عقده در نظریه یونگ معادل واژه گذشته است. همه ما در زندگی تاریخچه و گذشته ای داریم و از این رو بدون رودربایستی باید از این منظر همه ما عقده ای محسوب می شویم.
حالا كه متوجه شديم همه ما از نظر يونگ عقده اي هستيم.
عقده در نظریه یونگ معادل واژه گذشته است. همه ما در زندگی تاریخچه و گذشتهای داریم و بدون رودربایستی باید بگوییم که از این منظر همه ما عقدهای محسوب میشویم.
وقتی ما کودک هستیم، تصویری از دنیا و نحوه تعامل با آن نداریم، بنابراین بدیهی است که نظرات پدر و مادر ما مایه اصلی شکل گیری باورها و دیدگاهها و نحوه تعامل ما با محیط پیرامونی خواهد شد.
عقده مثبت و عقده منفی
در دیدگاه یونگ ما در کودکی یا دچار عقده مثبت میشویم و یا عقده منفی! بنابراین، شاید بهتر باشد یونگ شناسی را هم در حیطه مطالعاتمان قرار دهیم.
- اگر پدر و مادر ما طوری زندگی کردهاند که ما دریافتهایم دنیا محل جنگ و درگیری است و باید بزنی که نخوری، باید جلوتر شمشیر را بکشی که مبادا بر رویت شمشیر بکشند و باید همیشه گوش به زنگ مقابله به مثل باشی، این باورها در وجود ما نهادینه شده و منجر به شکلگیری یک عقده منفی در روان ما خواهد شد.
- در مقابل عقده منفی، عقده مثبت هم داریم. امکان دارد پدر و مادر ما به ما محبت نموده باشند یا هوای ما را داشته و به قول معروف نگذاشته باشند آب در دل ما تکان بخورد.
- حتما میگویید خوش بهحال آنها که عقده مثبت دارند!
- ولی نه!
- اینقدرها هم خوشبهحال این افراد نیست. چون آنها بنا به نوع برداشتی که از گذشتهشان (یا همان عقده) در روانشان شکل گرفته، در تصوراتشان این نکته ثبت شده که همه افراد باید به نوعی در خدمت ایشان باشند و آنها را تحویل بگیرند.
- به مرور زمان که بزرگ میشوند این حس «خاص بودن» میتواند به روابط آنها آسیب برساند.
- همه انتخاب های زندگی ما از عقده ناشی می شود
- دور از ذهن نیست که همه انتخابهایی که ما در زندگی داریم و همه اتفاقاتی که متعاقب این انتخابها برای ما میافتد ناشی از عقدههای ماست.
- به قول رابرت الکس جانسون روانکاو پیرو مکتب یونگ، عقدهها در یک هزارم ثانیه عمل کرده و برای ما تصمیمات مهم زندگی را میگیرند.
- پس آنقدرها هم که فکر میکنید روبرو شدن و کاهش اثرات عقده کار سادهای نیست.
- برگردید به گذشته خودتان نگاه کنید. ردپای عقده را در جای جای انتخابهای زندگی تان می توانید ببینید. از انتخاب رشته تحصیلی در مدرسه و دانشگاه گرفته، تا انتخاب شغل. از انتخاب همسر گرفته تا استراتژیهای رفتاری و تربیتی که در مورد فرزندتان به کار میگیرید، همه و همه از عقدههای شما ناشی میشود.
- عقده در میانسالی باید مورد بررسی جدی قرار بگیرد
- در میانسالی، افراد دیگر به آن میزان هشیاری و آگاهی در مورد خود رسیدهاند که بتوانند، درکی از آسیبهایی که از ناحیه رفتارهایشان (که ناشی از اثر عقدهها بوده) خوردهاند، داشته باشند.
- همین امر میتواند کمکی حیاتی در دفع آسیبهای احتمالی عقده در زندگی ما باشد. ما میتوانیم با ممارست و تمرین زیاد و به مرور، عنان عقدههایمان را در دست بگیریم و جاهایی که مبتنی بر عقدهها تصمیم میگیریم، بهراحتی اعتراف کنیم و اینگونه، گام در مسیر خودشناسی و خودآگاهی خود برداریم.
- در مطلبی دیگر درمورد تفکیک عقدهها از نظر یونگ همراه با تحلیل عقده پدر منفی، عقده پدر مثبت و عقده مادر و ... آثار آن در زندگی افراد، بحث و بررسی خواهیم کرد.
پیشنهاد میکنیم اگر به مبحث «تنهایی و احساس تنهایی» علاقه دارید، این مقاله را از دست ندهید.
سلام
درس غیر حضوری عقده ها را گرفتم
یه قسمت از کتاب مرداب روح در مورد عقد راهم خواندم
یه قسمت از کتاب سفر زندگی در مورد عقده را هم خوندم
لطفا اگه کتاب دیگه ای هست که در مورد عقده ها مطلب داره معرفی بفرمایید
با سلام
روانشناسی یونگ در مجموع معروف است به روانشناسی عقده
در بسیاری از آثار بنیاد فرهنگ زندگی در مورد عقده صحبت شده
مثلا در کتاب و کلاس صونی تقدیر زنان و تقدیر مردان پایه و اساس شکل گیری عقده ها مورد بحث قرار گرفته و در بسیاری کتابهای دیگر هم به عقده و مفاهیم آن اشاره و بحث شده است.
عالی بود مرسی از مطالب خوبتون امیدوارم بتونین بیشتر مشاوره بدید مچکرم از اینکه وقت میزارید????
با سلام و احترام
ممنون از لطف و حسن توجه شما...!
