از درایت ، اینده نگری ، هوش و قدرت پدرش تعدیف میکرد و ستایشش میکرد من دیدم که در طول همه این سالها من هم پدری قوی و ثروتمند و باهوش میخواستم که بهش افتخار کنم و این عقده من بود و جالب اینکه دیدم چقدر نمایش دادم و دروغ گفتم که پدر من هم اینطوریه ولی در درون خودم بیش از همه به بی کفایتیش معتقد بودم و دیدم چقدر ازش خشمگین بودم بابت همه بی عرضه گی هاش و بابت همه نقش هایی که بازی کردم و فشاری که به خودم اوردم تا اون و خودم رو یکطور دیگه به همه نشون بدم و جالب اینکه چقدر موفق بودم در این نقش و چقدر خسته ام از این نقش
امروز در یک لحظه از دوستم هصبانی شدم که چرا اون همچین پدر و موقعیتی داره و من ندارم دیدم گلوم سفت شد و بغض و غم بزرگی تو دلم اومد ، دیگه دلم نمیخواست به صجبت ادامه بدم
حالا دارم مینویسم و صحنه هایی یادم میاد که بچه بودم و میدیدم که بی درایته و من کوچولو فقط نقش حودمو بازی میکردم
اینجا کمک میخوام استاد :
چطوری باید بعد از هوشیار شدن از روی این داستان رد بشم ؟؟

mbkt ارسال در تاریخ ۱۹ مرداد ماه ۱۳۹۷

امشب با اجرای اقای رحیمیان در خندوانه که ناموفق بود واقعا احساس کردم که سرخوردگی بدی رو تجربه میکنه که من هم تجربه کردم شاید یادم نمیاد کجا ولی میدونم که تجربه اش کردم یا اینکه در نهایت ضعف با لبخند بدون کوچکترین تلاشی به سمت شکست میرفت این رو هم احساس میکردم که بارها به خاطر نداشتن اعتماد به نفس تلاش خوبی نکرده ام و شکست خورده ام و خودم رو فریب داده ام که خب شکست برای همه هست اما این شکست خوردن من شکست از ترسهای خودم بود و با ترسهام و با باور به اینکه من لایق پیروزی نیستم خودم رو لایق شکستهای زیادی میدونستم و بهشون جامه عمل میپوشوندم.

لعیا ارسال در تاریخ ۱۹ مرداد ماه ۱۳۹۷

سلام من درس اول رو گوش دادم خیلی دوس دارم این دوره رو .واقعا من خیلی ازمشکلاتم در گذشته رو تونستم حل کنم و خدا رو شکر پیشرفتهای زیادی داشتم ولی هنوز کمی از ترسهام مونده ترس از اینکه نکنه موفق نشم