نظرات و تجربیات خود ، درباره درس گفتارهای سهیل رضایی درباره دوره غیرحضوری گذشته نگذشته (عقده در روانشناسی) را اینجا به بحث بگذارید
.از دوستان شرکت کننده در کلاس غیرحضوری گذشته نگذشته (آموزش نظریه عقده یونگ) دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس های این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
درود
خسته نباشید ممنون از حمایت شما برای جامعه ی ایران و مردم عزیز.خیلی خوشحالم که در این کمپین حضور دارم.
راستش من هم خیلی این بغض ها و وجد هارو تجربه میکنم و احساس میکنم در یک بحرانی سیر میکنم که روز به روز بیشتر عقده هامو میفهم..و تازه متوجه شدم که من یک آدم دیگه ای درونم دارم که زیر عقده ها و سایه هام دفن شده و جرات بیرون اومدن نداره!خیلی دوس دارم که این عقده ها رو باز کنم و خود واقعیم بیاد بیرون از من . من تو خونواده ای بزرگ شدم که همیشه باید مراقب میبودم اعتماد نکنم ریسک نکنم و الان برای کوچک ترین مسئله ای نمیتونم تصمیم بگیرم!همه چی برام متناقضه. خیلی خوب بود امیدوارم که مباحث عمیقتری هم در پیش رو داشته بباشیم.
اونجا که گفتین خیلی از ماها خدای کوری داریم خیلی جالب بود برام.
مرسی
سلام استاد
بسیار بسیار سپاسگزارم و برای شما بهترین ها را آرزومندم.
درس اول را گوش دادم عالی بود برای دوستانم هم ارسال کردم.
ان شاالله که آنها هم این مطالب را جان دل گوش داده و در زندگی خود پیاده کنند.
با آرزوی موفقیت و تندرستی برای جنابعالی
سلام وخسته نباشید من خیلی وقته هست که دارم تلاش میکنم تغییر کنم و زندگی دیگری رو شروع کنم و خیلی جاها از ویسها و مطالب اموزنده شما باعث شدند تا من دوام بیارم و ادامه زندگی برام راحتتر باشه تو این مدت فکر میکردم گذشته برام مرده واهمیتی نداره و با گوش دادن مطالب شما فهمیدم خیلی جاها همون گذشته ازارم داده چون همیشه همیشه همون مسائل که از کودکی بوده تکرار شده تا به امروز و چیزی که بیشترین ازار روبهم رسونده این بوده که همیشه با اونکه سعی کردم برطبق خواسته ادمها رفتار کنم انگار خلافش رو انجام دادم و اونها رو ناراحت کردم و الان که فکر میکنم میبینم من جایی اشتباه نکردم در قبال اطرافیان فقط در قبال خودم اشتباه کردم که همیشه خواسته های خودم رو ندید گرفتم. و ازشون چشم پوشی کردم و دومین چیزی که ازار دهنده است برام اینکه از نظر همیشه طبق قانونهایی که دیگران تعریف کردند رفتار کردم و الان میبینم هیچ کدوماون قانونها برای من نیست بلکه برای دیگرانه و من رو مجبور به انجامش کردند
راجع به این مبحث باید بگم که خودم راجع به یه موضوعی فکر میکردن برام حل شده ولی با یادآوری اون موضوع بعد ده سال به پهنای صورتم اشک میریختم امیدوارم بتونم که این بار حلش کنم.
دوستان امكانش هست كسي منو اد كنه؟09124571558
اگرادتون نکردن حتما بگید
سلام شماره بدین
لطفا از دوستان یکی من رو دعوت کنند
آیا عقده در زمانهای خیلی دور گذشته ماست یا در هر دوره ای از زندگی مون ممکنه عقده بوجود بیاد ؟ مثلا از نظر من مردی که قادر به تامین مالی زندگیش نباشه و نتونه درآمد کسب کنه ، هیچ قدرتی نداره .و ازش گریزانم . با اینکه پدری مقتدر پولساز و سخاوتمندی داشتم که بهترین خاطره ام از او این است که هر وقت ازش مثلا ده تومن پول میخواستم اون سی تومن میداد همیشه چند برابر . ولی دقیقا با مردی ازدواج کردم که برعکس او بود . با تمام تلاشهای بیرون از خونه بعد از پانزده سال زندگی هنوز حتی صد هزار تومن هم پس انداز نداره . و من کاملا برعکس او . همش فکر میکنم کجای این انتخاب عقده بوده .
شاید کمبود احساستونو با انتخاب همسر خواستید جبران کنید نه پول. استاد گفتن هرچی کهنه تر ناجور تره ولی فکر کنم برا هرسنی باشه
دلنوشتهای دیگران و میخوندم متوجه شدم که نفسم تندو سنگین میزنه وبالا و پایین رفتن قفسه سینه ام و احساس میکنم. چرا؟ من با اینکه ادم ت سویی نیستم ولی همیشه تو زندگی از یه چیز ترس دارم اینکه مشغول کاری بشم یادم میاد نیازمندیهارو میزاشتم جلوم که تلفن گنم انچنان دچار تپش قلب میشدم ومثل الان گه سر درد گرفتم سرم درد میگرفت . یه بارم رفته بودم برای کار یه مطب دندونپزشکی منتظر بودم که مسئولش بیاد واقعا فرار کردم . رفتم . تا الانم با اینکه لیسانس روانشناسی دارم انگلیسی ای بلدم . ا ز اینکه ادامه تحصیل ندادم ونتونستم یه موقعیت اجتماعی داشته باشم حسرت میخورم .چرا ؟ چون همیشه مادرم میگفت تو هیچی نمیشی بدبخت من و تبدیل کرد به کارمند خودش که کارایی که توی خونه وظیفه اش بود وبراش انجام بدم با اینکه فوت شده نتونستم ببخشمش حتی یع خاطره خوب هم ازش ندارم . من ۵۰ سالم شدو هنوز دنبال خودم هستم و احساس میکن دارم دست و پا میزنم ولی نمیدونم کدوم سمت برم نظم فکری ندارم دوست دارم ادامه تحصیل بدم زبانمو ارتقا بدم تا بتونم یه روانشناس و یا مشاور بشم . دوسش دارم .
دیگه تنها نیستی دوست من
سلام استاد جان . من هنوز بلد نیستم عقده هام را تشخیص بدم ولی خوب میدونم که نداشتن یک خانواده ی منسجم و متحد چقدر در انتخابهای من تاثیر داشت . انتخابهای بسیاری که از روی نا امنی و ترس و نداشتن پشتوانه انجام دادم . و هنوز هم با تمام کارایی که با کمک شما و مطالبتان روی خودم انجام دادم ، اون ترسه در عمق وجودم هست .