خیل ممنون
چه فرقی بین عقده و سایه هست و چطور تشخیسشون بدبم
مشخصات یک فرد عقده ای چیست ؟ اگر می شود تیتروار بگوسد
عقده گره هایی است که در گذشته ایجاد شده ، هرفردی که گذشته داشته باشد عقده دارد ، قطعا همه ی ما عقده داریم / وحدتیان ادمین بنیاد فرهنگ زندگی
من،از کودکی همواره تحقیر میشدم از جانب پدر،برادر پسر عمو و دیگزان
پدر هیچوقت به من اعتماد به نفس نمیداد تو جمع ما رو بیرون میکرد و همش میگفت ،حرف نزن به تندی ووو
برادرم در جمع به من تو هین میکرد،ادامو در میاورد ،مسخرم میکرد ،اسامی زشت تو جمع روم میزاشت و میشد ورد زبان مردم ،اسامی حیوان اسامی تحقیر کنندهه فحش ،تف فحشووو
یه سال سرریه موصوعی تجدید شدم از ناریخ و جعرافی تو جمع همسالاان و مردم همش میگفت تاریخ و جعرافی اورده ،حالت شعار مانند و همه بچه اونو تکرلر میکررن و منم کلاس سوم راهنمایی بودم و بشدت خجالت زده و تحقیر میشدم ،شکلمو مسخره میکرد ،متم تنها میشدم کم کم گوشه گیر و عقده ای ،دیگه کسی منو دوست نداشت اینوبگم خانه ماشلوغ بود ،۷ برادر با سه خواهر ووو
خللصه دیگه از صب تاشب مهمان میامد مثل گارسون کار میکرریم و از ته مانده غذای مهمان میخوردیم و کنارشم چاشنیش نامهربانی ،چون روستا بودیم وشلوغ و افراری دیگه خونه مون درس میخاند ن بهداشت نداشتیم انگل ،شپش ووو الوده بودیم اصلا هیچکس فکر ما نبود چون مثل مسافر خانه بود خونه ما و من یا این بد دهنیها و عقده بزرگ شدم و دیگه اعتماد به نفسم رو از دست دادم به هر بدبختی بود معلم شدم وقتی رفتم داخل اجتماع متوجه شدم ،زود رنج و عقده ای بودم ،هنوز که هنوز توی جمع نمیتونم جرف بزنم خوب ،همش توی گذشتم ماندم ،در اثر بی توجهی ،یک گوشم عفونت کرد و کر شدم و یک گوشمم ۲۰ درصد شنوایی داره چی بگم اخرش ازدواج کردم و الان ادمی،بد دهن و عصبی و ناهنجار و بد دل و بد بین و بد اخلاقم و از طرفی ساده لوح و هیچکس بام رفیق نمیشهو تنها ی تنها ،در تنهاییم گریه میکنم چی بگم دلستان بدبختیم زیاده ??????همش ساکتم
دوست عزيز
ممنون از اينكه با ما درددل كردي
پروفسور يونگ مي گويد : اين ما نيستيم كه عقده داريم،اين عقده ها هستند كه ما را دارند"
واقعيت اين است كه بعد از 30 سالگي اين قدرت در همه ما پديدار مي شود كه بدانيم به هيچ وجه ما نسبتي با نسبتهاي تحقيرآميز گذشته نداريم.
دستيابي به استقلال فردي به عنوان اولين وظيفه در ميانسالي به ما يادآوري ميكند، به تعريف تازه اي از خود برسيم. تعريفي كه فارغ از نگاههايي كه از گذشته به ما ميشده است.
اين كه شما اين مقاله را خوانده ايد و در اين سايت حضور داريد به اين مفهوم است كه دنياي شما در حال تغيير است.
مطالعه و كار روي خود را ادامه دهيد.
كتابهاي زندگي نزيسته ات را زندگي كن و مرداب روح، همچنين كلاس صوتي تقدير مردان به شما كمك خواهد كرد
دستتان درد نکند.
سلامت باشید
عقده من پدر من بود من دختر لوس بابا بودم و حرفهاي پدرم برام خيلي مهم بود كوچكترين ارتياطي با زني غير از مادرم مرا به شدت بهم مي ريخت حتي يكبار به دليل وجود يكي از همكاران پدرم با پدرم دعواي سنگيني كردم كه منجر به سكته خفيف در پدرم شد و پرت كردن يه شي سنگين از طرف پدرم به صورت من كه موجب شكستگي بيني من شد ولي خيلي وقته دارم خودم رو با مطالعه بزرگتر مي كنم تا عقده دروني من بهبود پيدا كنه
ممنون از مطالبتون .اما مساله ای که من در انتهای مقاله ها و سخنرانی ها و حتی کتابهای معرفی شده از سمت شما باهاش مواجهم اینه :خوب؟حالا چه کنیم؟
اگر منشا آسیب را تشخیص ندهیم، راهی برای شفا هم نخواهیم یافت.
مطالب سایت، کتابها و... اگر توانسته باشند سوالی را در روان و ذهن شما شکل دهند و روحیه جستجوگری شما را فعال کنند کار بزرگی را انجام داده اند.
مطمینا کیفیت زندگی ما را سوالاتی که با ان درگیری ذهنی در طول شبانه روز با ان داریم تعیین میکنند نهپاسخ های قطعی که از بیرون برای زندگی خوب به ما میدهند
عالی بود ,فوق العاده وروان گفتید,لطفا ادامه بدید وعقده پدرومادر هم با همین نثرروان توضیح دهید,متشکرم
سلام چطوری میشه اوناارو مهار کرد چون اینقدر سریع نا خود اگاه کار می کنه که نمی
این امر نیاز به کار فراوان درونی دارد. خواندن و گوش دادن به منابع معرفی شده، می تواند اولین قدم برای شروع باشد