۲۳ خرداد ماه ۱۳۹۷ درس و بحث سایه های شخصیتی (درس هفتم)
سطح مقاله : پیشرفته
نظرات و تجربیات خود درباره درس ششم گفتارهای سهیل رضایی درباره سایه در روانشناسی را اینجا به بحث بگذارید

از دوستان شرکت کننده در کلاس غیرحضوری اصل شو وصل شو (آموزش نظریه سایه یونگ) دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس ششم این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.

نظرات کاربران 90 نظر ارائه شده است
رویاdream ارسال در تاریخ ۲۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

من از اون دسته افرادی بودم که سخت تونستم همراهتون بشم. اما سختی وصل شدن من کمتر از بقیه بود. اونقدر پیگیری کردم تا تونستم تو همون دفعه اول ثبت نام کنم . و این سایه من در هر کاریه . من درسته سختی میکشم برای رسیدن ولی سختیم متوسطه و با کمی شانس میفتم تو جاده . ولی همین ک‌میام تو جاده گام هام کند میشه‌ . این بار هم همین طور شد. یکی در میون همراه بودم. یه جا دوتا درس گوش میدادم و کلی مینوشتم‌یه جا کنار میذاشتم.گهی تند گهی خسته میومدم. اما امروز خودم رو مجبور کردم دوباره بیام و سر بزنم. امروز باخودم نیت تعهد و مسئولیت پذیری کردم و در کمال تعجب دیدم اینجا خط پایانه .‌ خیلی خوشحال شدم و از طرفی هم ناراحت .‌خوشحال از اینکه من‌هم‌تونستم به خط پایان برسم و ناراحت از اینکه کاش پیگیریم جدی تر میبود. کاش توهمه مباحث درسی نظراتمو رو میذاشتم و همه سوال ها رو جواب میدادم. اما ازهمه اینها ک‌بگذریم من امروز سایه ام رو کاملا دیدم . بله من زندگی نزیسته ندارم . بلکه من‌ کلا زندگی ای ندارم. من انقدر ک در زندگیم ترس دارم انقدر که از همه چی از سختی از مشکلات از تحمل درد و رنج فراریم که در هیچ راهی ب پایان خط نرسیدم. اگر‌جاده ای رو هم‌تموم‌کردم از شانسم بوده از اینکه فقط یه گام تا پایان‌بوده و برداشتم بدون عمقی . وقتی گفتید با دست راست و بعد با دست چپ بنویسید زیبا مینویسم ،دیدم که من با نوشتن دست راست هم استرس میگیرم . من در زندگی معمولی و روتین هم دچار استرس میشم. چرا چون فراری ام .‌من جاده های زندگی که جلو رومه رو نمیپذیرم چه برسه جاده هایی ک زیست هم نکردم و حتی فکر هم بهش نمیکنم. نوجوان ابدی من هنوز هیچ سفری رو آغاز نکرده. تا وسط جاده های زندگیش میره و برمیگرده . نه سفر قهرمانی زن رفته نه سفر قهرمانی مرد. نه پرسفون وجودشو زندگی کرده و نه آرتمیس نقابشو. هیچ کدوم رو نپذیرفته . تضاد هاشو به رسمیت نشناخته و فقط شاخه به شاخه میشه. زندگی آونگی ای که تا ته نمیره. نه سقوط کامل و نه قله کامل. من فهمیدم شجاعتم عزت نفسم و اعتماد بنفسم هست که در سایه زیست میکنه‌ . من فهمیدم باید شجاعتم را جمع کنم و راهی که در حال حاضر جلو پایم هست رو تا انتهاش برم. اگر زخمی هم میشم باید تجربش کنم. اگر ناامیدی در راه هست نجربش کنم ولی برنگردم‌ . میخوام‌عمیق بشم تو جاده زندگیم. میخوام ترسهام ک ازدواج کار شغل خانه داری بچه داری و همه چیزهایی ک در درون من دچار نضاد هستند رو تجربه کنم تا دیگه ازشون نترسم و بتونم بینشون تعادل ایجاد کنم‌ . من‌عمیق میشم توراهی ک‌دارم. دیگه نمیخوام به راهی که با علاقه انتخابش کردم شک کنم . نمیخوام به جاده بغلی ک به من میگه اشتباه میکنی و برگرد، اعتنا کنم. میخوام با وجود تضادها به راهم ادامه بدم. میخوام مسئولیت زندگیمو بپذیرم مسئولیت انتخاب های متضادم . حالا تصمیم میگیرم و انتخاب میکنم و به عمق میرم. کتابهامو خریدم شجاعت برنده باشیم رهایی ازغم جدایی. همینطور کتابهای رشته ای که به اون عشق میورزم.‌میرم و به خودم و به علاقه و خواست درونیم‌اعتماد میکنم و تا اخر راه ادامه میدم و از جاده لذت میبرم از تمامی خوشی ها و ناخوشی هاش.‌از کمک شما ممنونم. امیدوارم روزی برایتان متنی بگذارم که در اون نوشته باشم آقای رضایی من جاده زندگیمو رفتم.

