در یک رابطه مرد سعی می کند با به کار بستن روش های گوناگون، به ترس درونی خود نسبت به زنان غلبه کند.برای مردانی که به قید و بند حساس هستند، توجهات دلسوزانه زن ممکن است به
کنترلگری تعبیر شود و مرد را فراری دهد. در یک رابطه مرد سعی می کند با به کار بستن روش های گوناگون، به ترس درونی خود نسبت به زنان غلبه کند. نخستین ترس یک مرد در رابطه عاطفی، ترس وابستگی زیاد به زنی است که انتخاب کرده رابطه عاطفی اش را با او ادامه دهد. زن در جایگاه بعد از مادر برای او کسی است که از وی محافظت می کند، او را می شنود، لباس هایش را انتخاب می کند، به او عشق می ورزد، او را تأیید می کند و به او اجازه می دهد در کنارش کودکی بی خیال و بی مسؤولیت باشد، حتی اگر نیازهای خودش به ابراز وجود و استقلال بی جواب بماند. برای مردانی که به قید و بند حساس هستند، توجهات دلسوزانه زن ممکن است به کنترلگری تعبیر شود و تدبیر اول یک مرد این است که از این رابطه فرار کند و اگر در رابطه ازدواج باشند، تدبیر دوم این است که او را باردار کند تا زن توجه خود را به فردی دیگر بدهد و مرد از مسؤولیت های عاطفی خود خلاص شود. در این مورد اولین واکنش این است که اجازه بدهد کودک روی تخت و بین آن دو بخوابد. این روش تداوم نسل مردانی را که از سلطه مادرانه رنج می برند و از ایجاد پیوندهای عاطفی با همسرشان هراس دارند، تضمین می کند. سومین استراتژی یک مرد برای جلوگیری از وابستگی، روشی است که آن را ضدیت با وابستگی می نامم. مردانی که شعارشان شده: "من خودمختارم، در هر شرایطی از خودم مراقبت می کنم و نیازی به زن جماعت ندارم!" به عبارتی مردی که در این گروه عضو باشد، لباسش را خودش انتخاب می کند، به تنهایی می خورد، می خوابد و سرنوشت او تخت خواب خالی، تنهایی و روابط جنسی گاه به گاه است. او نیاز خود به پیوند با شخص دیگر را سرکوب می کند. چهارمین استراتژی که این روزها محبوبیت هم پیدا کرده روشی است برای مردی که نه می تواند با وابستگی به زن کنار بیاید و نه با عدم وابستگی. کسی که این روش را انتخاب می کند، مردی است که مایل است با زنان گوناگونی ارتباط داشته باشد. او مردی است که با یک زن رابطه دارد، چون او را در رختخواب راضی می کند، با زن دیگری در ارتباط است چون او علاقمند به تأتر است، با زن دیگری در ارتباط است چون او به حوزه های عرفانی علاقمند است و به این ترتیب می تواند هم نیازهایش را برطرف کند و هم وحدت و جدایی را همزمان تجربه کند. این مورد شامل جزئیاتی فرامدرن از شکاف بین دوشیزه باکره و زن روسپی است که نشاندهنده تضادی است که مرد در درون خود تجربه می کند. استراتژی پنجم ازدواج با زنی قابل اعتماد، محترم و مورد پسند خانواده و سپس ارتباط با زنی دیگر است که بتواند با او روابط نامشروع داشته باشد. چنین مردی زندگی دوگانه دارد؛ خواه به دلیل حفظ وجهه اجتماعی و رشد و پرورش بچه ها یا صرفاً به این دلیل که شهامت جدا شدن ندارد. اگر با دقت بیشتری به تمام این استراتژی ها توجه کنیم، متوجه می شویم این ترس از زنان نیست که شرایط ارتباط با آن ها را تعیین می کند، بلکه ترس از یک زن است. مردها از این می ترسند که با یک زن در موقعیت عاطفی قرار گیرند، زیرا شبح سلطه مادر در روان آن ها سایه بزرگی انداخته است.
<...
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
استراتژی سوم بسیار برای من اتفاق افتاده اوایل همسرم بی دلیل منو از تختخواب بیرون می کردن بعدها پسرمو دعوت میکردن که بیا کنار بابا بخواب . اوایل از این رفتار همسرم عذاب می کشیدم اما بعد از چند سال عادت کرده ام که ایشون همینطوری هستند و من نمیتونم رفتارشونو تغییر بدم.