الهه ارسال در تاریخ ۲۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

چقدر تمرینهای سایه سخت بودن خیلی سخت

الهام ارسال در تاریخ ۲۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

تشکر فراوان از جناب رضایی عزیز
من خیلی سال هست ک مخاطب شما هستم اوایل متوجه صحبتاتون نمیشدم ولی با کنجکاوی گوش میکردم. از یک زمانی ببعد انگار حرفاتون به جانم و دلم مینسشت چون وقتش رسیده بود... ممنون از راه و دریچه ای که چندسالیه جلوی چشمم باز کردین...
خدا قوت.. شاد و سلامت باشید
لطفا تنهامون نذارید..

مستانه ارسال در تاریخ ۲۵ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام‌ متشکرم‌بابت این‌کمپین.درانتها از سایه پرسیدین..سایه من‌ روبرو شدن با تنهایی.ترس از خیانت که پشتش ترس و سایه ام‌از عاشق شدنه.و ترس از‌ دوست داشتنی‌نبودن که در زندگی‌مشترک‌هم‌فکرمیکردم‌باید طبق خواسته طرف مقابل باشم‌تا بمونه باهام..

سعیده ارسال در تاریخ ۲۵ خرداد ماه ۱۳۹۷

بعضی از کامنتها رو که خوندم گله گذاری بود از بابت اینکه شما تبلیغ کارها تون رو انجام دادید و .... ولی از دید دیگه هم اگر نگاه کنیم به نظر من تمرکز شما روی بحث سایه باعث شد که توجهم جلب بشه به این موضوع که بیشتر در موردش فکر کنم.قبلن فقط شنیده بودم اما در خودم جستجو نمی کردم.از نظر من این کمپین و این تاکید شما به این موضوع بسیار تاثیر گذار هست از به این جهت که در اصل همه ما به آگاه شدن نیاز داریم و بقیه مسیر باید با تلاش و پیگیری خودمون طی بشه.و خوشحالم از این بابت که شما به این موضوع پرداختید و محصولاتی رو دارید که به ما ارائه بدید برای شناخت و آگاهی بیشتر.و حتی روش معرفی هم برای من نسیار جالب بود و اگر حتی از دید معرفی شغل و فروش هم بهش نگاه کنیم نکات آموزنده زیادی داره.
روزهای اول برای من نوشتن بسیار سخت بود و حتی دوباره گوش دادن به درس دوم بسیار سخت بود .اما امروز متوجه شدم که سایه ها یکی یکی دارن خودشون رو نشون میدن و این برام خیلی جالب بود.خدارو شکر میکنم در کشورم افراد مفیدی هستند که کسب و کارشون و اهدافشون به بهتر شدن زندگی مادی و معنوی مردم منجر میشه.من کتابهایی رو که معرفی کردید از باغ کتاب تهیه کردم و الان مشغول خواندن اسرار سایه هستم.در واقع من مدته بود نیاز داشتم که یه جریانی من رو به این سمت ترغیب کنه و در موقع لزوم کاتی رو یاد آوری کنه که خدا رو شکر با این کمپین این موارد فراهم شد.عید رو به شما و همه همکارانتون تبریک میگم و آرزوی موفقیت روز افزون دارم.و منتظر روز سه شنبه هستم (:

فرناز ارسال در تاریخ ۲۴ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام
فکر میکنم مهمترین بخش های غیرقابل قبول در ناخودآگاه فردیم مواردی ازین دست هستند:خیانت،بی تعهد و بی مسئولیت بودن، وابستگی، بی احساس بودن،ضعف و بی ارادگی،دروغگویی، بی نظمی، کثیف بودن، حسادت،خودخواهی و...
همونطور که فرمودین باید اسامی کثیف رو از روی این صفات بردارم و اونهارو در کنار ارزشهای قابل قبول و متضادشون قرار بدم، بلکه زوج اضداد در کنار هم انرژی مضاعفی در من ایجاد کنن و زندگیم رو از رکود خارج کنن...باید ببینم هرکدوم ازین بخشهای غیرقابل قبول چه هدایایی برام دارن که تا حالا نسبت بهشون بی توجه بودم.مثلا وفاداری و خیانت در کنار هم معنا و مفهوم پیدا می کنن و اگر بپذیرم که ممکنه در موقعیتی خاص منم مرتکب خیانت بشم شاید از میزان تخریبگری اون در زندگیم کاسته بشه.
اما بخش های غیرقابل قبول در ناخودآگاه جمعی که میشه از دزدی، قتل و جنایت، سوءاستفاده جنسی و... نام برد.اگر بپذیرم که در شرایط خاص مثلا دفاع از خود؛ منم میتونم ناخواسته مرتکب قتل بشم احتمالا پذیرش این بخش از روان جمعی راحتتر میشه. اگه کمی نقاب متمدن بودن و یا متدین بودن رو کنار بذاریم باعث میشه که این صفات قدرتشون تو سایه کمتر بشه و بروز ناگهانیشون فاجعه ایجاد نکنه.نمیدونم چقدر برداشتم در این زمینه درست بوده و تا چه حد در پذیرش این بخشهای غیرقابل قبول موفق میشم...
در انتها لازم میدونم از لطف و بزرگواری جناب رضایی در راستای آگاهی بخشی به همنوعانشون و تلاش برای ارتقاء سطح زندگی آدما، نهایت تشکر رو داشته باشم و همچنین از تیم بنیاد فرهنگ زندگی که شرایط حضور در این کمپین رو فراهم کردن.

مژگان ارسال در تاریخ ۲۳ خرداد ماه ۱۳۹۷

در ادامه
فایلهای صوتی و تمرینهای اصل شو وصل شو در سایت باشد تا ما به مرور زمان دوباره از اول وبا دقت بیشتری گوش دهیم.متشکرم.

مژگان ارسال در تاریخ ۲۳ خرداد ماه ۱۳۹۷

در ادامه
فایلهای صوتی و تمرینهای اصل شو وصل شو در سایت باشد تا ما به مرور زمان دوباره از اول وبا دقت بیشتری گوش دهیم.متشکرم.

مژگان ارسال در تاریخ ۲۳ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام به همه عزیزان که در این دوره بسیار ما را همراهی کردند به خصوص استاد رضایی که بیش از همه در این زمینه تلاش کردند
امروز با اتمام رسیدن درس ۷ گویی رها شدم با وجود اینکه می دانستیم درس ۷ ،آخرین درس می باشد شاید کمی انتظار معجزه داشتم...گویی.منتظر کلید بودم ...
خوب که فکر کردم و کلی در سایت بنیاد جستجو کردم متوجه شدم کلی کتاب وکلاس صوتی و.... در مورد سایه وجود دارد واقعا گنجاندن آن در ۷ جلسه صوتی کاری بسیار دشوار هست ... دریافتم که تازه استاد در طی این ۷ جلسه فقط تلنگر زده و حرکت در این مسیر نیاز به یک " یا علی " قوی ومحکم دارد.
به نیت پاک استاد احترام می گذاریم وبرای ایشان سلامتی و توانایی در این مسیر را ارزومندیم ...
چند پیشنهاد:
_ ولی واقعا دوست داشتم تدبیری در نظر گرفته میشد که سوالهای ما در قسمت نظر کاربران مطرح شده بود پاسخ داده میشد .
_ ما دچار فقر آموزش هستیم . بعنوان پدر و مادر بعنوان همسر بعنوان همکار و بعنوان شهروند باید آموزش ببینیم میدانم کار در رسانه صداو سیما خیلی سخت هست ولی یک رسانه فراگیر هست ....باید برنامه های منسجم درسیما داشته باشید( هر بار فقط چند جلسه حضور دارید) ..... یک نشریه ماهانه یا هفتگی لازم‌هست که منتشر شود .. باید آموزش ها در سطح جامعه و عمومی باشد.....
خدا قوت ..... پیشاپیش عید فطر برهمه عزیزان مبارک باشد

سایه ارسال در تاریخ ۲۳ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام خدمت استاد گرامی. برای من که همین جلسات بسیار کمک کننده بود و انگار که کسی سرنخ را دستم داده باشه و این را به خودم واگذار کرده باشه که تا یافتن نهایی، دست از جستجو برندارم یا اینکه همین سرنخ را هم رها کنم.
یه ابهامی برای من تو این چند روز به وجود آمده و اون هم اینه که به قول خود شما بعضی ها ذاتا سیب هستند و بعضی دیگه مثلا انار. من از کجا میتونم تشخیص بدم که اگر چیزی در رفتار با دیگران ناراحتم میکنه، مربوط به ذاتم هست یا سایه؟ مثلا من اگر ذاتا برونگرا باشم و پنهان کاری دیگران ناراحتم بکنه آیا من سایه کنجکاو دارم یا ذاتم با اون افراد متفاوت هست. چطور میشه این مرزها را تعیین کرد؟